محبتت به چیزی، کور و کر می کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
سه شنبه 88 اسفند 25 , ساعت 1:15 عصر

نکات جالب درباره اسامی شرکت های کامپیوتری

                           

Adobe : 
اسم رودخانه ای که از پشت منزل مؤسس آن جان وارناک عبور می کند.

 

Apple : 
میوه مورد علاقه استیو جابز مؤسس و بنیانگذار شرکت اپل سیب بود و بنابراین اسم شرکتش را نیز اپل (به معنی سیب ) گذاشت.

 

Cisco 
مخفف شده کلمه سان فرانسیسکو (
 San Francisco) است که یکی از بزرگترین شهرهای امریکا است.

 

Google 
گوگل در ریاضی نام عدد بزرگی است که تشکیل شده است از عدد یک با صد تا صفر جلوی آن . مؤسسین سایت و موتور جستجوی گوگل به شوخی ادعا می کنند که این موتور جستجو می تواند این تعداد اطلاعات (یعنی یک گوگل اطلاعات ) را مورد پردازش قرار دهد.

 

Hotmail 
این سایت یکی از سرویس دهندگان پست الکترونیکی به وسیله صفحات وب است. هنگامی که مدیر پروژه برنامه می خواست نامی برای این سایت انتخاب کند علاقه مند بود تا نام انتخاب شده اولاً مانند سایر سرویس دهندگان پست الکترونیک به 
mail ختم شده و دوماً برروی و بی بودن آن نیز تأکید شود. بنابراین نام Hotmail را انتخاب کرد. در کلمهHotmail حروف Html به ترتیب پشت سرهم قرار گرفته اند. گاهی اوقات اسم این سایت را به صورت HotMail نیز می نویسد.


سه شنبه 88 اسفند 25 , ساعت 1:12 عصر
<>
ctx = new ContextInfo();
ctx.listBaseType = 0;
ctx.listTemplate = 100;
ctx.listName = "{B1BA7BF2-C1EC-411A-ACE0-48BAD2CDD0C3}";
ctx.view = "{F93332AB-7C19-4341-8572-F2159FF6B63D}";
ctx.listUrlDir = "\u002fLists\u002fList8";
ctx.HttpPath = "\u002f_vti_bin\u002fowssvr.dll?CS=65001";
ctx.HttpRoot = "http:\u002f\u002fportal.npc-rt.ir";
ctx.imagesPath = "\u002f_layouts\u002fimages\u002f";
ctx.PortalUrl = "";
ctx.SendToLocationName = "";
ctx.SendToLocationUrl = "";
ctx.RecycleBinEnabled = -1;
ctx.OfficialFileName = "";
ctx.WriteSecurity = "1";
ctx.SiteTitle = "NPCRT";
ctx.ListTitle = "\u0645\u0646\u0627\u0633\u0628\u062a \u0647\u0627\u064a \u0631\u0648\u0632";
if (ctx.PortalUrl == "") ctx.PortalUrl = null;
ctx.displayFormUrl = "\u002fLists\u002fList8\u002fDispForm.aspx";
ctx.editFormUrl = "\u002fLists\u002fList8\u002fEditForm.aspx";
ctx.isWebEditorPreview = 0;
ctx.ctxId = 4;
g_ViewIdToViewCounterMap[ "{F93332AB-7C19-4341-8572-F2159FF6B63D}" ]= 4;
ctx.CurrentUserId = 553;

ctx4 = ctx;
<>FixTextAlignForBidi("right");


دوشنبه 88 اسفند 24 , ساعت 3:41 عصر





















محمد هاشمی: اگر کسی مدرک و سندی از اموال ما دارد، بیاورد تا همان اموال را به اسمش کنیم
محمد هاشمی یکی از ریشه های دشمنی برخی جریان ها با هاشمی را این گونه بیان می کند: می گویند اسلام دین پابرهنگان است و آیت الله هاشمی رفسنجانی چون از طریق ایجاد اشتغال، کفش به پای مردم کرد، از لشکر اسلام کم کرد. این چه منطقی است که باید بگذاریم مردم گرسنه بمانند تا مسلمان باقی بمانند.
  

سحر- محمد هاشمی ، برادر اکبر هاشمی رفسنجانی در گفت و گویی مفصل با ویژه نامه نوروزی "بهار" به طرح مسائلی درباره هاشمی و حاشیه هایش پرداخت است؛ از جمله این که درباره حضور مهدی هاشمی در خارج کشور سخن گفته  و درباره شایعات مربوط به ثروت هاشمی نیز به صراحت گفته است که اگر کسی مدرک و سندی از اموال ما دارد، بیاورد تا همان اموال را به اسمش کنیم.
محمد هاشمی که بعد از انتخابات به سخنگوی تمام عیار شخص اکبرهاشمی تبدیل شده است درباره سفر مهدی هاشمی نکاتی را بیان کرده است. جالب است در بخشی از این مصاحبه از مهدی هاشمی به عنوان "امین پدر" در سفر به لندن یاد کرده است. ای کاش ایشان بیان می‌کردند که اگر کسی برای سرکشی به اموال دانشگاه آزاد به سفری می‌رود باید "امین نظام و مردم" باشد یا "امین اکبر هاشمی"؟(حال آنکه این شخص دارای پرونده قضایی در دادسرای نظام باشد و مردم هم در موقعیتهای مختلف از جمله راهپیمایی 9 دی نفرت خودشان را از این شخص نشان داده باشند.)
در آن بخش که در مورد مسولیت های مختلف مهدی در نظام صحبت کرده است ای کاش خبرنگار ویژه نامه "بهار" میپرسید: "در زمان پرونده معروف استات اویل آقا مهدی در کجای نظام مشغول خدمت به نظام بوده اند؟" و یا می‌پرسید: "آیا درآن زمان نیز امین پدر بوده است؟"


در ادامه محمد هاشمی نکاتی در مورد دارایی های اکبر هاشمی بیان کرده است: "به هر حال زندگی شخصی آیت الله هاشمی را آنهایی که می بینند، می‌دانند. آن روز که انقلاب شد، در خانه ای در دزاشیب بود که حدود 800 متر بود. الان در یک خانه اجاره‌ای زندگی می کنند که خیلی کمتر از آن است.
در مورد فرزندان ایشان هم باید بگویم که هیچ یک از بچه ها کار اقتصادی به آن معنا جز ادامه کشاورزی ندارند؛ همان کشاورزی که ما در رفسنجان داشتیم. بخشی از زندگی را از آنجا و بخشی را هم از حقوق خودشان اداره می کنند.
شایعه می کنند که مثلا در کیش یا فلان جا، فلان برج متعلق به ماست و می گویند خانواده هاشمی در مجموعه صنایع خودروسازی، بانک پارسیان، بنیاد مولی الموحدین، شرکت خودروسازی دوو و ... نفوذ دارند و در پشت این قضایا هستند.
حتی می گویند بر مناطق آزاد سیطره دارند. بنده ضمن تکذیب چنین شایعاتی که ریشه آن را عوامل ضدانقلاب و منافقین می دانم، برای چندمین بار اعلام می کنم هر کس مدرکی برای اثبات این ادعاها یا هر جای دیگر دارد، ارائه کند. مطمئن باشد آن را به خود او خواهیم بخشید و برای خودش بردارد."

