سه شنبه 88 دی 15 , ساعت 2:7 عصر
فردوسیپور پس از این مسیر بحث را مجدداً به سمت مسائل فنی سوق داد و چنین طرح پرسش کرد: «زمانی که استاد دانشگاه بودید، همیشه میگفتید فقط مربی خارجی و بعد در مقطعی که برانکو رفت در یک مقطعی سرمربی گذاشتید» و بعد برای اینکه ثابت کند حمایت دادکان از مربیان صفر و صد بوده، فیلمی از برنامه آن دوران نشان داده شد که دادکان تاکید میکند برانکو حتی اگر به تیم ملی بازگردد، سرمربی نمیشود و نهایتاً مدیر فنی میشود و شاهرخی سرمربی قطعی است و همزمان میتواند هدایت تیم پاس را داشته باشد.
در بازگشت دوربین به استودیو فردوسیپور به دادکان تاکید داشت که او قویا در پی سرمربیگری شاهرخی بوده اما فشاری که مطبوعات و رئیس سازمان تربیت بدنی وقت که مهرعلیزاده بوده، باعث شد، برانکو مجدداً سرمربی شود و حتی تاکید کرد که قرارداد برانکو در دفتر مهرعلیزاده امضاء شده و البته این موضوع را به صورت سوال ادعا کرد تا دادکان اینچنین پاسخ دهد: «چرا این حرف را میزنید، پس شما هم جزو حاشیهسازها هستید؟ اگر صدای من را آقای مهرعلیزاده میشوند، زنگ بزند تا مشخص شود، این مسئله صحت ندارد. من در زندگیام نیازی ندارم که حرفی را دو بار بگویم یا در آن مغلطه کنم و دروغ بگویم. آقای برانکو شب که آمد به هتل رفت و حتی سازمان ورزش خبر نداشت آن سب قرار است، بیاید. صبح روز بعد،دانشور در هتل قرارداد را برد و برانکو امضاء کرد و بعد از آن برای معرفی به دفتر آقای مهرعلیزاده رفتیم. همان زمان که این مصاحبه را با شما انجام دادم، قرارهایمان را از طریق آقای غمخوار در اتریش با آقای برانکو گذاشته بودیم ولی قرارداد را امضاء نکرده بودیم. من اینجا هم آمدم گفتم برانکو سرمربی است، چون هماهنگونه که خودتان میدانید، اگر میگفتم سرمربی است تا با هواپیما به تهران میرسید، دویست هزار دلار روی قراردادش میگذاشت.»
فردوسیپور طرح موضوع شاهرخی و انتخاب برانکو را ادلهاش برای اثبات این موضوع اعلام کرد که در دوره دادکان نیز استقلال کامل و صددرصدی نبوده و استقلال بیشتری نسبت به دوره کفاشیان بوده که با موضعگیری سرسختانه رئیس سابق در نفی این ادعا روبرو شد: «مگر نمیگویید فشار رسانهها؟ خود شما مگر قبل از جام جهانی، کاری نکردید که برانکو را برداریم اما مگر ما برداشتیم؟ حتی مصاحبه آقای صفایی (صفایی فراهانی) است که گفتند به من همین فشار را آوردند و من بلازویچ و ایوویچ را برداشتم و همین فشار را آوردهاند تا برانکو را بردارد اما برنمیدارد. چرا اینها را نمیگذارید؟! شما فکر میکنید آن زمان چه کسانی میخواستند مربی تیم ملی شوند و به رئیس جمهور نامه میدادند؟ ضعیفترین مربیان. ما یک در این سالها فدراسیون بودیم و آنهایی که با من بودند، میتوانند گواه بدهند که ما در فدراسیون خودمان تصمیمگیرنده بودیم. والله اگر مشورتی بود، میپذیرفتیم اما در نهایت تصمیم خودمان را میگرفتیم.»
دادکان با بیان ساختار کیفی مدیریت در دوره فعالیتش و مقایسه با دوره فعلی، عملاً این عدم استقلال دوره فعلی را به مدیران فعال ربط داد و گفت: «در آن دوره چهار رئیس فدراسیون در یک فدراسیون کار میکردیم. الان در فدراسیون مدیر تیمهای ملی مرحوم رنجبر، علی پروین، ناصر نوآموز، همایون شاهرخی بوده و امروز من با آقای تاج کاری ندارم! امروز برای انتخاب یک مدیر اینها را در نظر میگیرند: 1- انتخاب خوب 2- نظم و انضباط 3- پیوستگی و همبستگی. اگر دیدید فدراسیون یا سازمان تربیت بدنی زمین خورد، بدانید اینها اجرا نشده است. قصد جسارت به آقایان کفاشیان، تاج و عزیزمحمدی ندارم و برای همهشان احترام قائلم اما در فدراسیون نظم نیست. میپرسند اسپانیا میروید، رئیس میگوید، بله، نایب رئیس میگوید نه، دبیرکل میگوید معلوم نیست.»
وی در همین رابطه ادامه داد: «در فدراسیون ما یک نفر حرف میزد. شما یک جا بیاورید که نایب رئیس یا دبیرکل چیزی گفته باشد و من نگفته باشم. من برای یک موضوع دیگری با آقایان کفاشیان صحبت کردم و گفتم به فوتبال نمیآیم اما اگر میخواهی اداره کنی، نگذار اینقدر در فدراسیون حرف بزنند. هر کمیتهای برای خودش میتینیگ و نشست مطبوعاتی میگذارد، در حالی که نباید چنین باشد. وقتی مصاحبه شد، جمع کردنش سخت میشود. مثلاً رئیس کمیته انضباطی یک بار برنامه شما نیامد و آن بار هم که میخواست با شما تلفنی صحبت کند، من پای تلفن آن گوشش بودم و با گوشی دیگر با شما صحبت میکرد. من مدیریتم اینطوری است و باید همه چیز را بدانم و اگر ندانم نمیگذاشتم اتفاقی در فدراسیون بیافتد. مثلاً قرارداد مربی تیم ملی را یکی دیگر ببیندد و من رئیس فدراسیون اطلاع نداشته باشم؟! این یک مزیت برای رئیس فدراسیون است.»
