یکشنبه 89 اردیبهشت 26 , ساعت 5:2 عصر
گفتوگوی اختصاصی «تابناک» با جانشین اطلاعات قرارگاه نصرت؛
فرمان 8 مادهای امام، راه را برای اجرای ایده «علی» باز کرد
علی هاشمی میگفت یک روز که مردم من را تشییع خواهند کرد و زیر تابوت من را گرفتهاند، دوست دارم عدهای بگویند: «این گل پر پر از کجا آمده» و عده دیگر بگویند «از سفر کرب و بلا آمده». میگفت خیلی لذت دارد که این را برای من بگویند/جوانهای سالم اگر به این جمع بپیوندند، رشد میکنند. اگر نگذاریم بیایند همان گونه میمانند و نه آنها رشد میکنند و نه سازمان سپاه.

به گزارش «تابناک»، جملات بالا بخشی از گفتوگویی است اختصاصی با سردار علی ناصری، از یاران نزدیک سرلشکر شهید علی هاشمی، ناصری در ادامه این گفتوگو بیان داشت: در تیپ 37 نور، مسئول اطلاعات عملیات بودم. وقتی تیپ منحل شد، دغدغه حاج علی حفظ نیروهای به درد بخور بود. مشورت میکرد که چکار کنیم. به او گفتم بچههای اطلاعات تیپ را پراکنده نکن. روحیه ستادی هم ندارند که بیاوریمشان اینجا در سپاه سوسنگرد. پس آنها را با حفظ انسجام گروهیشان، مأمور کن به اطلاعات تیپ 7 ولیعصر(عج). خوشش آمد و همین کار را کرد. آقایان مرتضی طالبزاده و محمود جعفری را به عنوان مسئول نیروهای اطلاعات تیپ 37 نور مأمور کردیم به تیپ 7 ولیعصر. همراه علی هاشمی هر ماه به آنها سر میزدیم. این از تصمیمهای مدیریتی حاج علی بود برای اینکه هم از نیروهایش استفاده مفید کند و هم از پراکنده شدن آنها جلوگیری کند.
وی در ادامه گفت: وقتی حاج علی به سوسنگرد آمد، وضع سپاه آنجا با مردم خوب نبود. حاج علی تمرکز کرد روی این مشکل که گره کار از کجاست. یک روز در دبیرخانه سپاه سوسنگرد نشسته بودیم. فکر و ذکر حاج علی حل مشکل سپاه و اصلاح رابطه آن با مردم عرب بومی سوسنگرد بود. آن روز به من گفت: علی، هر چه نگاه میکنم به بچههای سپاه و مردم عرب سوسنگرد، میبینم هر دو خوبند. من عیب عدم رشد کمی و کیفی سپاه سوسنگرد را در طرز تفکر غلط مدیریتهای قبلی سوسنگرد و بدبینی مردم میبینم.
از مسأله شناسی دقیق او معلوم بود خیلی دقیق به مسأله فکر کرده است. برایم توضیح داد که قبلیها برخورد محبت آمیز و از روی اعتماد با مردم عرب بومی سوسنگرد نداشتهاند و بومیها گله مندند. میگفت تبعیض بوده، اعتماد نبوده. مثال میزد و میگفت با اینکه عربهای بومی سوسنگرد خالصانه در عملیات شناسایی به سپاه کمک میکنند، هیچ تلاشی برای جذب رسمی آنها نشده و خود بومیها هم کم کم بی رغبت شدهاند و پا پیش نمیگذارند و سپس جملهای گفت که واقعاً افتخار مدیریتی برای اوست. گفت: علی ناصری، بهت قول میدهم برادرت ابوحسین (منظورش خودش بود. کنیه اش را میگفت) در یک مدت کم، سپاه سوسنگرد را به لحاظ کیفیت و کمیت متحول میکند. و انصافاً در کمترین فرصت، این کار را به بهترین نحو انجام داد.
سردار ناصری افزود: در منطقه هورالهویزه با بیش از 100 کیلومتر مرز آبی از چزابه تا طلائیه، نیاز جدی به حراست و کنترل بهینه مرز احساس میشد ولی سپاه توان این کار را نداشت. حاج علی نقطه پیوند سپاه و مردم منطقه را پیدا کرد؛ هور. به این نتیجه رسید که بهترین، آسانترین و کم هزینه ترین راه مسلط شدن بر هور، استفاده از نیروهای عرب بومی است.