در مورد این بخش از سخنان آقای محمد هاشمی قضاوت را به خوانندگان وا می‌گذاریم. اما در ادامه هاشمی تحلیلی در مورد انتقادهای وارده به آقای هاشمی رفسنجانی پرداخته و گفته است: "می گویند اسلام دین پابرهنگان است و آیت الله هاشمی رفسنجانی چون از طریق ایجاد اشتغال، کفش به پای مردم کرد، از لشکر اسلام کم کرد. این چه منطقی است که باید بگذاریم مردم گرسنه بمانند تا مسلمان باقی بمانند."
از محمد هاشمی باید پرسید طوفان انتقادی که به سمت خاندان هاشمی حرکت می‌کند این را بیان نمی‌کند که "چرا کفش به پای مردم کرد؟" بلکه مشکل این است که چرا "کفشهای سلطنتی به پای بعضی رفت؟"

   
  


دوشنبه 88 اسفند 24 , ساعت 3:41 عصر
وزیر کشور همچنین با اشاره به برگزاری انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در سال آینده اظهار کرد: در سال آینده و فکر می‌کنم در آذرماه انتخابات شوراها را پیشرو داریم که موضوع مهمی است و باید از همین حالا مقدمات آن را فراهم کنیم، البته الان هم دیر شده است و باید اقدامات را از قبل شروع می‌کردیم.

وزیر کشور با بیان این‌که " سال 88 سال پرکار و پرحادثه‌ای بود" گفت: در این سال حوادث داخلی و خارجی زیادی داشتیم که نشان داد این انقلاب به پیش می‌رود و به تناسب آن تهدیدات نیز جدی‌تر می‌شود.



به گزارش ایسنا،مصطفی محمد نجار در همایش نشست معاونین و مدیران کل سیاسی استانداری‌های سراسر کشور افزود: امروز نظام ما از استواری و استحکام بالایی برخوردار است و در مقابل آن نیز دشمنی‌ها در داخل و خارج کشور بیشتر می‌شود؛ البته ما دشمن داخلی نداریم بلکه این‌ها ایادی خارجی‌ها در داخل هستند.

ملت ایران حق خود را در بحث انرژی هسته‌ایی به اثبات رساند و این موفقیت کمی نبود و امروز استفاده از فناوری هسته ایی در اختیار ملت ما قرار گرفته است.
در بحث تحریم‌ها نیز غربی‌ها چهار، پنج سال قبل خیلی به ما فشار آوردند که راه ملت ما را سد کنند ولی ملت بزرگ ما باز هم راه خود را پیش رفت و بسیاری از چیزهایی که از خارج وارد می‌کردند را داخلی کردند و بدین ترتیب خارجی‌ها در بحث تحریم نیز با شکست مواجه شدند.
اوج فعالیت دشمنان در قالب جریان فتنه بود. دیدیم که این جریان را مستقیما از خارج پشتیبانی می‌کردند و اوج مقابله با این مساله نیز در 22 بهمن بود که ملت ایران تیر خلاص را به جریان فتنه زد. قوام سیاسی، اجتماعی، امنیتی و یکپارچگی ملت بزرگ ایران پشت سر رهبری این انقلاب را استوار کرده است.
وی در این نشست همچنین به اعترافات عبدالمالک ریگی اشاره کرد.

غربی‌ها و آمریکایی‌ها خودشان سردمدار و پرچمدار تروریسم هستند و نان خود را زیر بلیت تروریسم در منطقه می‌خورند. البته الان این حرکت‌ها برای ملت ایران و مردم دنیا نخ‌نما شده است ولی آن‌ها فضا را طور دیگری جلوه می‌دهند. آن‌ها هر روز در دنیا مشکلاتی دارند و بحران اقتصادی وضع آن‌ها را لرزان کرده است و اعتصابات زیادی در آن‌جا انجام می‌شود ولی آن‌ها در رسانه‌های خود این اتفاقات را سمبل می‌کنند و در عوض اگر در ایران دو نفر یک سطل اشغال را آتش بزنند، چندین بار نشان می‌دهند.
روز 9 دی واقعا یک حرکت خودجوش در سراسر کشور بود و این قدرت معنوی نظام را می‌رساند، 22 بهمن نیز حضور مردم جای تعجب داشت که پس از گذشت سی سال از نظام مردم باز هم حضور دارند و این نظام روز به روز قوی‌تر می‌شود؛ البته این‌ها دست بردار نیستند ولی به هر حال یک بار دیگر قدرت مردم را دیدند.
یکی از آثار 22 بهمن این بود که یک بار دیگر مردم انسجام و وحدت ملی را نشان دادند و این به معنی حداکثرسازی قدرت ملی است. اگر نظامی پشتوانه مردمی نداشته باشد یا باید با زور سرنیزه مدتی بر سر کار بماند و یا محکوم به شکست است و نظام‌هایی مثل نظام ما که متکی به مردم است شکست‌ناپذیر هستند.
دشمنان می‌خواستند مقدمات حضور در این کشور را فراهم کنند ولی با این حضور مردم موفق نشدند. دومین نتیجه 22 بهمن، شکست دشمن بود؛ چراکه دشمن در این روز شکست جانانه‌ای خورد. اثر سوم این بود که این مساله ملت را آب‌دیده‌تر کرد و این تجربه جدیدی بود. نتیجه بعدی این بود که طراز ملت ایران در سطح منطقه و جهان مقدار زیادی ارتقا پیدا کرد. ضد انقلاب فکر می‌کرد می‌توند طراز ایران را پایین بیاورد ولی با حرکت‌هایی نظیر 22 بهمن طراز ملت ایران چند پله بالا پرید.
این دولت یک دولت آرمان‌گرا و ایمانی است و از پشتیبانی مردمی بالایی برخوردار است.
همین حضور 40 میلیونی مردم در انتخابات نشانگر این پشتیبانی مردمی است. در دوره‌های دوم و سوم سفرهای استانی، استقبال مردم بیشتر شد و اصلا به عنوان یک مدل مدیریتی جا افتاده است. البته هر حرکتی ممکن است ضعف‌ها و خطاهایی هم داشته باشد و مثلا ممکن است برخی از مصوبات به موقع انجام نشود، ولی این مهم نیست؛ بلکه مهم این است که این حرکت بزرگ انجام شد. به هر حال وقتی دیکته می‌نویسید ممکن است دو خطا هم داشته باشید و دیکته ننوشته خطا هم ندارد.
در بخش امنیتی اقدامات خوبی انجام شده است و در نتیجه در سطح اجتماع به لحاظ امنیتی وضعیت بسیار خوبی داریم و از همه کشورهای منطقه امنیت بهتری داریم. در بخش سیاسی نیز به همین ترتیب کارهای خوبی صورت گرفته است.
وزیر کشور همچنین با اشاره به برگزاری انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در سال آینده اظهار کرد: در سال آینده و فکر می‌کنم در آذرماه انتخابات شوراها را پیشرو داریم که موضوع مهمی است و باید از همین حالا مقدمات آن را فراهم کنیم، البته الان هم دیر شده است و باید اقدامات را از قبل شروع می‌کردیم.

