سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تنهاترین تنهایی، همنشین بد است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
جمعه 92 دی 13 , ساعت 6:40 عصر

لیاقت هر ملتی به حاکمان آن است
ایا این جمله صحیح است؟



      محمود و ماهاتیر، مقایسه دو دیدگاه

 

 
چندی پیش آقای محمود احمدی نژاد, شبکه دو سیما را به انجام مصاحبه ای در نهاد ریاست جمهوری دعوت کرد .چند ماه قبل از آن هم شبکه دو سیما آقای ماهاتیر محمد نخست وزیر اسبق مالزی را جهت انجام مصاحبه ای مشابه به استودیوی گفتگوی ویژه خبری شبکه دو فرا خواند.
 
اگرچه تکرار تجربیات کشورها عینا ممکن نیست و الگوهای توسعه هر کشور با مقتضیات همان کشور قابل تدوین است , با اینحال شما را به مرور بخشهای مشابه دو مصاحبه ( وبصورت تکمیل یافته با گزیده هایی از سایر اظهارات بیان شده )دعوت میکنیم:
 
*************************************************
محمود احمدی نژاد:دسترسی ما به انرژی هسته ای معادلات دنیا را به سرعت تغییر خواهد داد. نه آمریکا و نه هیچ کشور دیگری توان حمله و آسیب رسانی به جمهوری اسلامی ایران را ندارند, زیرا کارشناسان ما بطور دقیق تمامی حرکات آنان را مورد تحلیل قرار می دهند.
 
ماهاتیر محمد: اگر قدرت اقتصادی داشته باشید ,دولت شما قدرت دارد از کشور دفاع کند.چرا که ازتجارت و کارآفرینی قدرت حاصل میشود ومیتواند جهت دفاع هم بکار گرفته شود.ما نتوانستیم کشور صنعتی شویم چون مستعمره بودیم .بعدها "در کنار هم" در رقابت شرکت کردیم.ما کشوری فقیر با درآمد سرانه 300 دلار بودیم که با حفظ" ثبات سیاسی" , تولید ناخالص خود را از 12 میلیارد دلار به 230 میلیارد دلار رساندیم.
 
***********************************************
محمود احمدی نژاد:ما دنبال مردمی سازی هستیم نه خصوصی سازی. مشارکت مردم را بصورت مستقیم به شکل سهام عدالت وبصورت غیر مستقیم به شکل واگذاری در بورس انجام میدهیم.ما مخالف سرمایه گذاری نیستیم, بلکه مخالف تبعیض و تصرف منابع مالی توسط عده قلیلی هستیم.
 
ماهاتیر محمد:مادر کنار حقوق اکثریت به حقوق گروههای کوچک هم توجه کردیم به طوریکه مخل حقوق گروه اکثریت نشود.نتیجه آنکه سطح فقر از 32 به 4 درصد رسید.نه اینکه به هر قیمتی باید به توسعه رسید اما به هر حال باید قیمت آنرا بپردازید. همانقدر که به فقرا رسیدگی میشود به ثروتمندان هم باید رسیدگی شود. ما معتقدیم سود بخش خصوصی از طریق مالیات به دولت نیز می‌رسد. دولت 28% از سود بخش خصوصی را به عنوان مالیات دریافت می‌کند در عوض دولت هیچ سرمایه گذاری در زمینه‌ای که بخش خصوصی فعال است نمی‌کند.
***********************************************
محمود احمدی نژاد:در" 9 ماهه گذشته" صادرات غیر نفتی 41 درصد افزایش یافته است."در همین یکسال اخیر" مبادلات ما با کشورهای دیگر سرعت چشمگیری داشته است ..."امسال" 6000 میلیارد تومان پروژه های زود بازده را فعال کردیم....تقاضای سرمایه گذاری "در 9 ماهه اول امسال" 91 درصد رشد داشته است.
 
ماهاتیر محمد: یک دولت نمی تواند در کوتاه مدت کاری انجام دهد.من معتقدم باید یک دوره ده ساله باشد. زیرا طرحهای توسعه نیازمند این دوره است.گاهی برای اینکه سیاستهای خود را عملی کنید مدت زمان زیادی احتیاج دارید .وقتی رهبران سریع عوض میشوند ایده ها به همراه آنها فراموش میشود.
 