مخالفت اصلی با ایده علی هاشمی (یگان حراست مرزی سپاه سوسنگرد) از سوی سپاه استاه خوزستان بود. این طرف و آن طرف میگفتند علی هاشمی میخواهد فیلترهای گزینشی سپاه را بردارد. میخواهد نیروهای بی سواد و غیرموثق را وارد سپاه کند. و حتی میگفتند این کار علی هاشمی احتمالاً منجر به ورود نیروهای نفوذی در سپاه خواهد شد!! این حرفها و مخالفتها تا زمان صدور فرمان 8 مادهای امام ادامه داشت و علی هاشمی برای اجرای ایده اش تحت فشار شدید بود.
کسی که پشتیبان ایده علی هاشمی بود و آخر سر کلید پیروزی علی هاشمی شد، شخص فرمانده محبوب، شجاع و دلاور جنگ یعنی محسن رضایی بود. محسن رضایی هم مثل علی هاشمی اعتماد کامل به مردم داشت؛ معتقد بود نباید به مردم بدبین باشیم. میگفت باید از توان مردم در دفاع از انقلاب و میهن نهایت استفاده را ببریم و کمک کنیم که سپاه و مردم در کنار هم باشند و در کنار هم قد بکشند. در واقع سه چیز باعث موفقیت این ایده شد؛ صبر و بردباری و سماجت علی هاشمی، حمایت محسن رضایی از این طرح و در آخر صدور فرمان 8 مادهای حضرت امام(ره).
همرزم شهید هاشمی در ادامه گفت: هاشمی حتی با آنها که وضع و ظاهر مذهبی نداشتند، با جاذبه برخورد میکرد. وقتی فرمان 8 مادهای امام صادر شد، انگار همه غصه هایش از بین رفته بود. خوشحال بود. میگفت یک شیلنگ بیاورید، برویم سراغ بچههای گزینش و بزنیم توی سرشان که این سوالهای سخت و بی ربط را از بچهها نپرسند!! شوخی میکرد. و کمی بعد، خیلی جدی میگفت: گزینش حق ندارد این سوالهای سخت را بپرسد. جوانهای سالم اگر به این جمع بپیوندند، رشد میکنند. اگر نگذاریم بیایند همانطور میمانند و نه آنها رشد میکنند و نه سازمان سپاه.
ابتکار عمل، خلاقیت و نوآوری، استعداد و ذوق فراوان، توان مدیریت و فرماندهی، خستگی ناپذیری، امیدوار و عدم راه دادن به یأس و نا امیدی، از ویژگیهای او بود. هرگز از «قلّت ناصر»، به خودش هراس راه نمیداد. حلم داشت و بردبار بود. به ندرت از کوره در میرفت و عصبانی نمیشد. در ناملایمات خصوصاً در فراق و فقدان عزیزان، متانت داشت. فقط یکبار میگویند در شهادت مجید سیلاوی در جمع بچهها گریه کرد ولی من ندیدم. بسیار به مجید سیلاوی علاقمند بود.
مجید معاون عملیات سپاه سوسنگرد بود. رشته مکانیک خوانده بود و با معدل 75 /19 دیپلم گرفته بود. کشتی گیر بود. در عملیات 10 /6/ 60 ، که شمال کرخه نور را از دشمن گرفتیم، تعدادی از بچهها از جمله سید طاهر موسوی شهید شدند و دو روز بعد در 12 /6 / 60 مجید سیلاوی و محمود احمدی نبی در اثر ترکش خمپاره 60 به شهادت رسیدند. وقتی که حاج علی جنازه مجید را در بیمارستان صحرایی کوت یا سپاه حمیدیه دید، گفتند صورت مجید را بوسید و گفت: مجید تو هم رفتی و من را تنها گذاشتی. و گریه کرد. بعد از شهادت مجید، آنچه که از علی هاشمی دیدم احساس بی قراری و میل رفتن از این دنیا بود. دنبال رفتن بود. دنبال شهادت بود ولی با صبوری. وقتی اسم مجید را میآوردیم، چهره اش گرفته میشد. ناراحت میشد و ما اسم مجید را نمیآوردیم.
سردار ناصری در ادامه بیان داشت: علی هاشمی میگفت یک روز که مردم من را تشییع خواهند کرد و زیر تابوت من را گرفتهاند، دوست دارم عدهای بگوید: «این گل پر پر از کجا آمده» و عده دیگر بگویند «از سفر کرب و بلا آمده». میگفت خیلی لذت دارد که این را برای من بگویند.