دوشنبه 88 اسفند 24 , ساعت 3:41 عصر
مقابله با کشورهای به اصطلاح سرکش؛

 درحالی که بیش از 30 سال از اعمال تحریم های آمریکا و جامعه بین الملل علیه ایران می گذرد، طی سال های اخیر و با گشوده شدن فصل پیشرفت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران، تهدیدها و تحریم ها رنگ و بوی تازه ای گرفته است.

به گزارش رجانیوز، از آنجا که به اذعان کارشناسان غربی تحریم های اقتصادی علیه ایران، ابزاری کند و ناکارآمد است و حتی میزان صادرات از آمریکا به ایران در آخرین ماه سال 2009 بیش از 11 میلیون دلار بوده و در ژانویه سال 2010 با افزایش تقریبا سه برابری به 31 میلیون دلار رسیده است ، بررسی علت تمدید تحریم ها علیه ایران و فشار بر کشورهای مخالف تشدید تحریم ها علیه کشورمان از جمله چین ضروری است.


کارشناسان حوزه مالی و اقتصادی کشور وهمچنین کارشناسان مسائل بین الملل بر این عقیده اند ، هدف اول آمریکا از اعمال تحریم ها، ایران نیست بلکه جمهوری اسلامی، هدف ثانویه است.


تحریم جزء لاینفک سیاست خارجی آمریکا


تحریم ها جزء لاینفک سیاست خارجی آمریکا هستند و تحریم های اقتصادی به ابزاری برای ارتقاء منافع سیاست خارجی این کشور تبدیل شده است به طوری که بررسی پیشینه تاریخی ایالات متحده در برخورد با دیگر کشورها این ادعا را ثابت می کند.


درسال 1807 توماس جفرسون رییس جمهور وقت آمریکا، برای پیشگیری از جنگ با انگلستان و فرانسه، کنگره را متقاعد کرد که به تحریم تجاری رای دهد و حمل کالا به بنادر خارجی با کشتی های آمریکایی و حمل کالاهای آمریکایی باکشتی های غیر آمریکایی ممنوع شد.


درسال 1822 آمریکا در واکنش به اقدام انگلستان در محدود کردن تجارت آمریکا با فرانسه، مبادلات تجاری خود را با انگلستان متوقف کرد.


تحریم های اقتصادی تا سال 1918 مکملی برای اقدامات نظامی بود و بعد از جنگ جهانی اول استفاده از تحریم به جای اقدامات نظامی مورد توجه جدی قرار گرفت.


در دهه 1950 و 1960 نیز آمریکا در تلاش برای مهار نفوذ کمونیسم، کشورهای کمونیستی و کشورهایی را که با این کشورها مناسبات تجاری داشتند، تحریم کرد و در دهه 1990 و 2000 تروریسم، اشاعه سلاح های کشتار جمعی و نقض حقوق بشر را توجیحی برای برقراری تحریم علیه کشورها عنوان کرد که ریچارد چنی وزیر دفاع اسبق آمریکا در واکنش به این اقدامات دولت بوش پدر گفت: 70 کشور با دو سوم جمعیت جهان تحت تاثیر تحریم های آمریکا قرار دارند.


به عقیده کارشناسان مسائل بین الملل، مهمترین هدف آمریکا از اعمال تحریم ها، تغییر سیاست های کشورهای هدف و ایجاد بی ثباتی در آن کشورها بوده است تا به این ترتیب منافع آمریکا تامین شود.



هدف اول آمریکا از تحریم ایران چه کسی است؟


کارشناسان معتقدند، هدف بلند مدت آمریکا از تلاش برای جلب حمایت چین در تحریم ایران، خود کشور چین است نه ایران.


واشنگتن سعی دارد تا با مانور تبلیغاتی علیه ایران،‌ چین را وادار کند تا با تحریم های سخت علیه کشورمان موافقت کند و به این ترتیب روابط و مناسبات تهران- پکن کاهش یابد.


از سوی دیگر برخی کشورهای عربی از جمله عربستان را به تامین نفت چین تشویق می کند تا با این استراتژی، چین را به آمریکا یا کشورهای دوست آمریکا وابسته کند و از دستیابی این کشور به سکوی اول اقتصاد جهان جلوگیری کند.


بلند پروازی چین در حالی که غرب در بحران اقتصادی گرفتار شده است، در بلند مدت برای قدرتهای غربی مشکل ساز خواهد شد لذا لازم است این کشور، از کشورهای مستقلی مانند ایران دور نگه داشته شود تا در موقع لازم بتوان آن را نیز به واسطه کشورهای دوست آمریکا، تحت تحریم قرار داد.


حذف منابع مستقل مطمئن تامین انرژی چین از جمله ایران و ایجاد وابستگی بیشتر این کشور به منابع انرژی کشورهای عربی- آمریکایی، طرح غرب از تلاش برای جلب نظر پکن به اعمال تحریم های شدید تر علیه جمهوری اسلامی ایران است.


تاکید بر موافقت چین با تحریم ایران از سوی آمریکا، اگرچه اقتصاد جمهوری اسلامی ایران را تحت تاثیر قرار می دهد اما رشد فزاینده اقتصادی چین و تبدیل این کشور به یک قطب اقتصادی، برای آمریکا نگران کننده تر از برنامه هسته ای ایران است که از نگاه دولتمردان آمریکا، قبل از آنکه خطرناک شود، باید متوقف شد.


دوشنبه 88 اسفند 24 , ساعت 3:41 عصر















اما آیا واقعیت، همین اتفاقات و تفسیرهای سایبری هست؟؟؟ تماس هایی که با ایران دارم و یا توریست هایی ر





و که می بینم همشون به غیر از این میگن!
  