در ادامه فردوسیپور ضمن تایید رویه دادکان عنوان کرد: «من هم قبول دارم که آقای شفق نباید دنبال آقای کلمنته میرفت» و دادکان هم در پاسخ گفت: «به این دلیل بود که خودتان هم گفتید اگر این اتفاقات نمیافتاد، حالا حالا رئییس بودیم اما دیگر داشت شخصیتمان زیر سوال میرفت و به همین خاطر تشخیص دادیم برویم و در جام جهانی هم حکممان لغو شد و در سن پنجاه سالگی هم بازنشستهمان کردند.»
پس از این بخش دوم صحبتهای کفاشیان رئیس فعلی فدراسیون پخش شد که از کفاشیان پرسیده میشود در کنار عدم استقلال مالی، عدم استقلال تصمیمگیری وجود دارد که مثلاً در خصوص انتخاب سرمربی تیم ملی و به خصوص تیم ملی بزرگسالان شاهدش بودهایم که کفاشیان عنوان میکند: «چون ضابطه مشخصی نداریم، باعث میشود مشورتهای مختلفی شود! اینجا هم چیزی به نام محرمانه و سری نداریم و امروز که در فکر من است، فکر من است اما فردا من به شما مطلبی بگویم، متاسفانه به سرعت به بیرون درز میکند. برای همین صبر و حوصله رسانهها کم است و ما تازه آمده بودیم فدراسیون، گفتیم باید چه کار کنیم! گفتند هیچ کار نکنید، فقط مربی انتخاب کنید! بعد دیدیم آقای x از هر طریقی رفت آلمان و این آقا آمد. ببینید، ضابله وقتی نباید، همین طور است و یک ماه وقت بنده را گرفت و چون ضابطه نداشتیم و سلیقهای انتخاب کردیم. این واقعیتی است!»
وی در پاسخ به این پرسش که پس تمامی سرمربیان را در جمع بندی مشورتها خودتان انتخاب کردید و خودتان نیز عزل کردید، گفت: «عزل یک زیاد نکردیم! آقای دایی یک شرایط خاصی پیش آمد که انجام شد اما باز هم من به این عزل اعتقاد نداشتم! یک مربی از کی زمانی تا یک زمانی جلو برود.» با این تفاسیر باید پرسید چطور کارهایی که رئیس فدراسیون هم اعتقاد نداشته، اتفاق افتاده است؟!
کفاشیان در خصوص این موضوع که خود رد کمیته ملی المپیک عنوان میکرد، مربی خارجی گزینه بهتری است اما در حال حاضر از مربی ایرانی استفاده میکند، اظهار داشت: «یک زمانی مربی خوب امکان جذبش نیست و مثلاً شاید سالی چهار میلیون دلار میخواهد که نداریم بدهیم و هم اون شرایط و ابزارهایی که میخواهد نمیتوانیم در ایران مهیا کنیم.» و همچنین در خصوص مصاحبههای متعدد مسئولان فدراسیون گفت: «به هر حال این سوال و جوابها هست و جذابیت فوتبال هم به همین است!»
در ادامه مجدداً بخش پایانی برنامه در استودیو پیگیری شد و فردوسیپور پیگیری بحث را با عنوان در خدمت رئیس سابق فوتبال که اخراج شدهاند، آغاز کرد که دادکان در این باره گفت: «من اخراج شدم و به این اخراج شدنم افتخار میکنم. من سه افتخار داشتم. یکی دریافت نشان لیاقت و مدیریت از آقای خاتمی، دیگری بردن تیم ملی به جام جهانی و آخری اخراج از فدراسیون فوتبال توسط علی آبادی. به خانوادهام هم گفتهام اگر پس از صد و بیست سال رفتم و خواستند روی سنگ قبرم چیزی بنویسند، این سه را بنویسند.»
وی پس از این خطاب به فردوسیپور گفت: «زمانی که به پرتغال با آن شرایط باختیم، مسئولان ورزش از مردم عذرخواهی کرد. حال که به قطر و بحرین میبازیم، عذرخواهی نمیکنند. اینها باید هر روز بیایند و عذرخواهی کنند اما چرا نمیکنند؟ زمان ما شرافت و حیثیت ملی زیر سوال رفت، امروز زیر سوال نمیرود؟ همانگونه که پیشبینی کردم، گفتید یک ساعت وقت داشتید حالا گفتید یک ربع وقت داریم!»
دادکان سپس سراغ لیگهای فوتبال رفت و عنوان کرد: «فوتبالی که سالیانه سیصد تا چهارصد میلیارد تومان در آن هزینه میشود، خروجیاش چیست؟ هیچ. این حرف ضد نظام و ضد دولت است؟ شما بخش سوم سوال را گذاشتهاید، خداحافظی بازیکنان؛ چه کسی این را میگوید؟ الان 9 تا از بازیکنان جام جهانی در تیم ملی مقابل سنگاپور بازی میکند. شجاعی، تیموریان، زندی، معدنچی، نکونام، کعبی، نصرتی، طالب لو هستند و در زمان قلعهنویی همان محمد نصرتی به دفاع چپ رفت. این کارشناسانی که ناکارشناسی میکنند و ناحق گفتند، آمدند بگویند همان تیم برانکو بود؟ هیچکس نگفت ولی زمان ما میکوبیدند که چرا نصرتی دفاع چپ است. آن موقع از بیرون شرایط را فراهم میکردند که مطبوعات مجموعه ما را بکوبند. یکی از جوانانی که در سازمان ورزش کار میکرد و حالت تخاصم نسبت به بنده داشت، هفته پیش مصاحبهای کرد و گفت از بالا دستور داشتم که دادکان را بکوبم که تیتر اول یک روزنامه است. من آنروز که مطلب اون جوان را خواندم گذشت کردم و او هم اگر به دل گرفته، گذشت کند.»