*************************************************
محمود احمدی نژاد:اگرکشوری رقیب ماست, باید نقطه ضعف او را بشناسیم.سیاست فعال یعنی همین, چرا غربیها در کار ما دخالت میکنند ؟ چرا ما دخالت نکنیم؟ دیدیم نقطه آسیب غرب همین جاست.ما دیدگاههای ملت ایران را برای " دنیا" تشریح کرده ایم. پیشرفت ملت ایران در مسائل علمی و سیاسی امروزه به الگویی برای "تمامی جهان" تبدیل شده است.
ماهاتیر محمد:ما می توانیم در مالزی فقط به فکر شکست همسایه ابرقدرتـــــی مثل چین باشیم و همواره درحال جنگ باشیم، اما ما به خود می گوییم: بهتر است از یک کیک که درحال ترقی و رشد است، لقمه ای اندازه خود برداریم نه کل کیک را که در آن بمانیم.. ما دو گزینه داشتیم : خارجی ها با تکنولژی خود کشور مارا صنعتی کنند یا خودمان توسعه پیدا کنیم. از انجا که 30 -40 سال طول میکشد تا یکی از این تکنولژیها را بیاموزیم پس گزینه اول را انتخاب کردیم.قرار نیست تکنولژی در سیاست وارد شود.
***********************************************
محمود احمدی نژاد:دشمنان هروقت امکان ضربه به ما داشتند کوتاهی نکردند. ما اعلام کردیم اگر شما ادعا دارید ما هم ادعا داریم . نپذیرفتند مناظره کنیم. هر کشوری که هسته ای شد تحت فشار آمریکا قرار گرفت . برای هسته‌ای شدن تقریبا هیچ هزینه‌ای نداده‌ایم.

جمعه 92 دی 13 , ساعت 6:39 عصر


چراگ?اه عفونی نگران زندگیتان ?باشید نوش جان



        آی ایران

        با ارسال این ای میل به هر هموطنی که میشناسید، او را هم از این آسودگی بی نصیب نگذارید. این شاید بزرگترین وظیفه ای باشد که از پسش بر آئید

        چراگاه عفونی؛ گوسفندانی که با زباله پروار می شوند

        در شهرستان شهرضا واقع در استان اصفهان، هر روز 15هزار گوسفند در منطقه دپو و دفن زباله های شهرستان به چرا می‌پردازند و سالانه 900 تن گوشت گوسفند و بز از چرای در زباله تامین می شود

6 Attachments

جمعه 92 دی 13 , ساعت 6:34 عصر

کود گاوی

 

?ه بازار?اب جارو برق?اومد در خونمون رو زد؛
تا در رو باز کردم قبلاز ا?نکه حرف? زده بشه…
پر?د تو خونه و ?ه ک?سهکود گاو? رو رو? فرشامون خال? کرد!
بعد برگشت گفت:اگه منقادر به جمع کردن و تم?ز کردن همه ? ا?نها ظرف مدت 3 دق?قه با ا?ن جاروبرق? قدرتمندنباشم
حاضرم که تمام ا?نها رو بخورم!
گفتم: ســس سف?د م?خوا??ا قرمز؟؟
گفت :چــــرا؟
 
گفتم:قبض برقمونو یکساله ندادیم
صبح اومدن برقمونو قطع کردن…

جمعه 92 دی 13 , ساعت 6:33 عصر
clip_image001
در 15 سالگی آموختم که مادران از همه بهتر میدانند، و گاهی اوقات پدران هم.
 
در 20 سالگی یاد گرفتم که کار خلاف فایده ای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود.
 
در 25 سالگی دانستم که یک نوزاد، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته، محروم میکند.
 
در 30 سالگی پی بردم که قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن.
 
در 35 سالگی متوجه شدم که آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد؛ بلکه چیزی است که خود میسازد.
 
در 40 سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم؛ بلکه در این است که کاری را که انجام میدهیم دوست داشته باشیم.
 
در 45 سالگی یاد گرفتم که 10 درصد از زندگی چیزهایی است که برای انسان اتفاق می افتد و 90 درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشان می دهند .
 
در 50 سالگی پی بردم که کتاب بهترین دوست انسان و پیروی کورکورانه بد ترین دشمن وی است.
 
در 55 سالگی پی بردم که تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب .
 
در 60 سالگی متوجه شدم که بدون عشق می توان ایثار کرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید.
 
در 65 سالگی آموختم که انسان برای لذت بردن از عمری دراز، باید بعد از خوردن آنچه لازم است، آنچه را نیز که میل دارد بخورد.
 
در 70 سالگی یاد گرفتم که زندگی مساله در اختیار داشتن کارتهای خوب نیست؛ بلکه خوب بازی کردن با کارت های بد است.
 
در 75 سالگی دانستم که انسان تا وقتی فکر میکند نارس است، به رشد وکمال خود ادامه می دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است، دچار آفت میشود.
 