سایت بالاترین از قول یک ضدانقلاب فراری خبر از شکست فتنه و آشوب داد و تصریح کرد اخبار فضای اینترنتی درباره فروپاشی نظام اسلامی، اغواکننده و خلاف واقع بوده است. این ضدانقلاب فراری همچنین نسبت به اینکه کاری از سران فتنه برآید ابراز تردید کرد.
به گزارش کیهان، فرد یاد شده در بالاترین (وابسته به منوشه امیرصهیونیست) می نویسد: «یه عالمه خبرهای ناامیدکننده از ایران می رسد. متاسفانه بنا به دلایلی نمی توانم به ایران برگردم و الا از جمله حاضرین در اعتراض ها بودم. اما به نوبه خودم هر کاری تا الان توانستم انجام دادم. اما الان سؤالی برام پیش اومده، هر کی می تونه به من جواب بده. به جرات می شه گفت سبزهای مخالف، 80- 90درصد فضای سایبر را سبز کردند و طبیعتا امثال منی که فقط اخبار رو از طریق اینترنت پیگیری می کنم می تونم بیشترین خبرهای سبز رو داشته باشم اما آیا واقعیت، همین اتفاقات و تفسیرهای سایبری هست؟؟؟ تماس هایی که با ایران دارم و یا توریست هایی رو که می بینم همشون به غیر از این میگن! واقعیت چیه؟ آیا امثال من، تو خواب پیروزی از طریق اخبار سایبر هستیم؟؟؟ کجا داریم می رویم؟
وی همچنین با ابراز تردید درباره کفایت موسوی، کروبی و خاتمی تصریح می کند: بیاین منطقی فکر کنیم، موسوی خوب! اما تا چقدر مرد عمله؟ گزینه خوبیه فقط برای قد علم کردن در برابر رژیم... شیخ شجاعمون کروبی! واقعا بدون ذره ای ترس تا الان اسرار مگو رو برای دنیا رو کرده، اما اونجوری که از شعارهای کاندیداتوری دوره قبل و سابقه ریاست مجلسش پیداست به شدت تحت تاثیر محیط اطرافش قرار می گیره. خاتمی عزیز! یه شخصیت مقبول بدون توان اجرایی... چه باید کرد؟ ما یه نفر و با قدرت و تصمیم گیری کامل می خواهیم. اصلا باید چکار کنیم؟ به کجا چنین شتابان؟ نکنه از چاله به چاه سقوط کنیم.


دوشنبه 88 اسفند 24 , ساعت 3:41 عصر











غرب زدگی این دسته از اساتید باعث شد خود به خود به تبلیغ اندیشه ای غربی روی بیاورند که سکولاریسم یکی از کلیدی ترین آنهاست.
  

وارد سایت اصلی ایرانیان حامی سکولاریسم که  می شوی ، در کنار تبلیغات رنگارنگ توییتر و فیس بوک و مقالات جورواجور در باب جدایی دین و سیاست ، شعارهای جالبی به چشمت می خورد : "شعار ملت ما ، دین ازسیاست جدا! " یا "در چهارشنبه سوری ولایت را از خود دور کنیم!".این ظواهر و شعائر حس کنجکاوی هر ایرانی را بر می انگیزد که این افراد ( به ظاهر) ایرانی چه کالایی را اینگونه تبلیغ می کنند ... .


اصطلاح سکولار از ریشه لاتین به معنای روزگار یا دنیا ریشه می گیرد و در اندیشه سیاسی غرب، به صورت اصطلاحی در آمده است که، به جای «دنیوی» در مقابل «دینی» به کار می رود.
پس از سپری شدن قرون وسطا در غرب، هنگامی که در میان طبقه نوپای سوداگر، این طرز تفکر به وجود آمد که کلیسا، نباید در مسایل کشور دخالت کند، از آن پس سکولاریسم نام مکتبی گردید که اساس تفکر آن اعتقاد به جدایی مسایل دنیوی، مانند سیاست، اقتصاد و معیشت از مسایل مذهبی است. در این مکتب مذهب، تنها به عبادات و مراسم مخصوص خود و زندگی شخصی افراد مربوط باشد و نباید در سیاست دخالت کند.
مکتب سکولاریسم، مانند بسیاری از اندیشه های انحرافی مغرب زمین، از یک سو محصول و نتیجه بدآموزی های مسیحیت تحریف شده و از سوی دیگر حاصل عملکرد غلط متولیان کلیساست. زیرا مسیحیت تحریف شده، از یک سو بینشی متشتت داشته و دین و دنیا و آخرت و دولت را به عنوان دو قطب متضاد و مخالف معرفی کرده است، چنان که هر کس آخرت را بخواهد، باید از دنیا، کنار بکشد، و هر کس، به امور دنیوی بپردازد، باید از جهان آخرت، دست شوید. از سوی دیگر، کلیسا استبداد شدید مذهبی را ـ که ظاهراً بر خلاف تعالیم خود مسیحیت است ـ برقرار ساخته و اداره امور سیاسی را قبضه کرده بود.


در ایران اما ، نطفه سکولاریسم در عصر قجر (بین دو جنگ جهانی) ، آنجا که روس ها ایران را شکست دادند بسته شد و در جریان مشروطه تثبیت شد . انقلاب اسلامی را باید نقطة آغاز افول سکولاریسم برشمرد؛ چرا که انقلاب اسلامی بر پایة دین و به رهبری فقیهی اسلام شناس و با مشارکت مردم مسلمان تحقق یافت. انقلاب اسلامی معلول برخورد تفکر اسلامی و سکولاریسم بود. که نتیجة آن،  غلبة تفکر دینی و عقب نشینی و انفعال سکولاریسم بود. پس از انقلاب اسلامی، تا مدتی سکولارها انزوا برگزیدند، اما با پایان گرفتن جنگ و فضای آزادی که فراهم آمد، مجدداً به میدان آمدند و از طریق مطبوعات، مصاحبه و نشر کتب، در صدد معارضه با دین و حکومت برآمدند.
همانقدر که ملکم خان، طالبوف، آخوندزاده و کسروی ( در گذشته) به جدایی دین از سیاست معتقد بودند ، مهندس مهدی بازرگان، عبدالکریم سروش و حتی سیدجواد طباطبایی به اسلام سکولار اعتقاد نشان دادند .