وی در خصوص سرمربیان تیم ملی و قطبی نیز عنوان کرد: «آقای افشین قطبی برای من و مردم به خاطر اینکه خارج از کشور بوده و آمده و همکاری میکند، قابل احترام است ولی آقای قطبی را بر حسب تواناییهایش آوردیم؟ چرا هیچ موقع کسی در این مورد جوابی نمیدهد؟ نه، افشین قطبی را آوردیم تا محبوبتی که داشت تمام شود و بازگردد. افشین قطبی دیگر محبوبیت ندارد. آقای کفاشیان، تاج و قطبی همین کانال شما و چهار کانال دیگر آمدند و بازی مقدونیه و قبلش را خواستند که مردم حضور پیدا کنند و گفتند به خاطر ما و فوتبال کشور بیایید تشویق کنید اما 300 نفر رفتند. آن مردم کجا هستند؟ فکر میکنید جوانان استادیوم نیایند کجا میروند؟ خودمان گزک دادیم. بازی ایران و کره، ایران و ژاپن، صد و پنجاه هزار نفر به ورزشگاه میآمدند.» فردوسیپور در پاسخ عنوان کرد، آن جام جهانی بود و دادکان پاسخی دندان شکن داد: «به جام جهانی ربط ندارد. مردم دیگر فوتبال را دوست ندارند. جمعیت تهران زمانی که من بازیکن پرسپولیس بودم، یک میلیون نفر بوده و سی الی چهل هزار هزار نفر به استادیوم میآمده است اما الان جمعیت تهران 16 میلیون شده و 10 هزار نفر برای این فوتبال به ورزشگاه میآید. این تیم ملی است؟ شما غذا میخورید که از غذا خوردن لذت ببرید و شما فقط برای برد و باخت بازی را نگاه نمیکنید و فوتبال زیبا با هزینه 400 میلیون قابل مشاهده نیست! دو تیم اصهافنی در حال حاضر خوب بازی میکنند که تیم سپاهان دارای شرایط تاکتیکی و خلاقیت خود و تیم ذوب آهن تنها دارای شرایط تاکتیکی خوب است. چرا سایر تیمهای نمیتوانند، خوب فوتبال بازی کنند؟ تا نیمفصل 12 مربی از 18 مربی برکنار شدند؟»
سپس مجری از دایی پرسید که دادکان گفت: «برای علی دایی زود بود. من خودم را در حدی نمیبینم که علی دایی از من اجازه بگیرد و من علی دایی را دوست دارم به خاطر یک سری قداستهایی که در کارش دیدم. همین طور حسین فرکی و... . وقتی من رفتم، اینها را هیچ تیمی نبردند، چون دادکانیست هستند و از من حمایت و طرفداری میکنند. دیگر نمیگویند، توانایی دارد یا نه. هفته پیش گفتند به فلان تیم شهرستان بیا و قرارداد هم آماده شده و به عاشورا و تاسوعا خرده و بعد از عاشورا و تاسوعا گفتهاند، این را نبرید و یکی دیگر را بیاورید. این ظلم است.»
وی افزود: «علی دایی وقتی خواست تیم ملی برود، به من زنگ زد و گفتم علی جان تو بروی، افتخار من است که خیلیها هم فکر میکردند من ساپورت کردم. فقط یک روز نگویی به من درست گفتی؛ تو طعمهای و میخواهند پشت تو پنهان شوند و اتفاقاتی افتاد گردنت بیاندازند. بدان ببازی کسی از تو دفاع نمیکند و من نیستم که پای برانکو ایستادم. خدا شاهد است که شب آن روز به علی دایی گفتم بگویید حکمش لغو شد و صبح به من زنگ زد و گفت نه. وقتی فهمید حکمش لغو شده، به من زنگ زد و گفت همه انهایی که گفتی درست است. من به هیات مدیرهاش گفتم این دور را بدهید قلعهنویی و دادند و در استقلال موفق شد و همین امیر قلعهنویی که کارش را قبول دارم گفتند، سرمربی تیم ملی به من زنگ زد و گفتم خدا شاهد است برای اینکه طرفداراهای استقلال را همراه تیم ملی کنند، تو را انتخاب میکنند و میبیتی که در آینده کنارت میگذارند. آقای قطبی هم به خاطر محبوبیتی بود که برای خودش درست کرده بود و امروز هم دنبال این هستند که صبح به او بگویند، خداحافظ در حالی که آن کسی باید خداحافظی کند که قطبی را آورد.»
در ادامه فردوسیپور پرسید که قبول دارید، اخراجها، انتصابها و انتخابهای اخیر سیاسی بود که دادکان ضمن تایید، اظهار نمود: «در آوردن قطبی فدراسیون فوتبال هیچ نقشی ندارد.» که فردوسیپور تصریح کرد: «علی دایی را هم فدراسیون نیاورد» تا صدای دادکان بالا برود: «پس چرا زمان من را با الان یکی میکنید؟ چه کسی جرات داشت به من بگوید این برود و آن بیاید؟ راجع به هاشمیان در شبکه یک دو کارشناس آوردند که چرا آقای دادکان دنبال وحید هاشمیان میرود و من هم در همان برنامه مصاحبه کردم و گفتم من حاضر غرورم شکسته شود اما غرور ملی شکسته نشود. خداداد را هم من به برانکو گفتم استفاده کن و چه اشکالی دارد که حضور داشته باشد؟ یعنی کسی به من فشار بیاورد که برانکو را بیاوریم؟»
در ادامه گفتههای داریوش مصطفوی که در دوره کمیته انتقالی، دبیرکل فدراسیون بود و در درگیری با صفایی فراهانی استعفاء داد، پخش شد که وضعیت فوتبال را ابتداً نشات گرفته از انتخابات غیردموکراتیک و انتخاب راس هرم ضعیف خواند و تاکید کرد: «فوتبال ایران را به لحاظ چارت اداری و برنامهریزی بسیار ضعیف است و علتش این است که رئیس فدراسیونی که تیم را به جام جهانی برد، عوضش میکنند، چه توقعی دارید این وضعیت تثبیت شود؟ مملکتی که این همه فوتبال دارد، همه را سلب صلاحیت میکنند و در آخر یک نفر تسوط خود رئیس سازمان تربیت بدنی انتخاب میشود و وقتی رئیس فدراسیون فوتبالی نباشد و با مجامع داخلی و بینالمللی نباشد، چه توقعی میرود؟ فیفا توصیه کرده از پایینترین سطح تا بالاترین سطح کارمندان فوتبال از جامعه این رشته باشد. اینکه میگویند رنکنیگ مهم نیست، باید پرسید اگر مهم نیست، چار یک دپارتمانی در فیفا مخصوص این کار تشکیل شده و فعالیت دارد؟»
با بازگشت به استودیو و طرح موضوع فوتبال پاک، دادکان ضمن بیان این طملب که هیچکش علناً در مقابل فوتبال پاک مخالفتش را اعلام نمیکند، گفت: «چه عواملی باعث میشود، فوتبال پاک نابود شود؟ در درجه اول پول است. مربی که 25 سال مربیگری کرده و 20 میلیون نگرفته، 400 میلیون میگیرد. فوتبال ناپاک تنها برای بازیکن، داور یا خبرنگار است و برای مربی نیست؟ در این مملکت 400 میلیون به مربی پولی میدهند که برای سیستان و بلوچستان است. هرکدام از این مربیان را آوردید، بپرسید این سه سال روی هم چقدر گرفتید.» که فردوسیپور رقم حدودی کی میلیارد تومان را میگوید.