در 80 سالگی پی بردم که دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است.
 

در 85 سالگی دریافتم که همانا زندگی زیباست



جمعه 92 دی 13 , ساعت 6:33 عصر

نکته‌ شغلی که کسی بهم نگفت

یادداشت‌های سروش روحبخش

دهه اول کار کردن،احتمالن مزخرف‌ترین دوران زندگی هر کسی‌ست.

آدم مثل دونده‌ای کور به در و دیوار می‌خورد. نه می‌داند چه می‌خواهد و حتا اگر بداند، نمی‌داند چطور به آن برسد. من هم  تجربیات کار را به سخت‌ترین و پرهزینه‌ترین راه‌های ممکن کسب کردم. چهارده سال پیش هیچ‌کس نبود که اینها را بهم بگوید. شاید اگر بود هم به حرفهاش گوش نمی‌کردم. شاید هم زندگی‌م تغییر می‌کرد. اینجا می‌نویسمشان به این امید که شما ناچار نباشید از راه سخت یادشان بگیرید.

 

1  کاری را انجام بدهید که ازش لذت می‌برید.
اگر لذت می‌برید معنیش این است که خوب انجامش می‌دهید. وقتی خوب انجامش می‌دهید معنیش این است که آدم «اون کاره» هستید ( فحش نیست!) وقتی آدم اون‌کاره هستید یعنی همیشه برایتان موقعیت کاری خوب وجود دارد.
یک نجار درجه یک از یک پزشک درجه سه می‌تواند بیشتر درآمد داشته باشد.

 

2  تا زمانی که به کاری برسید که ازش لذت می‌برید همین که کاری بکنید که آزارتان ندهد کافی‌ست.
قرار است هشت ساعت در روزتان را به ازای درآمد بدهید. نات ئه بیگل دیل. همه دنیا دارند این کار را می‌کنند. بعضی جاهای دنیا کارگران بیست ساعت از شبانه‌روزشان را در عوض یک وعده غذای گرم و جای خواب غیر مسقف می‌فروشند. پس زیاد سخت نگیرید.
من در دوران خدمت تایپیست بودم. دو سال تمام روزی هشت ساعت کارم این بود که نامه ‌های اداری پر از غلط نگارشی را ( که سرهنگ جان می‌نوشت) تایپ کنم. بعد مدتی فهمیدم می‌توانم هشت ساعت مغزم را به حالت اسلیپ ببرم و بگذارم دستم کار کند. می‌توانم نیمه پر لیوان را ببینم: بعد آن هشت ساعت مغزم با کلی انرژی ذخیره شده آماده نوشتن بود و الان در تایپ ده انگشتی می‌توانم با تایپیست‌های حرفه‌ای مسابقه بدهم.

 

3 اگر شغلتان آزارتان می‌دهد آن را رها کنید.
همین الان رهایش کنید. کسی بخاطر رها کردن شغلش از گرسنگی نمرده. ولی روان آدم‌های زیادی بخاطر شغل بد به کل نابود‌ شده‌ است. آدمیزاد برای زندگی بیش از از اجاره خانه به روانش نیاز دارد.

 

4 اگر تازه‌کار هستید بند پیش شامل حالتان نمی‌شود!
اگر تازه وارد دنیای کار شده‌اید از سختی‌ها استقبال کنید. شرایط دشوار برای آدم تازه‌کار موقعیت بی‌نظیری‌ست که می‌تواند طی مدت کوتاه بسیار به تجربیات و توانایی‌های شما بیافزاید. شما می‌توانید در این دشواری‌ها قسمت هایی از وجودتان را کشف کنید که اصلن نمی‌دانستید آنجاست. بنابراین سوسول‌بازی را بگذارید کنار و به شیوه آن بزرگمرد بگویید: «خرده شیشه بپاش! شن بریز!»

 

5 اگر شرایطی که پیشنهاد می‌دهند زیادی سخاوتمندانه است کار را قبول نکنید!
چرا؟ چون پولتان را می‌خورند. به همین سادگی. بازار کار پر از کهنه‌گرگ‌هایی‌ست که دنبال جوانک‌های ساده‌دل و بلندپرواز می‌گردند. کلاهبرداری شاخ و دم ندارد. از من می‌شنوید حتا ریسک نکنید. اگر مبلغی که کارفرما می‌گوید سنخیتی با مهارت/تجربه/ شهرت شما ندارد از خودتان بپرسید: چرا من؟
جواب: چون شما تازه کارید و راحت می‌شود سرتان کلاه گذاشت. اگر به کمک‌های الهی اعتقاد دارید شروع کنید به کندن زیر خانه‌تان. احتمال این که آنجا چاه نفت پیدا کنید بیش از این است که پروردگار از طریق یک پیشنهاد زیادی سخاوتمندانه کاری وارد عمل شود.