عبدالکریم سروش و مجتهد شبستری تاکید دارند که اسلام برخلاف مسیحیت دینی دنیوی است و برای سکولار شدن جامعه باید اسلام را به جایگاه واقعی آن یعنی به معنویت بازگرداند. مهندس مهدی بازرگان در آخرین نوشته خود میگوید اصل حکومت کردن جزء وظایف دینی نیست. عبدالکریم سروش بیشتر و بیشتر به سوی محدود کردن دین به عرفان حرکت کرده است. محمد مجتهد شبستری میگوید: دولت یک امر برون دینی است و فقه اندیشه سیاسی نیست.  او همچنین اضافه میکند که قرآن بر ارزش های حکومت و نه فرم حکومت تاکید دارد. البته سروش معتقد است با داشتن قانون از اخلاق بی نیاز نیستیم، جایی که قانونی به پایان می رسد، نقش اخلاق پدیدار می شود و معنی دقیق سکولاریزم هم همین است. به زعم سروش جدایی دین از سیاست از معانی سکولاریزم است اما معنای دقیق آن تعیین حدود دنیاست.
همچنین دکتر اسماعیل نوری علا ، سردبیر سایت سکولاریسم نو در مصاحبه با دویجه وله می گوید :
 "اگر ما مثل یک پزشک به یک بیمارنگاه کنیم، وقتی شما بیماری را تشخیص بدهید، مثلاً بگویید این پیکر را مار زده است، خود به خود باید دارویی را به این بیمار بدهید که از این سمی که در بدنش هست، رهایی پیدا کند. وقتی که جامعه‌ای دچار حکومتی می‌شود که در آن حکومت مذهب و حکومت یکی می‌شوند و دچار مصائب سی ساله‌ای می‌شوند، که ما با آن روبه‌رو هستیم، خود به خود به محض این که آدم بخواهد چنین مسائلی را از میان بردارد، متوجه می‌شود که باید مذهب را از حکومت خارج کرد. نه این که با مذهب مبارزه کرد، بلکه مذهب را باید از حکومت خارج کرد تا این امتیازات اختصاصی یک قشر خاص در جامعه از بین برود و دولت در خدمت تمام جامعه قرار گیرد. در نتیجه‌، به نظر من مسئله‌ی اصلی ما در حال حاضر مسئله‌ی رسیدن به یک حکومت سکولار است، حکومتی که مذهب از آن جدا شده و بیرون رفته است وحکومت می‌تواند ارزش‌ های عام حقوق بشری را که دیگر اختصاص به یک قشر خاص ندارد مطرح کند. حتی به نظر من و آنچه این سایتی که شما به آن اشاره کردید و اسمش "سکولاریسم نو" است، آن است که اساساً سکولار بودن حکومت، اگر مثلاً به آمریکا یا اروپا و کشورهای متمدن و پیشرفته نگاه کنیم، شرط اصلی برقراری یک حکومت دموکرات و برقراری مفاد اعلامیه حقوق بشر این است که این حکومت سکولار شده باشد. تا حکومت سکولار نشود، نه حقوق بشر را می‌شود در آن مستقر کرد و نه می‌توان از آن امید دموکراسی داشت."
شاید بتوان گفت پس از دوم خرداد رسانه ها و به طور ویژه مطبوعات انعکاسی از مسائل مطرح در سطح و عمق جامعه ایران بود. در عرصه ی وسیعتر اگر فرهنگ و ادبیات را مد نظر قرار دهیم و مثلا به کتابها و فیلمهای تولید شده در دوره اخیر نظر افکنیم، پیشرفت به سمت جامعه عرفی بیشتر عیان میشود.
صدای سکولار شدن جامعه پس از دوم خرداد. همان است که در کتابها، فیلم ها و روزنامه ها انعکاس می یافت. مثال واضح این فرایند کتاب « از شاهد قدسی تا شاهد بازاری» بود. ناکارآمدی دوم خرداد نشان از این داشت که فرایند سکولاریزه کردن دین، ره به جایی نخواهد برد.ترویج کنندگان فرهنگ غربی علم تجربی را مبنای معرفت خود قرار داده و نتیجه گرفته اند که چون علم، همواره در حال رشد و نقض و ابطال است، آدمی از رسیدن به معرفت یقینی در مورد شناخت عالم مادی و ماورای طبیعی و فهم یقینی دین محروم خواهد ماند و رهاورد آن در عرصه اعتقادی نسبیت، شکاکیت و حاکمیت روحیه تساهل و تسامح و در عرصة سیاسی و اجتماعی، دمکراسی تفکیک قبا و در نهایت، طرد معنویت از جامعه است. مایة تأسف، آن است که این امور، به نام اسلام شناسی، عرضه می شود و کسانی که اطلاع کافی از آرای هیوم، بیکن، راسل و پوپر ندارند، گمان می کنند که ناشران این توهمات، مبدع نظریه های اسلامی هستند.


بکرترین محیط پرورش سکولاریسم محیط دانشگاه هاست که در دهه اخیر آسیب های زیادی دیده است . متاسفانه به مرور زمان و با توجه به مقبولیت نخبگان تحصیل کرده در خارج کشور و به طبع آن تصاحب کرسی های تدریس دانشگاهی توسط این قشر ، دانشگاه ها مکانی مناسب برای رشد و یارگیری سکولارها شد . زیرا غرب زدگی این دسته از اساتید باعث شد خود به خود به تبلیغ اندیشه ای غربی روی بیاورند که سکولاریسم یکی از کلیدی ترین آنهاست . این روزها چشم امید همه دلسوزان انقلاب به اقدامات دولت و مجلس برای مبارزه با این بیماری فکری در قشر دانشجوست . 


تأکیدات این چند روزه وزیر علوم مبنی بر انتخاب اساتید متعهد و منکر این اندیشه به حق همان چیزی است که میتواند روند غربگرایی در تمام علوم ذهنی و تجربی در بین دانشجویان و نخبگان را که در دوره های گذشته پایه ریزی شده متوقف نماید. روندی که سالها در دانشگاههای ایران اسلامی ریشه دوانده و امروز بروز فرهنگی و سیاسی نیز دارد.


یکشنبه 88 اسفند 23 , ساعت 5:22 عصر

 

لحظه های بی تو (

فصل بیست)

 

 