رئیس سابق فدراسیون فوتبال دوباره سررشته کلام را به دست گرفت و اظهار داشت: «واقعاً پروفسور سمیعی جراح برجسته مغز، در سه سال یک میلیارد در میآورد؟ چه پولی به مربی میدهیم؟ دوازده تن از آنها در نیم فصل برکنار میشوند و دوباره به یک تیم دیگر میرود و سیصد و چهارصد میلیون میگیرد. از کسی که دم از فوتبال اک میزند، بپرسید سالی چقدر میگیرد و اگر گفت سالی 350 میلیون، بگو حقیقتاً تو 40 میلیون هم میارزی؟! این فوتبال پاک است؟ مربی بگیرد، بازیکن نگیرد؟ مربی بگیرد، خبرنگار نگیرد؟ همه اینها مثل یک زنجیر به هم متصل است. بیایید به دادش برسیم. من به آقای فرکی 13 میلیون دادم، به همین آقای محمد مایلیکهن 12 میلیون دادم. چطور حقوقها 300 تا 400 میلیون شده است؟ 15 میلیارد میدهیم به فدراسیون فوتبال؛ چرا کسی به من نداد که فوتبال را بچرخانم؟»
وی در خصوص صنعت نفت و ماجرایی که به شدن بر اختلافش با رئیس سابق ورزش افزود، گفت: «هرکاری کردند، گفتم نمیگذارم صنعت نفت بیاید بالا و همین آقای داریوش مصطفوی، تیم را بالا آورد و نتیجهاش این شد که یک سال ده میلیارد هزینه کردند و مجدداً به لیگ دسته یک سقوط کردند. یک مربی اخراج میکنند و فردا یک مربی میآورند وسیصد میلیون میدهند. پرسپولیس در یک فصل سه مربی میآورد و یک میلیارد میدهد. این پولها از کجا میآید؟ امروز بحث کارشناسی ورزش میشود و مدیر استقلال میگوید، بحث کارشناسی ورزش ضعیف است و من هم میپذیرم اما آیا باید کارشناسی ورزش را شما انجام بدهید؟ شما ما ورزش نیستید و اجازه دهید قهرمانان بیایند و بچرخانند.»
پیشکسوت فوتبال کشورمان خاطرنشان کرد: «چرا یک قهرمان و پیشکسوت نباید مدیر باشگاه باشد. پیشکسوتان باید بروند در خانه بنشینند و سکته کنند و بدویم زیر تابوتش عکس بیاندازیم. پیشکسوت مریض میشود مشاور میشود، کسته میکند برایش حقوق میگذارند. چرا زنده است، کاری نمیکنید؟» و در ادامه اشعاری خواند که فردوسیپور عنوان کرد شما هم یک پا غلام پیروانی هستید و دادکان پاسخ داد: «من غلام پیروانی نیستم اما اینها رو که میگم تفریح برایم نیست و یک معلم با 32 سال سابقه هستم که دو سوم عمرم رفته و دلم برای جامعه جوانم میسوزد و میتپد. یک چیزی از پیروانی گفتی، چون اهل شیراز است، این را بگویم که یکی از مسئولان قبل از انقلاب به شراز رفته بوده است و میبیند تمامی درختان دور باغ زند شیراز را کوتاه کردند. شهردار را میخواهد و میپرسد چرا چنین کردید و پاسخ میشوند برای اینکه مجسمه دیده شود و میگوید این شهردار را برکنار کنید. میگویند چرا. میگوید میتوانست یک متر سنگ من بروم بالا، نه اینکه سر این همه درخت را بزند. نیاییم درختان خودمان را بزنیم که جونان با استعدادی در این کشور هستند. بیاییم به اینها دور بدهیم. من پنجاه سال کار کردم و جامعه خودش میفهمد که خدمت کردم یا نکردم.»
دادکان با این گفتهها، عملاً گرفتن مسئولیت را بوسید و کنار گذاشت و البته با شجاعتی که در بیان واقعیات از خود به نمایش گذاشت بر اعتبار و محبوبیتش نزد مردم افزود؛ مردمی که مردی عصبانی از حملات به واسطه شکست تیم ملی را در ذهن داشتند و این چهره از جام جهانی برایشان باقی مانده بود، در این برنامه که حکم اعاده حیثیت برای او را داشت با چهرهای دیگر روبرو شدند تا اصلاحطلبها او را از آن خود بخوانند و راستهای سنتی نیز ریشههای پسر حاج مصطفی را از خود بدانند و او با گفتارش که به واسطه صداقت بر دل مخاطب عام و خاص مینشست، ماندگارتر از قبل شود
در بازگشت دوربین به استودیو فردوسیپور به دادکان تاکید داشت که او قویا در پی سرمربیگری شاهرخی بوده اما فشاری که مطبوعات و رئیس سازمان تربیت بدنی وقت که مهرعلیزاده بوده، باعث شد، برانکو مجدداً سرمربی شود و حتی تاکید کرد که قرارداد برانکو در دفتر مهرعلیزاده امضاء شده و البته این موضوع را به صورت سوال ادعا کرد تا دادکان اینچنین پاسخ دهد: «چرا این حرف را میزنید، پس شما هم جزو حاشیهسازها هستید؟ اگر صدای من را آقای مهرعلیزاده میشوند، زنگ بزند تا مشخص شود، این مسئله صحت ندارد. من در زندگیام نیازی ندارم که حرفی را دو بار بگویم یا در آن مغلطه کنم و دروغ بگویم. آقای برانکو شب که آمد به هتل رفت و حتی سازمان ورزش خبر نداشت آن سب قرار است، بیاید. صبح روز بعد،دانشور در هتل قرارداد را برد و برانکو امضاء کرد و بعد از آن برای معرفی به دفتر آقای مهرعلیزاده رفتیم. همان زمان که این مصاحبه را با شما انجام دادم، قرارهایمان را از طریق آقای غمخوار در اتریش با آقای برانکو گذاشته بودیم ولی قرارداد را امضاء نکرده بودیم. من اینجا هم آمدم گفتم برانکو سرمربی است، چون هماهنگونه که خودتان میدانید، اگر میگفتم سرمربی است تا با هواپیما به تهران میرسید، دویست هزار دلار روی قراردادش میگذاشت.»