  ادامه مطالعه …

 

220px-چرچیل

دل سوزی بیش از آن چه دیگران عاقلانه می دانند
خطر پذیری بیش از آن چه دیگران امن می دانند
رویا داشتن بیش از آن چه دیگران عملی می دانند
 .انتظارداشتن بیش از آن چه دیگران شایسته می دانند

وینستون چرچیل

 


جمعه 92 دی 13 , ساعت 6:32 عصر

 











 




جمعه 92 دی 13 , ساعت 6:19 عصر



امتحان شفاهی فیزیک در دانشگاه









































استاد سختگیر فیزیک اولین دانشجو را برای پرسش فرا میخواند و سئوال را مطرح میکند

شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند و
ناگهان شما گرما زده شده اید، حالا چکار میکنید؟


دانشجوی بی تجربه فورا ً جواب میدهد

من پنجره کوپه را پائین میکشم تا باد بوزد


اکنون پروفسور میتواند سئوال اصلی را بدینترتیب مطرح کند

حال که شما پنجره کوپه را باز کرده اید، در جریان هوای اطراف قطار اختلال
حاصل میشود

و لازم است موارد زیر را محاسبه کنید

محاسبه مقا ومت جدید هوا در مقابل قطار؟

تغییر اصطکاک بین چرخها و ریل؟

آیا در اثر باز کردن پنجره، سرعت قطار کم میشود و اگر آری، به چه اندازه؟

حسب المعمول دهان دانشجو باز مانده بود و قادر به حل این مسئله نبود و
سرافکنده جلسه امتحان را ترک کرد

همین بلا سر بیست دانشجوی بعدی هم آمد که همگی در امتحاk


جمعه 92 دی 13 , ساعت 6:19 عصر



امتحان شفاهی فیزیک در دانشگاه









































استاد سختگیر فیزیک اولین دانشجو را برای پرسش فرا میخواند و سئوال را مطرح میکند

شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند و
ناگهان شما گرما زده شده اید، حالا چکار میکنید؟


دانشجوی بی تجربه فورا ً جواب میدهد

من پنجره کوپه را پائین میکشم تا باد بوزد


اکنون پروفسور میتواند سئوال اصلی را بدینترتیب مطرح کند

حال که شما پنجره کوپه را باز کرده اید، در جریان هوای اطراف قطار اختلال
حاصل میشود

و لازم است موارد زیر را محاسبه کنید

محاسبه مقا ومت جدید هوا در مقابل قطار؟

تغییر اصطکاک بین چرخها و ریل؟

آیا در اثر باز کردن پنجره، سرعت قطار کم میشود و اگر آری، به چه اندازه؟

حسب المعمول دهان دانشجو باز مانده بود و قادر به حل این مسئله نبود و
سرافکنده جلسه امتحان را ترک کرد

همین بلا سر بیست دانشجوی بعدی هم آمد که همگی در امتحاk


جمعه 92 دی 13 , ساعت 6:18 عصر

 

 

]چه میشود اگر یک مگس بیفتد توی یک فنجا ن قهوه


> What happens if an insect falls in a cup of coffee?!
>
> بریتانیها فنجان را می اندا زند تو ی خیا بان و برای همیشه ترک قهوه خا نه را میکنند
> The British : will throw the cup into the street and leave the
> coffee shop for good.


> آمریکا ئیها حشره می اندازند بیرون وقهوه را مینو شند
> The American : will get the insect out and drink the coffee.

چینیها حشره را می خو رند و قهوه را می نوشند
>
> The Chinese : will eat the insect and drink the coffee.
> اسرا ایلیها
> The Israeli will :
> قهوه را به آمریکا ئیها و حشره را به چینیها میفروشند
> (1) Sell the coffee to the American and the insect to the Chinese;
>  +

در تمام کا نلهای رسا نه ها ی گرو هی داد میزنند که احساس نا امنی می کنند
> (2) Cry on all media channels that he feels insecure

فلستینیها حز بللّا ه
 سوریّه و ایران رابه استعمال سلا حهای میکربی متهم می

 کنند

> (3) Accuse the Palestinians, Hizb Allah , Syria and Iran of using germ-weapons;


> داد بیداد در باره ضد یهود و نقض حقوق بشر میکنند
> (4) Keep on crying about anti-semitism and violations of human rights;