مقدمات عمل جراحی شقایق از فردای همانروز با شتاب آغاز شد و در طول این مدت شهروز در تمامی لحظات همراه شقایق بود.
سرانجام پزشک معالج زمانی را برای جراحی مشخص نمود و شقایق در بیمارستان بستری شد تنها در این زمان بود که شقایق از شهروز خواست همراهش به بیمارستان نیاید چون هاله و بستگانش در آنجا بودند و حضور شهروز در بیمارستان ایجاد خطر می کرد.
شبی که فردایش شقایق را به اتاق عمل می بردند برف سنگینی می بارید شهروز از خانه بیرون آمد و به قدم زدن در برف ها پرداخت. نگرانی از حال شقایق بی قرارش کرده بود دانه های درشت و سپید برف یکی پس از دیگری به نرمی بر روی موهایش می نشستند و حال خوشی به او می بخشیدند.
دلش می خواست شقایق در کنارش بود تا با هم از قدم زدن بر روی برف های یکدست زمستانی لذت می بردند.
صبح روز بعد شقایق را عمل کردند و غده را از داخل رحمش خارج نمودند هر چند عمل بسیار ساده بود ولی شهروز از صبح زود دست به دعا داشت و برای سلامتی عشقش دعا می کرد.
حوالی عصر شقایق با شهروز تماس گرفت و از بهبود حالش او را با خبر نمود خوشبختانه غده خوش خیم بود و جای گرانی وجود نداشت
جراحی شقایق با موفقیت انجام شد چند روز بعد از اینکه شقایق از بیمارستان مرخص و به خانه منتقل گشت یک روز که کسی در خانه شقایق نبود شهروز به عیادتش رفت و از اینکه می دید نتیجه عمل رضایت بخش بود است بسیار خوشحال بود.
روزها پی در پی از راه می رسیدند و با سرعت باور نکردنی با شتاب از پی هم می گذشتند و رفته رفته روزهایی پایانی زمستان خبر از ورود بهار می دادند.
روز تولد شقایق شهروز از خواب برخاست پس از رسیدگی به امور شخصی روزانه با شقایق تماس گرفت و وقتی صدای او را از پشت خط شنید پیش از هر سخنی بلافاصله ترانه تولد مبارک را به وسیله ضبط صوت برایش پخش نمود و بعد خودش تولد شقایق را به زیباترین وجه ممکن تبریک گفت.
شهروز لحظه به لحظه خودش را در عشق شقایق غرق تر می دید و از این غوطه ور شدن در دریای بیکران عشق شقایق لذت ها می برد. هر روز که احساس می کرد عشقش به شقایق زیادتر از گذشته شده به درگاه ایزد منان سجده شکر به جای می آورد و از خداوندی که درهای عشق را هر روز بیش از پیش به رویش می گشود سپاسگزار بود.
متاسفانه شقایق به علت عدیده نمی توانست روز تولدش شهروز را ببیند ولی به او قول داد در اولین فرصت قرار ملاقاتی با او بگذارد.
یک هفته گذشت تا این انتظار به سر رسید و قرار شد شقایق برای دیدار با شهروز به خانه شان برود.
شهروز از صبح زود مشغول تهیه مقدمات ورود شقایق شد چندین هدیه زیبا و عاشقانه برایش تهیه کرده و آنها را به زیباترین وجه ممکن تزیین کرده بود.
بعد از ظهر آن روز کسی در منزل شهروز نبود و شرایط برای دیدار آنها فراهم بود از روز پیش شهروز موضوع را با مادرش در میان گذاشته و با هزار و یک جور التماس مادرش را راضی کرده بود تا شرایط را برای دیدار آنها فراهم نماید مادرش نیز به شرطی که زمان این دیدار کوتاه باشد رضایت به این داده بود که آنها یکدیگر را در خانه ببیند.
ظهر فرا می رسید شهروز کیک کوچکی تهیه کرده بود روی میز کوچکی در تاقش مقابل یکی از کاناپه ها گذاشت دور تا دورش را با هدایا و بادکنک های رنگی که هر کدام پیام دوستت دارم را نوشته بود مزین کرد. انواع و اقسام کاکائو ها و تنقلات را دور آنها چید. دو شمع که عدد هجده را نشان می داد روی کیک گذاشت و منتظر ورود شقایق شد.
شب قبل متن عاشقانه ای تهیه کرده بود تا وقتی شقایق را می بیند و به او تسلیم کند در متن چنین نگاشته بود:
ای آرام دل بی قرارم.
در هجرانت چشم هایم باران عشق می بارند. می بارند و می بارند تا این سوی ناچیزی که مانده است را هم از دست بدهند و در سیاهی دنیای خود جز نقش روی ماه تو در عالم خیال تصور نکنند.
تو کجایی که دور از تو دل شکسته ام حتی طاقت آهی را ندارد و من که در غم عشقت می سوزم از حریم حرم پاک این دل که آشیانه عشق توست پاسبانی می کنم تا در ان جز اندیشه عشق اتشینت هیچ جای نگیرد.
سینه تنگم مالامال اندوهی تلخ است. در میان سینه ام سوزشی احساس می کنم گویی این دل است که از سوختنش عطر عشق به مشامم می رسد و تنم را از عشق می سوزاند سراپا همچون دیوانه ای گم کرده رهن به دنبال درهای عشق می گردم تو می دانی این درهای فنا شدن کجاست؟! می خواهم در راه عشقت فنا شوم و نابود گردم....
دل من فدوی مهربانی ای توست. عشق هر روز به تکرار تو بر می خیزد و هر صبح وقتی به یاد عشق پاکت دیده می گشایم چشم هایم هنوز از شبنم اشک تر است.
من که باشم تا در غم عشق تو غرقه شوم؟ هفت شهر عشق را که بزرگان سلف در اوصافش سخنها فرموده اند و شعرها سروده اند فقط در راه مهر و محبت تو می توان سیر کرد.
عجایب هفت گانه دنیا در شب بی نظیر چشمهایت خفته اند. چشم هایی که قصه پرداز رویا های شیرین مشرق زمین است. چشمهایی که از قدرت جادویی فوق العاده ای برخوردارند و .... و چشم هایی که دلم را چه زیبا صید خود کرده اند و این صید بیچاره چه دلنشین زیر پای صیاد خود جان می دهد. اما ای وای اگر صیاد من غافل شود از یاد من قدرم نداند...چون این صید ناچیز به امید نظر کردن صیادش بر او زنده است و بدون آن نگاه ها خواهد مرد.
نشد یک لحظه از یادت جدا شوم تو که دنیایی عشق را به کام جانم که بی تو بی قرار شده ریختی حال بگذار تا گلدان دلم با گل روی زیبای تو آراسته باشد و این گلدان بی گل نماند. چون خاکش را به اسم تو و بوی تو ریخته اند و در آن گل دیگری جای ندارد و نخواهد داشت. چرا که هر گل دیگری با خاک عشق تو نمی تواند زنده بماند و پژمرده می شود و خواهد مرد و گلدان دلم پذیرای گل دیگری نمی شود زیرا، گل های دیگر به جز تو برایم همه خارند.
چون من هرگز عاشق نخواهی یافت و من که جرمم عشق ورزیدن به توست ، عاقبت بر فراز حلقه دار بی وفاییت با دلی عاشق و دیوانه دست و پا خواهم زد و فدای دوست داشتنت خواهم شد و دل مهربانت روزی برایم تنگ خواهد شد، چرا که چون من عاشق نخواهی یافت و کسی چون من فدایت نخواهد شد و بدان به غیر از من هر که مدعی این سخن هاست تو را می خواهد بفریبد چون حرف ان چشمان پرستاره را کس دیگری نمی خواند و نمی داند و با دلش لمس نمی کند نمی دانم تا کی باید در این امتحان سخت توسط تو آزمایش شوم.....
ای فرمانروای سرزمین دل عاشقم تو به من بگو جواب دلم را چه بگویم اگر ز تو پرسد به او چه بگویم؟ با دل شکسته ام چه کنم؟ دلی که از آتش بی تو بودن سوخت و این داغ که من بر دل دیوانه ام نهادم جمله جهان را می سوزاند و من تحمل بار سنگینش را کردم.
ای طپش های دل حزینم روزی ساعتی خواستم بگویم که عاشقت هستم . اما ای امید جان در آن لحظه ذهن من از فواره ها بالاتر از زندگی پر بارتر و از امید ها سرشار شد و حس کردم تو از نگاهم رازم را خوانده باشی اما اینک بدون تو و نفس های گرم و نوازشگرت تنهایی را با تمام ابعادش حس می کنم و قطره قطره عشقم را با تمام ذرات وجودم در یک جمله می گنجانم و می گویم عزیزم دوستت دارم و بدون تو خود را تنها و بی کس می بینم. چرا که هجرانت پاییزی سخت برای دلم بود که در آن برگزیزان عشق را به تماشا نشستم و رنج کشیدم.
بیا و نظری به راهی که رفته ای بینداز بر رد پای عشق تو که بر دل پژمرده از دردم نشسته نگاه کن ببی دلی که می تواند آشیانه مطمئن عشق تو باشد چگونه زیر چنگال تیز و برنده عقاب دوریت که هر لحظه پنجه هایش را بیشتر و بیشتر به دیواره دل غرق در خونم فرو می کند و ان را به آن ضربه ای کاری بر پیکره نحیف دلم به رسم یادبود بر جای می گذارد خود را سپر کرده و می کوشد تا ذره ای از محبت تو را که درون صندوقچه خود همچون گنجینه ای گرانبها نگهداری می کند کاسته نشود بلکه در هر لحظه و در هر طرفه العین صدبار برایت جان می دهد و دیوانه تر می گردد اما خاصیت تو چنان عاشق سوختن که چیزی هم برای تابوتش باقی نخواهی گذاشت.
بیا تا بی تو پرپر نزنم بگذار کنارت زندگی را زیبا ببینم تا رنج زیستن با دستهای گرم و عاشقت برایم گوارا گردد.
با نگاهم به تو التماس می کنم تا برگردی و دلم را تنها و بی کس در این تندباد تلخ بی مهری نگذاری.
احساس چیزی نیست که بتوان آن را هدایت یا کنترل کرد احساسی که کنترل شود دیگر احساس نیست پس به احساساتت آزادی بده تا تو را به اوج وفا و صفا و صمیمیت و مهربانی سوق دهد.
من که زیر شمشیر غمت رقص کنان می روم حیف است زیر بار بی وفاییت پایمال شوم و سزاوار این همه رنج و محنت نیستم چرا به زجر کشیدنم نمی اندیشی؟ مزد اینهمه قدح پرشراب جاویدان عشقم باشی؟ اما بدان اگر باشی یا نباشی همیشه قدح پر شراب عشقم باقی خواهد ماند ولی زندگی برایم چه زیباست اگر همیشه باشی...
تو ای محبوبه شبهایم نمی دانم تو می دانی که از تب در میان بسترم چون شمع می سوزم؟ برای دیدن رویت دو چشم اشکبارم را به روی ماه می دوزم؟
عزیز عزیز تر از جانم جدایی هرگز حیف خاطره ها نمی شود دست های تو با نوازش های مهربانانه اش و چشم هایت که گویاترین نگاه های دنیا را در خویش دارند همیشه بزرگترین عشق ها را برایم می آفرینند پس تا زا روزگار جدانشده ام مرا بگیر تا تنهایی دوستم نشده مرا پیدا کن مرا دوست داشته باش مرا به دست فراموشی مسپار مرا به دست فراموشی مسپار....