فردوسیپور طرح موضوع شاهرخی و انتخاب برانکو را ادلهاش برای اثبات این موضوع اعلام کرد که در دوره دادکان نیز استقلال کامل و صددرصدی نبوده و استقلال بیشتری نسبت به دوره کفاشیان بوده که با موضعگیری سرسختانه رئیس سابق در نفی این ادعا روبرو شد: «مگر نمیگویید فشار رسانهها؟ خود شما مگر قبل از جام جهانی، کاری نکردید که برانکو را برداریم اما مگر ما برداشتیم؟ حتی مصاحبه آقای صفایی (صفایی فراهانی) است که گفتند به من همین فشار را آوردند و من بلازویچ و ایوویچ را برداشتم و همین فشار را آوردهاند تا برانکو را بردارد اما برنمیدارد. چرا اینها را نمیگذارید؟! شما فکر میکنید آن زمان چه کسانی میخواستند مربی تیم ملی شوند و به رئیس جمهور نامه میدادند؟ ضعیفترین مربیان. ما یک در این سالها فدراسیون بودیم و آنهایی که با من بودند، میتوانند گواه بدهند که ما در فدراسیون خودمان تصمیمگیرنده بودیم. والله اگر مشورتی بود، میپذیرفتیم اما در نهایت تصمیم خودمان را میگرفتیم.»
دادکان با بیان ساختار کیفی مدیریت در دوره فعالیتش و مقایسه با دوره فعلی، عملاً این عدم استقلال دوره فعلی را به مدیران فعال ربط داد و گفت: «در آن دوره چهار رئیس فدراسیون در یک فدراسیون کار میکردیم. الان در فدراسیون مدیر تیمهای ملی مرحوم رنجبر، علی پروین، ناصر نوآموز، همایون شاهرخی بوده و امروز من با آقای تاج کاری ندارم! امروز برای انتخاب یک مدیر اینها را در نظر میگیرند: 1- انتخاب خوب 2- نظم و انضباط 3- پیوستگی و همبستگی. اگر دیدید فدراسیون یا سازمان تربیت بدنی زمین خورد، بدانید اینها اجرا نشده است. قصد جسارت به آقایان کفاشیان، تاج و عزیزمحمدی ندارم و برای همهشان احترام قائلم اما در فدراسیون نظم نیست. میپرسند اسپانیا میروید، رئیس میگوید، بله، نایب رئیس میگوید نه، دبیرکل میگوید معلوم نیست.»
وی در همین رابطه ادامه داد: «در فدراسیون ما یک نفر حرف میزد. شما یک جا بیاورید که نایب رئیس یا دبیرکل چیزی گفته باشد و من نگفته باشم. من برای یک موضوع دیگری با آقایان کفاشیان صحبت کردم و گفتم به فوتبال نمیآیم اما اگر میخواهی اداره کنی، نگذار اینقدر در فدراسیون حرف بزنند. هر کمیتهای برای خودش میتینیگ و نشست مطبوعاتی میگذارد، در حالی که نباید چنین باشد. وقتی مصاحبه شد، جمع کردنش سخت میشود. مثلاً رئیس کمیته انضباطی یک بار برنامه شما نیامد و آن بار هم که میخواست با شما تلفنی صحبت کند، من پای تلفن آن گوشش بودم و با گوشی دیگر با شما صحبت میکرد. من مدیریتم اینطوری است و باید همه چیز را بدانم و اگر ندانم نمیگذاشتم اتفاقی در فدراسیون بیافتد. مثلاً قرارداد مربی تیم ملی را یکی دیگر ببیندد و من رئیس فدراسیون اطلاع نداشته باشم؟! این یک مزیت برای رئیس فدراسیون است.»
در ادامه فردوسیپور ضمن تایید رویه دادکان عنوان کرد: «من هم قبول دارم که آقای شفق نباید دنبال آقای کلمنته میرفت» و دادکان هم در پاسخ گفت: «به این دلیل بود که خودتان هم گفتید اگر این اتفاقات نمیافتاد، حالا حالا رئییس بودیم اما دیگر داشت شخصیتمان زیر سوال میرفت و به همین خاطر تشخیص دادیم برویم و در جام جهانی هم حکممان لغو شد و در سن پنجاه سالگی هم بازنشستهمان کردند.»
پس از این بخش دوم صحبتهای کفاشیان رئیس فعلی فدراسیون پخش شد که از کفاشیان پرسیده میشود در کنار عدم استقلال مالی، عدم استقلال تصمیمگیری وجود دارد که مثلاً در خصوص انتخاب سرمربی تیم ملی و به خصوص تیم ملی بزرگسالان شاهدش بودهایم که کفاشیان عنوان میکند: «چون ضابطه مشخصی نداریم، باعث میشود مشورتهای مختلفی شود! اینجا هم چیزی به نام محرمانه و سری نداریم و امروز که در فکر من است، فکر من است اما فردا من به شما مطلبی بگویم، متاسفانه به سرعت به بیرون درز میکند. برای همین صبر و حوصله رسانهها کم است و ما تازه آمده بودیم فدراسیون، گفتیم باید چه کار کنیم! گفتند هیچ کار نکنید، فقط مربی انتخاب کنید! بعد دیدیم آقای x از هر طریقی رفت آلمان و این آقا آمد. ببینید، ضابله وقتی نباید، همین طور است و یک ماه وقت بنده را گرفت و چون ضابطه نداشتیم و سلیقهای انتخاب کردیم. این واقعیتی است!»