وقتی که او را خندان میدیدیم، مثلاً اگر در مجلس عروسی یکی از بچه ها، چهره اش خندان میشد، بعد از مراسم به راننده میگفت برو بهشت آباد. میگفت در مجلسی بودیم که از شهدا دور شدیم. تک تک بچهها را زنده میدید و با انها حرف میزد. همان طور که وقتی زنده بودند، باهاشان حرف میزد. با همان لحن. بالای قبر سیدطاهر که میرسید، خنده اش میگرفت. چون خیلی شوخ بود. میگفت روی قبرش که میرسم، خنده ام میگیرد. دست خودم نیست.
روی قبر مجید، فوقالعاده گرفته میشد. انگار شهدا را زنده میدید. میگفت مجید جان سلام، حالت چطوره؟ از ما راضی هستی؟ خیالت راحت باشد ما راهت را ادامه میدهیم. سنگرت خالی نیست. خیالت راحت باشد. دنیا نمیتواند ما را فریب دهد. و همه ما گریه میکردیم.
یکی از دوستان به نام سرهنگ علی سیاحی میگوید من دقایق آخر، اندکی یش از مفقود شدن شهید هاشمی، در قرارگاه بودم. آمدم دیدم علی هاشمی سرش را انداخته پایین و قدم میزند. گفتم علی دیگر کار جزیره تمام است. ماندن ما فایدهای ندارد. خطرناک است. بیا برگردیم عقب.
میگفت نگاه مأیوسانهای به صورت من و بعد به آسمان کرد و گفت: علی سیاحی تازه من به بچههای حمیدیه و سوسنگرد و سایر یگانهای توی خط گفتم مقاومت کنید. الان چطور میتوانم به عقب برگردم. پاهایم توان عقب نشینی ندارد. اگر رفتم عقب، و تعدادی از بچهها شهید شدند، چه جوابی دارم که به پدر و مادر و برادر و بچههایشان بدهم؟ آیا نمیگویند تو دستور مقاومت را پشت بی سیم دادی و خودت از ترس جانت فرار کردی؟ خیلی مصمم گفت من تا آخرین دقیقه در جزیره میمانم.
نوشته شده توسط حسن حسنی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لیاقت هر ملتی به حاکمان آن است ایا این جمله صحیح است؟
چراگ?اه عفونی نگران زندگیتان ?باشید نوش جان آی ایران
کود گاوی ?ه بازار?اب جارو برق?اومد در خونمون رو زد؛ تا در رو با
یک دیدگاه بگذارید حاصل عمر گابریل گارسیا مارکز در 15 جمله clip
نکته شغلی که کسی بهم نگفت یادداشتهای سروش روحبخش دهه اول کار کر
زندگی یعنی چه
امتحان شفاهی فیزیک در دانشگاه
امتحان شفاهی فیزیک در دانشگاه
]چه میشود اگر یک مگس بیفتد توی یک فنجا ن قهوه > What happens i
>> آشتی با خود، آغاز زندگی ست >> >> >> همان
چاقترین زن دنیا + عکس سارا ماسی دارای دو فرزند با 33 سال سن با د
تصاویر/ پرواز زیبای طاووس
اقدام خلاف شرع درسطح شهربامجوزشهرداری پایتخت
فساددرشوراهای شهرباسرعت اغازشد
اعلام کاندیداتوری شورای شهر
[همه عناوین(3811)][عناوین آرشیوشده]
چراگ?اه عفونی نگران زندگیتان ?باشید نوش جان آی ایران
کود گاوی ?ه بازار?اب جارو برق?اومد در خونمون رو زد؛ تا در رو با
یک دیدگاه بگذارید حاصل عمر گابریل گارسیا مارکز در 15 جمله clip
نکته شغلی که کسی بهم نگفت یادداشتهای سروش روحبخش دهه اول کار کر
زندگی یعنی چه
امتحان شفاهی فیزیک در دانشگاه
امتحان شفاهی فیزیک در دانشگاه
]چه میشود اگر یک مگس بیفتد توی یک فنجا ن قهوه > What happens i
>> آشتی با خود، آغاز زندگی ست >> >> >> همان
چاقترین زن دنیا + عکس سارا ماسی دارای دو فرزند با 33 سال سن با د
تصاویر/ پرواز زیبای طاووس
اقدام خلاف شرع درسطح شهربامجوزشهرداری پایتخت
فساددرشوراهای شهرباسرعت اغازشد
اعلام کاندیداتوری شورای شهر
[همه عناوین(3811)][عناوین آرشیوشده]