> ازرئیس کل فلستینیها می خو ا هد که حشره در فنجان قهوه کار نگذا رند
> (5) Ask the Palestinian President to stop planting insects in the cups
> of coffee;


> مجدّدا با ریکه غزه را اشغال میکنند
> (6) Re-occupy the West Bank & Gaza Strip;


خا نه ها را تخریب وزمیها راضبط می کنندآب وبرق

 فلستینیها را قطع و فلستینیها را بطور حر مه ای

میکشند


> (7) Demolish houses, confiscate lands, cut water and electricity from
> Palestinian houses and randomly shoot Palestinians;
> از مما لک متحده تقا ضای حما یت عا جل نظا می و قرض یک ملیون دلاری برای سفا رش قهوه تازه
>
میکنند

 (8) Ask the United States for urgent military support and a loan of
> one million dollars in order to buy a new cup of coffee;

از سا زمان ملل تنبیه سا حب قهو ه خانه را با دادن قهوه مجا نی به او تا آخر قرن می کنند
>
> (9) Ask the United Nations to punish the coffee-shop owner by making
> him offer free coffee to him till the end of the century;
> سر انجام متهم کردن تمام دنیام به سا کت ماندن و عدم همدردی به ملت اسرا ئیل
> (10) Last but not least, accuse the whole world to be
standing still,
> not even sympathizing with the Israeli Nation!!!

 

 

 

 

 


جمعه 92 دی 13 , ساعت 6:18 عصر

 

آشتی با خود، آغاز زندگی­ ست
 
 
همانطور که از خوردن غذای مانده و فاسد پرهیز میکنید
 از جذب کردن و بلعیدن حرفهای مفت و مزخرف پرهیز کنید
 
 نگذارید حرفهایی که به نظر خودتان صحیح نمی­آید و چرند است
 ذهنتان را خراب کند و باعث شود که دچار تهوع فکری شوید
 
  
  
  
اگر دلخورید بیان کنید
 اگر میترسید ترس­تان را به زبان بیاورید
 گریه دارید؟
 گریه کنید
 
 ناراحتیها را باید ابراز کرد
 وگرنه بعدها میشود کابوس
 میشود تیک عصبی، تنگی­ نفس، خارشِ ­تن
 میشود دسیسه­ چینی و بهانه ­جویی
 ناخن و لب جویدن و تند تند پاها را تکان دادن
 
نگذارید
 کسی اعتماد به نفس شما را خدشه دار کند
 با نگاه، با لبخند معنی ­دار، با کنایه، با حرف و طعنه
 
 سعی کنید به خودتان ایمان بیاورید
 با خودتان صلح کنید
خودتان را همانطور که هستید دوست داشته باشید
 چهره ­تان را، اندام­تان را
 
 آشتی با خود، آغاز زندگی­ ست
 
 

از گذشته­ فرار نکنید و آن را بپذیرید
 با خود مهربان باشید و اشتباهات و غفلتها را به خودتان ببخشید
 نگذارید ظلم و جفای دیگران در گذشته از شما یک قربانی بسازد
 در نقش قربانی رفتن، گاه برای بعضی میشود همه محتوای زندگی شان
 سالها در عزای خود مینشینند و هیچ چیز هم تغییر نمیکند
 از گذشته فرار نکنید اما در گذشته هم غرق نشوید
 در سوگ روزهای خوب از دست رفته ننشینید
 هیچ زمانی جذاب­تر از زمان حال نیست
 
 
از خودتان به اندازه توانایی­ تان انتظار داشته باشید
 سعی کنید حد توانایی ­تان را بشناسید
بیشتر ما حد توانایی خود را نمیشناسیم و به همین خاطر همیشه از حد توانایی خود فراتر میرویم
 ممکن هم هست در کاری موفق بشویم اما چون از توان خود بیشتر مایه گذاشته­ ایم
زود دچار خستگی و
دلزدگی می­شویم
 
 
      آدم گاهی میرود توی نقشهایی که نقش واقعی­ خودش نیستند و از من واقعی­ اش خیلی فاصله گرفته­ اند بهتر است دیگران شما را نپسندند تا اینکه هر روز به جای خود در آینه چهره­ کسی را ببینید که از شما سوال میکند
راستی تو کی هستی؟
 
 
اگر دوست دارید ورزش کنید، ورزش کنید
 اگر هم از ورزش بیزارید، ورزش نکنید
 اتفاقی نمی­افتد
 عشق ورزیدن را در زندگی فراموش نکنید
هرچه
هست و میماند، عشق است و دیگر هیچ
 
 ناراحتی را نبلعید

   1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