وی در پاسخ به این پرسش که پس تمامی سرمربیان را در جمع بندی مشورتها خودتان انتخاب کردید و خودتان نیز عزل کردید، گفت: «عزل یک زیاد نکردیم! آقای دایی یک شرایط خاصی پیش آمد که انجام شد اما باز هم من به این عزل اعتقاد نداشتم! یک مربی از کی زمانی تا یک زمانی جلو برود.» با این تفاسیر باید پرسید چطور کارهایی که رئیس فدراسیون هم اعتقاد نداشته، اتفاق افتاده است؟!
کفاشیان در خصوص این موضوع که خود رد کمیته ملی المپیک عنوان میکرد، مربی خارجی گزینه بهتری است اما در حال حاضر از مربی ایرانی استفاده میکند، اظهار داشت: «یک زمانی مربی خوب امکان جذبش نیست و مثلاً شاید سالی چهار میلیون دلار میخواهد که نداریم بدهیم و هم اون شرایط و ابزارهایی که میخواهد نمیتوانیم در ایران مهیا کنیم.» و همچنین در خصوص مصاحبههای متعدد مسئولان فدراسیون گفت: «به هر حال این سوال و جوابها هست و جذابیت فوتبال هم به همین است!»
در ادامه مجدداً بخش پایانی برنامه در استودیو پیگیری شد و فردوسیپور پیگیری بحث را با عنوان در خدمت رئیس سابق فوتبال که اخراج شدهاند، آغاز کرد که دادکان در این باره گفت: «من اخراج شدم و به این اخراج شدنم افتخار میکنم. من سه افتخار داشتم. یکی دریافت نشان لیاقت و مدیریت از آقای خاتمی، دیگری بردن تیم ملی به جام جهانی و آخری اخراج از فدراسیون فوتبال توسط علی آبادی. به خانوادهام هم گفتهام اگر پس از صد و بیست سال رفتم و خواستند روی سنگ قبرم چیزی بنویسند، این سه را بنویسند.»
وی پس از این خطاب به فردوسیپور گفت: «زمانی که به پرتغال با آن شرایط باختیم، مسئولان ورزش از مردم عذرخواهی کرد. حال که به قطر و بحرین میبازیم، عذرخواهی نمیکنند. اینها باید هر روز بیایند و عذرخواهی کنند اما چرا نمیکنند؟ زمان ما شرافت و حیثیت ملی زیر سوال رفت، امروز زیر سوال نمیرود؟ همانگونه که پیشبینی کردم، گفتید یک ساعت وقت داشتید حالا گفتید یک ربع وقت داریم!»
دادکان سپس سراغ لیگهای فوتبال رفت و عنوان کرد: «فوتبالی که سالیانه سیصد تا چهارصد میلیارد تومان در آن هزینه میشود، خروجیاش چیست؟ هیچ. این حرف ضد نظام و ضد دولت است؟ شما بخش سوم سوال را گذاشتهاید، خداحافظی بازیکنان؛ چه کسی این را میگوید؟ الان 9 تا از بازیکنان جام جهانی در تیم ملی مقابل سنگاپور بازی میکند. شجاعی، تیموریان، زندی، معدنچی، نکونام، کعبی، نصرتی، طالب لو هستند و در زمان قلعهنویی همان محمد نصرتی به دفاع چپ رفت. این کارشناسانی که ناکارشناسی میکنند و ناحق گفتند، آمدند بگویند همان تیم برانکو بود؟ هیچکس نگفت ولی زمان ما میکوبیدند که چرا نصرتی دفاع چپ است. آن موقع از بیرون شرایط را فراهم میکردند که مطبوعات مجموعه ما را بکوبند. یکی از جوانانی که در سازمان ورزش کار میکرد و حالت تخاصم نسبت به بنده داشت، هفته پیش مصاحبهای کرد و گفت از بالا دستور داشتم که دادکان را بکوبم که تیتر اول یک روزنامه است. من آنروز که مطلب اون جوان را خواندم گذشت کردم و او هم اگر به دل گرفته، گذشت کند.»
وی در خصوص سرمربیان تیم ملی و قطبی نیز عنوان کرد: «آقای افشین قطبی برای من و مردم به خاطر اینکه خارج از کشور بوده و آمده و همکاری میکند، قابل احترام است ولی آقای قطبی را بر حسب تواناییهایش آوردیم؟ چرا هیچ موقع کسی در این مورد جوابی نمیدهد؟ نه، افشین قطبی را آوردیم تا محبوبتی که داشت تمام شود و بازگردد. افشین قطبی دیگر محبوبیت ندارد. آقای کفاشیان، تاج و قطبی همین کانال شما و چهار کانال دیگر آمدند و بازی مقدونیه و قبلش را خواستند که مردم حضور پیدا کنند و گفتند به خاطر ما و فوتبال کشور بیایید تشویق کنید اما 300 نفر رفتند. آن مردم کجا هستند؟ فکر میکنید جوانان استادیوم نیایند کجا میروند؟ خودمان گزک دادیم. بازی ایران و کره، ایران و ژاپن، صد و پنجاه هزار نفر به ورزشگاه میآمدند.» فردوسیپور در پاسخ عنوان کرد، آن جام جهانی بود و دادکان پاسخی دندان شکن داد: «به جام جهانی ربط ندارد. مردم دیگر فوتبال را دوست ندارند. جمعیت تهران زمانی که من بازیکن پرسپولیس بودم، یک میلیون نفر بوده و سی الی چهل هزار هزار نفر به استادیوم میآمده است اما الان جمعیت تهران 16 میلیون شده و 10 هزار نفر برای این فوتبال به ورزشگاه میآید. این تیم ملی است؟ شما غذا میخورید که از غذا خوردن لذت ببرید و شما فقط برای برد و باخت بازی را نگاه نمیکنید و فوتبال زیبا با هزینه 400 میلیون قابل مشاهده نیست! دو تیم اصهافنی در حال حاضر خوب بازی میکنند که تیم سپاهان دارای شرایط تاکتیکی و خلاقیت خود و تیم ذوب آهن تنها دارای شرایط تاکتیکی خوب است. چرا سایر تیمهای نمیتوانند، خوب فوتبال بازی کنند؟ تا نیمفصل 12 مربی از 18 مربی برکنار شدند؟»
سپس مجری از دایی پرسید که دادکان گفت: «برای علی دایی زود بود. من خودم را در حدی نمیبینم که علی دایی از من اجازه بگیرد و من علی دایی را دوست دارم به خاطر یک سری قداستهایی که در کارش دیدم. همین طور حسین فرکی و... . وقتی من رفتم، اینها را هیچ تیمی نبردند، چون دادکانیست هستند و از من حمایت و طرفداری میکنند. دیگر نمیگویند، توانایی دارد یا نه. هفته پیش گفتند به فلان تیم شهرستان بیا و قرارداد هم آماده شده و به عاشورا و تاسوعا خرده و بعد از عاشورا و تاسوعا گفتهاند، این را نبرید و یکی دیگر را بیاورید. این ظلم است.»