متن را در پاکتی کنار هدایا گذاشت.
انتظار لحظه به لحظه چنگ به دل شهروز می کشید تا لحظه ورود شقایق نزدیک شد. او از لحظاتی پیش پشت پنجره نشسته و انتظار ورود شقایق را می کشید هنگامی که او را دید که از خم کوچه عبور کرده و به سوی منزلشان پیش می آید به طرف کیک دوید شمع ها را روشن کرد و بعد پیش از اینکه شقایق کاملا مقابل در خانه برسد و زنگ بزند با شتاب به سوی در پرواز کرد و آن را گشود با لبخندی محبت آمیز او را پذیرا شد، سپس دستش را گرفت و بوسه ای گرم روی آن کاشت.
شهروز سر از پا نمی شناخت مثل پروانه ای که گرد شمع می گردد، دور شقایق می گشت او از عشق شقایق سرشار بود و شقایق هم...
به خانه وارد شدند و شقایق پس از اینکه بارانی اش را از تن در آورد به سوی اتاق شهروز روان شد ابتدا متوجه صحنه زیبا و شورنگیز داخل اتاق نشد ولی با نخستین گامی که به داخل اتاق گذاشت بر جایش میخکوب گشت.
شهروز از پشت سرش می امد و کوچکترین واکنش های شقایق را زیر نظر داشت لبخند شیرینی روی لب های شقایق شکوفا شد سرش را چرخاند و نگاهی به شهروز انداخت که توسط ان نگاه تمام حرف های دل عاشقش را یکجا به دل شهروز منتقل کرد سپس دست های شهروز را در دستانش گرفت فشرد و گفت:
- به خدا نمی دانم در برابر اینهمه احساس و عشق و محبت باید چی بگویم.....

شهروز لبخند شیرینی به رویش پاشید و گفت:
- تولدت مبارک عشق من.
- امروز بهترین روز عمر منه بهترین تولدی که تا حالا داشته ام....

شهروز دست هایش را از دستان شقایق بیرون کشید و بازوانش را گرفت و گفت:
- عزیزم روز تولد تو روز شکوفایی زندگی منه.....

سپس او را به طرف کیک و هدایا چرخاند و ادامه داد:
- بدو برو شمعها تو فوت بکن آب شدن.

شقایق نگاهی به کیک هدایا بادکنک ها کاکائوها و پس از آن به شمع ها انداخت در این زمان نتوانست جلوی خنده اش را بگیرد و در میان خنده هایش گفت:
- این چه شمعیه؟ مگه من هجداه سالمه؟

شهروز قیافه حق به جانبی گرفت و گفت:
- آره دیگه مگه چند سالته؟ تازه هنوز هجده سالتم نشده...

از سخنان شهروز و حالت چهره اش بر خنده شقایق افزوده شد و گفت:
- چقدر تو خوبی...مهربونیات منو دیوونه می کنه...می خوای بگی من هم سن و سال تو هستم؟!!!

شهروز بدن اینکه چیزی بگوید دست شقایق را گرفت و به طرف کیک و شمع هایی که روی آن نشسته و دیده روشن و آتشینشان را بر روی این صحنه های عاشقانه خلقت و کبوتر ان عاشق که دور هم می چرخیدند دوهته بودند کشید.
شقایق پشت میز به روی کاناپه نشست و شهروز چنین خواند:
- بیا شمع ها رو فوت کن که صد سال زنده باشی....

او چندین بار این شعر را خواند و شقایق شمع ها را فوت کرد شهروز کف زد و بعد چاقویی تزئین شده به دست شقایق داد و گفت:
- زود باش کیک رو ببر

شقایق چاقو را از دست شهروز گرفت روی میز گذاشت یکی از هدایا را برداشت و گفت:
- اول باید کادو ها رو باز کنم.

و مشغول باز کردن هدایا شد پس از باز کردن هر هدیه از دیدگانش برقی می جهید و با این برق ها شراره های عشق در دل شهروز زبانه می کشید سپس شهروز پاکتی که محتوای متن شب گذشته بود را به دست شقایق داد و گفت:
- اینو برای تو نوشته ام بخون...
شقایق پاکت را گرفت درون کیفش گذاشت و گفت:
- بهتره وقتی تنها هستم بخونم بیشتر بهم می چسبه....
- هر طور میلته.