وی افزود: «علی دایی وقتی خواست تیم ملی برود، به من زنگ زد و گفتم علی جان تو بروی، افتخار من است که خیلیها هم فکر میکردند من ساپورت کردم. فقط یک روز نگویی به من درست گفتی؛ تو طعمهای و میخواهند پشت تو پنهان شوند و اتفاقاتی افتاد گردنت بیاندازند. بدان ببازی کسی از تو دفاع نمیکند و من نیستم که پای برانکو ایستادم. خدا شاهد است که شب آن روز به علی دایی گفتم بگویید حکمش لغو شد و صبح به من زنگ زد و گفت نه. وقتی فهمید حکمش لغو شده، به من زنگ زد و گفت همه انهایی که گفتی درست است. من به هیات مدیرهاش گفتم این دور را بدهید قلعهنویی و دادند و در استقلال موفق شد و همین امیر قلعهنویی که کارش را قبول دارم گفتند، سرمربی تیم ملی به من زنگ زد و گفتم خدا شاهد است برای اینکه طرفداراهای استقلال را همراه تیم ملی کنند، تو را انتخاب میکنند و میبیتی که در آینده کنارت میگذارند. آقای قطبی هم به خاطر محبوبیتی بود که برای خودش درست کرده بود و امروز هم دنبال این هستند که صبح به او بگویند، خداحافظ در حالی که آن کسی باید خداحافظی کند که قطبی را آورد.»
در ادامه فردوسیپور پرسید که قبول دارید، اخراجها، انتصابها و انتخابهای اخیر سیاسی بود که دادکان ضمن تایید، اظهار نمود: «در آوردن قطبی فدراسیون فوتبال هیچ نقشی ندارد.» که فردوسیپور تصریح کرد: «علی دایی را هم فدراسیون نیاورد» تا صدای دادکان بالا برود: «پس چرا زمان من را با الان یکی میکنید؟ چه کسی جرات داشت به من بگوید این برود و آن بیاید؟ راجع به هاشمیان در شبکه یک دو کارشناس آوردند که چرا آقای دادکان دنبال وحید هاشمیان میرود و من هم در همان برنامه مصاحبه کردم و گفتم من حاضر غرورم شکسته شود اما غرور ملی شکسته نشود. خداداد را هم من به برانکو گفتم استفاده کن و چه اشکالی دارد که حضور داشته باشد؟ یعنی کسی به من فشار بیاورد که برانکو را بیاوریم؟»
در ادامه گفتههای داریوش مصطفوی که در دوره کمیته انتقالی، دبیرکل فدراسیون بود و در درگیری با صفایی فراهانی استعفاء داد، پخش شد که وضعیت فوتبال را ابتداً نشات گرفته از انتخابات غیردموکراتیک و انتخاب راس هرم ضعیف خواند و تاکید کرد: «فوتبال ایران را به لحاظ چارت اداری و برنامهریزی بسیار ضعیف است و علتش این است که رئیس فدراسیونی که تیم را به جام جهانی برد، عوضش میکنند، چه توقعی دارید این وضعیت تثبیت شود؟ مملکتی که این همه فوتبال دارد، همه را سلب صلاحیت میکنند و در آخر یک نفر تسوط خود رئیس سازمان تربیت بدنی انتخاب میشود و وقتی رئیس فدراسیون فوتبالی نباشد و با مجامع داخلی و بینالمللی نباشد، چه توقعی میرود؟ فیفا توصیه کرده از پایینترین سطح تا بالاترین سطح کارمندان فوتبال از جامعه این رشته باشد. اینکه میگویند رنکنیگ مهم نیست، باید پرسید اگر مهم نیست، چار یک دپارتمانی در فیفا مخصوص این کار تشکیل شده و فعالیت دارد؟»
با بازگشت به استودیو و طرح موضوع فوتبال پاک، دادکان ضمن بیان این طملب که هیچکش علناً در مقابل فوتبال پاک مخالفتش را اعلام نمیکند، گفت: «چه عواملی باعث میشود، فوتبال پاک نابود شود؟ در درجه اول پول است. مربی که 25 سال مربیگری کرده و 20 میلیون نگرفته، 400 میلیون میگیرد. فوتبال ناپاک تنها برای بازیکن، داور یا خبرنگار است و برای مربی نیست؟ در این مملکت 400 میلیون به مربی پولی میدهند که برای سیستان و بلوچستان است. هرکدام از این مربیان را آوردید، بپرسید این سه سال روی هم چقدر گرفتید.» که فردوسیپور رقم حدودی کی میلیارد تومان را میگوید.
رئیس سابق فدراسیون فوتبال دوباره سررشته کلام را به دست گرفت و اظهار داشت: «واقعاً پروفسور سمیعی جراح برجسته مغز، در سه سال یک میلیارد در میآورد؟ چه پولی به مربی میدهیم؟ دوازده تن از آنها در نیم فصل برکنار میشوند و دوباره به یک تیم دیگر میرود و سیصد و چهارصد میلیون میگیرد. از کسی که دم از فوتبال اک میزند، بپرسید سالی چقدر میگیرد و اگر گفت سالی 350 میلیون، بگو حقیقتاً تو 40 میلیون هم میارزی؟! این فوتبال پاک است؟ مربی بگیرد، بازیکن نگیرد؟ مربی بگیرد، خبرنگار نگیرد؟ همه اینها مثل یک زنجیر به هم متصل است. بیایید به دادش برسیم. من به آقای فرکی 13 میلیون دادم، به همین آقای محمد مایلیکهن 12 میلیون دادم. چطور حقوقها 300 تا 400 میلیون شده است؟ 15 میلیارد میدهیم به فدراسیون فوتبال؛ چرا کسی به من نداد که فوتبال را بچرخانم؟»
وی در خصوص صنعت نفت و ماجرایی که به شدن بر اختلافش با رئیس سابق ورزش افزود، گفت: «هرکاری کردند، گفتم نمیگذارم صنعت نفت بیاید بالا و همین آقای داریوش مصطفوی، تیم را بالا آورد و نتیجهاش این شد که یک سال ده میلیارد هزینه کردند و مجدداً به لیگ دسته یک سقوط کردند. یک مربی اخراج میکنند و فردا یک مربی میآورند وسیصد میلیون میدهند. پرسپولیس در یک فصل سه مربی میآورد و یک میلیارد میدهد. این پولها از کجا میآید؟ امروز بحث کارشناسی ورزش میشود و مدیر استقلال میگوید، بحث کارشناسی ورزش ضعیف است و من هم میپذیرم اما آیا باید کارشناسی ورزش را شما انجام بدهید؟ شما ما ورزش نیستید و اجازه دهید قهرمانان بیایند و بچرخانند.»
پیشکسوت فوتبال کشورمان خاطرنشان کرد: «چرا یک قهرمان و پیشکسوت نباید مدیر باشگاه باشد. پیشکسوتان باید بروند در خانه بنشینند و سکته کنند و بدویم زیر تابوتش عکس بیاندازیم. پیشکسوت مریض میشود مشاور میشود، کسته میکند برایش حقوق میگذارند. چرا زنده است، کاری نمیکنید؟» و در ادامه اشعاری خواند که فردوسیپور عنوان کرد شما هم یک پا غلام پیروانی هستید و دادکان پاسخ داد: «من غلام پیروانی نیستم اما اینها رو که میگم تفریح برایم نیست و یک معلم با 32 سال سابقه هستم که دو سوم عمرم رفته و دلم برای جامعه جوانم میسوزد و میتپد. یک چیزی از پیروانی گفتی، چون اهل شیراز است، این را بگویم که یکی از مسئولان قبل از انقلاب به شراز رفته بوده است و میبیند تمامی درختان دور باغ زند شیراز را کوتاه کردند. شهردار را میخواهد و میپرسد چرا چنین کردید و پاسخ میشوند برای اینکه مجسمه دیده شود و میگوید این شهردار را برکنار کنید. میگویند چرا. میگوید میتوانست یک متر سنگ من بروم بالا، نه اینکه سر این همه درخت را بزند. نیاییم درختان خودمان را بزنیم که جونان با استعدادی در این کشور هستند. بیاییم به اینها دور بدهیم. من پنجاه سال کار کردم و جامعه خودش میفهمد که خدمت کردم یا نکردم.»
دادکان با این گفتهها، عملاً گرفتن مسئولیت را بوسید و کنار گذاشت و البته با شجاعتی که در بیان واقعیات از خود به نمایش گذاشت بر اعتبار و محبوبیتش نزد مردم افزود؛ مردمی که مردی عصبانی از حملات به واسطه شکست تیم ملی را در ذهن داشتند و این چهره از جام جهانی برایشان باقی مانده بود، در این برنامه که حکم اعاده حیثیت برای او را داشت با چهرهای دیگر روبرو شدند تا اصلاحطلبها او را از آن خود بخوانند و راستهای سنتی نیز ریشههای پسر حاج مصطفی را از خود بدانند و او با گفتارش که به واسطه صداقت بر دل مخاطب عام و خاص مینشست، ماندگارتر از قبل شود
نوشته شده توسط حسن حسنی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لیاقت هر ملتی به حاکمان آن است ایا این جمله صحیح است؟
چراگ?اه عفونی نگران زندگیتان ?باشید نوش جان آی ایران
کود گاوی ?ه بازار?اب جارو برق?اومد در خونمون رو زد؛ تا در رو با
یک دیدگاه بگذارید حاصل عمر گابریل گارسیا مارکز در 15 جمله clip
نکته شغلی که کسی بهم نگفت یادداشتهای سروش روحبخش دهه اول کار کر
زندگی یعنی چه
امتحان شفاهی فیزیک در دانشگاه
امتحان شفاهی فیزیک در دانشگاه
]چه میشود اگر یک مگس بیفتد توی یک فنجا ن قهوه > What happens i
>> آشتی با خود، آغاز زندگی ست >> >> >> همان
چاقترین زن دنیا + عکس سارا ماسی دارای دو فرزند با 33 سال سن با د
تصاویر/ پرواز زیبای طاووس
اقدام خلاف شرع درسطح شهربامجوزشهرداری پایتخت
فساددرشوراهای شهرباسرعت اغازشد
اعلام کاندیداتوری شورای شهر
[همه عناوین(3811)][عناوین آرشیوشده]
چراگ?اه عفونی نگران زندگیتان ?باشید نوش جان آی ایران
کود گاوی ?ه بازار?اب جارو برق?اومد در خونمون رو زد؛ تا در رو با
یک دیدگاه بگذارید حاصل عمر گابریل گارسیا مارکز در 15 جمله clip
نکته شغلی که کسی بهم نگفت یادداشتهای سروش روحبخش دهه اول کار کر
زندگی یعنی چه
امتحان شفاهی فیزیک در دانشگاه
امتحان شفاهی فیزیک در دانشگاه
]چه میشود اگر یک مگس بیفتد توی یک فنجا ن قهوه > What happens i
>> آشتی با خود، آغاز زندگی ست >> >> >> همان
چاقترین زن دنیا + عکس سارا ماسی دارای دو فرزند با 33 سال سن با د
تصاویر/ پرواز زیبای طاووس
اقدام خلاف شرع درسطح شهربامجوزشهرداری پایتخت
فساددرشوراهای شهرباسرعت اغازشد
اعلام کاندیداتوری شورای شهر
[همه عناوین(3811)][عناوین آرشیوشده]