شقایق قطعه ای از کیک را برید داخل بشقاب گذاشت و ان را به سوی شهروز گرفت شهروز ابتدا بوسه ای روی دستهای شقایق کاشت و بعد بشقاب را از دستش گرفت و مشغول خوردن کیک شد . قطعه کوچی از آن را جدا کرد و به طرف دهان شقایق برد شقایق خنده ای کرد دهانش را گشود و کیک را از دست شهروز خورد.
سپس به گیتار شهروز اشاره ای کرد و گفت:
- نمی خوای برام یه آهنگ قشنگ بزنی و باهاش بخونی؟

شهروز خندید از جایش برخاست و به طرف گیتار رفت ان را به دست گرفت لبه تختش نشست و با انگشت های ظریفش به نواختن گیتار پرداخت در حیت نواختن ساز با صدای دل انگیزش ترانه های عاشقانه دلنشینی برای عشقش می خواند.
فضای اتاق شهروز را هاله ای از شادی و عشق در خود فرا گرفته بود و لحظه ها در خوشی می گذشتند.خدای عاشقان به قدری مهربان است که هرگز نمی خواست در را به روی عشق آندو ببندد و هیچ گاه زیر لب به دیوانگی هایشان نمی خندید...
شهروز میز مقابل شهقایق را کناری گذاشت جلوی پایش روی زمین نشست دستهایش را در دست گرفت و گفت:
- عزیزم امیدوارم هزار سال بشی و سال دیگه تولدتو کنار هم جشن بگیریم بدون هیچ مشکلی و محدودیتی.....

شقایق خندید و با نگاهی عاشقانه در جشمان شهروز دیده دوخت و گفت:
- منم امیدوارم ولی به همینشم راضیم.

آنها ساعتی کنار هم سخن از عشق و دلدادگی در گوش یکدیگر سر دادند همچون پرندگان عاشق چهچهه زدند و از محبت نهفته در دلشان گفتند و پس از آن شقایق عازم رفتن شد.
شهروز همچنان دست او را در دست داشت در عمق چشمانش غم غریبی نهفته بود دستهای شقایق را فشرد و گفت:
- عزیز دلم وقتی به زمان او مدنت نزیک میشه دل تو دلم نیست و از شدت شوق و هیچان سر جام بند نیستم اما امان از وقتی که می خوای بری دلم می خواد توی سینه ام بترکه هنوز نرفتی دلم بات تنگ می شه... چی میشد تو مال خودم بودی و هرگز از هم جدا نمی شدیم؟

شقایق خندید و گفت:
- تا ببینیم آینده چی میشه...

شهروز گفت:
- از لحظه ای که توی ماشین می شینی دلم برات یه ذره میشه .. اصلا انگار نه انگار که تا حالا پیشم بودی در همین حین اتومبیل تاکسی سرویس رسید و راننده زنگ در را به صدا در آورد.
- شقایق به آرامی دستش را از دست شهروز بیرون کشید و به سوی در حرکت کرد شهروز جلوی در خانه پیش از اینکه شقایق در را باز کند بوسه ای روی دستانش کاشت خداحافظی گرم و عاشقانه ای با او کرد و شقایق سوار بر اتومبیل از مسیر دید شهروز خارج گشت...

شهروز به خانه بازگشت و در دل احساس دلتنگی شدیدی نمود این همان عشق بود که لحظه به لحظه بیشتر فضای دل و وجود شهروز را به محاصره خود می کشید.
شهروز پر بود.... پر از عشق شقایق و این اشباع پایانی نداشت.


یکشنبه 88 اسفند 23 , ساعت 5:20 عصر

 

دوست دختر عالی فقط 600 دلار


حالا ناز کنید! این هم دوست دختر همه کاره

 

دوست دختر عالی فقط 600 دلار

 

آقایون عزیز !

تصویر یا بهتر بگم فرشته ای که مشاهده میفرمائید ساخته شده ازسیلیکون در کشور سوئد

 

 است قد 150 تا 175 سانتیمتر !
 


بافت پوست 99% شبیه به انسان !



دارای 100 سنسور در اطراف بدنش که 30 سنسور حسی در بخش خصوصی !!! ایشون تعبیه

 شده !
 


هر سنسور قابلیت فرم گیری تا 20 موقعیت خاص رو برای ایشون فراهم میکنه !



به صدای صاحبش فوق العاده حساس است ! و قابلیت اجرای 16 فرمان رو تا فاصله 2 متری

 بصورت همزمان داره ..



ضمنا قابلیت گذاشتن رمز عبور هم احتمالا برای حفظ ..... !!! در ایشون فراهم شده . یعنی

بطور خلاصه فقط واسه صاحبش یک کارایی رو انجام میده در صورتی که روش password بگ

 

ذارید !

خصوصیات اصلی :

او دارای هر سه مدخل (واژن ، مقعد و دهان) هست و مخالفتی با استفاده از هیچکدوم نداره !


او می تواند سر خود را در جهت دلخواه شما حرکت دهد.


شما میتوانید به شرح زیر کاملا اختصاصی به میل خود ،یک مدل انتخاب کنید :



اندازه


قد


رنگ پوست


رنگ چشم


رنگ مو


رنگ مو ناحیه تناسلی یا کاملا SHAVEN. ( تراشیده و بی مو !!! )

 


مزایای متعدد ایشون :



برقی نیست
 


با حرف زدن زیاد حوصله شما رو سر نمیبره



عمرا چاق نمیشه و نیاز به رژیم درمانی همراه با ایشون ندارید !



عمرا چیز نمیشه !
 


گو... نمیده !



هیچوقت به خرید نخواهد رفت !



عمرا اگه حامله بشه !



هیچوقت مادری نداره که بخواد با شما رفت و آمد کنه !



عمرا دچار سردرد نمیشه !



عمرا آرایشگاه نمیره !



به موسیقی سنتی و اپرا و سوپ علاقه نداره



مخالفتی با فوتبال دیدن شما نداره !!!
 


نگرانی بابت دیدن ایشون در چت روم های اینترنتی نخواهید داشت



عمرا یائسه نمیشه !



اگر شما را با زن دیگری ببنه خفتتون نمینه !



تحت هیچ شرایطی تحریم هم نمیشید !!!


یکشنبه 88 اسفند 23 , ساعت 2:18 عصر
مرکز بررسی جرائم سازمان یافته منتشر کرد:
شبکه دارکوب
بدیهی است که این مرکز به محض مهیا شدن شرایط و رفع شئون امنیتی و اطلاعاتی، مستندات این بخش را منتشر خواهد کرد.

به اطلاع کاربران گرامی می رساند که این بخش به دلیل مسائل امنیتی و داشتن ارتباط با سایر پرونده ها و متهمان در حال حاضر قابل ارائه نمی باشد.

شایان ذکر است که اطلاعات این پرونده ها باعث افشای هویت واقعی بعضی از افراد و مشخص شدن ارتباطات آنها با شبکه های جاسوسی و اطلاعاتی غرب می شود.

بدیهی است که این مرکز به محض مهیا شدن شرایط و رفع شئون امنیتی و اطلاعاتی، مستندات این بخش را منتشر خواهد کرد.

 
 
بزودی منتشر خواهد شد

<   <<   201   202   203   204   205   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