انقلاب اسلامی در حالی به پیروزی رسید که رژیم پهلوی برخلاف وضعیت متلاطم و نارضایتیهای گسترده داخلی، در سیاست خارجی یک ثبات نسبی را تجربه میکرد؛ اعتماد راهبردی به ایالات متحده و ایفای نقش ژاندارمی منطقه برای واشنگتن در کنار متوازن کردن رابطه با غرب از راه افزایش همکاری با بلوک شرق، موجب شده بود تا وضعیت ایران در مقایسه با دیگر کشورهای منطقه، از اقتدار نسبی برخوردار باشد که برای نمونه، میتوان به انعقاد قرارداد 1975 الجزایر با عراق، چهار سال پیش از انقلاب اسلامی اشاره کرد.
به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی که از یک سو به دلیل ماهیت انقلابی خود، مبارزه با امپریالیسم و نظام استکبار جهانی را از نظر ایدئولوژیک دنبال میکرد و از سوی دیگر، محتوای اسلامی انقلاب که تضادی بنیادین با نظام کمونیستی داشت، تقابل با دو قطب اصلی جهان را برای سیاست خارجی نوپای ایران به همراه آورد...
تسخیر لانه جاسوسی (سفارت آمریکا) در آبان ماه 1358 در حالی که عمر دولت موقت به 9 ماه نیز نرسیده بود، بحرانی بیسابقه در دیپلماسی جهان پدید آورد که استعفای دولت موقت، تنها یکی از پیامدهای آن به شمار میرفت. این حادثه در کنار تحرکات نیروهای انقلابی به رهبری محمد منتظری در صدور انقلاب به کشورهای اسلامی، موجب شد تا عملا حوزه ابتکار عمل در سیاست خارجی از وزارت خارجه و دستگاه دیپلماسی به نیروهای انقلابی منتقل شود...
خلع بنیصدر از ریاستجمهوری که پس از واقعه هشتم شهریور به ریاستجمهوری آیتالله خامنهای و وزارت خارجه علیاکبر ولایتی، چهره نزدیک به رئیسجمهور، منجر شد، آغاز باثباتترین دوره سیاست خارجی جمهوری اسلامی ـ که شانزده سال طول کشید ـ به شمار میرود. در این دوره که علاوه بر شعار نمادین «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، تنشزدایی با جهان، در کنار توجه ویژه به کشورهای جهان سوم، اولویتهای دیپلماسی کشور را شکل میداد، سیاست خارجی جمهوری اسلامی، نقشی واکنشی و پیرو نسبت به تهدیدات خارجی از یک سو و حرکتهای انقلابی امام خمینی(ره) از سوی دیگر پیدا کرد...
میتوان در مجموع نقش دیپلماسی در دوره جنگ را درجه دو و متأثر از معادلات نظامی در جبههها و تحرکات انقلابی امام خمینی(ره) خواند که در چهارچوب حرکتهایی چون بنیانگذاری «روز جهانی قدس»، «هفته وحدت»، فریضه «برائت از مشرکین»، حرکتهای جهانی را دنبال میکرد، اما این پیروی با حمایت رهبری همراه میشد و این در حالی بود که تندرویهای طیف رادیکال داخلی که سمبل آن جریان مهدی هاشمی و واحد نهضتهای سپاه پاسداران در سیاست خارجی بود، با شدیدترین برخورد امام(ره) روبهرو شد...
تمایل دولت وقت به حل معضل رابطه با آمریکا که آشکارا توسط مهاجرانی، معاون حقوقی وقت رئیسجمهور، بیان شد، با واکنش آیتالله خامنهای روبهرو شد و از این پس به مدت شانزده سال، موضوع مذاکره با آمریکا به خط قرمز سیاست خارجی جمهوری اسلامی تبدیل شد...
به نظر میرسد فقدان دستاورد جدی دیپلماسی در شانزده سال پس از جنگ، به رغم تمامی تعدیلها و انعطافهای صورت گرفته در سیاست خارجی جمهوری اسلامی، یکی از دلایل اصلی به قدرت رسیدن تفکرات تهاجمی در سیاست خارجی کشور باشد...
احمدینژاد به عنوان رئیسجمهور جدید، نوعی تحرکات شخصی را در سطح خارجی دنبال میکرد و در برابر طرح ایده «گفتوگوی تمدنها» توسط خاتمی، وی تشکیک در اصالت و لزوم بازخوانی هولوکاست را در کنار شعار محو اسرائیل از نقشه جهان طرح کرد که به نوعی تکرار دو نوع نگرش تند و محافظهکارانه در سیاست خارجی بود که این بار نه مانند دو سال نخست ابتدای انقلاب از سوی نیروهای انقلابی مورد تأیید امام(ره) که خارج از دولت بودند، دنبال میشد و نه مشابه دوران جنگ، این تحرکات با واکنش منفی رهبری روبهرو شد، بلکه سکوت همراه با تأیید سیاست خارجی رسمی از سوی آیتالله خامنهای، موجب شد تا مدل جدیدی از دنبال کردن دو نوع سیاست خارجی در آن واحد توسط رئیسجمهور و وزارت خارجه شکل بگیرد. گرچه اظهارنظر صریح علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی در مونیخ و علیاکبر ولایتی، مشاور بینالملل رهبر انقلاب در روسیه در انتقاد از طرح موضوع هولوکاست نشان داد که شکاف جدی میان مسئولان در اینباره وجود دارد و رهبر انقلاب هم در آن مقطع از یک سو بر ایده قبلی خود مبنی بر انجام همهپرسی از همه گروهها و تشکیل دولت جدید در فلسطین تأکید کردند و از سوی دیگر با اشاره به یهودیکشی جمال عبدالنصار و صدام، آنها را رد کردند.
شکستن تابوی مذاکره با آمریکا در دولت نهم که با ارسال نامه به رئیسجمهور آمریکا از سوی احمدینژاد و سپس شرکت رئیسجمهور ایران در جلسه شورای روابط خارجی آمریکا و همچنین پذیرش مذاکره مستقیم با ایالات متحده در موضوع عراق، در حالی انجام شد که چنین مجوزهایی به دولتهای پیشین داده نشده بود و بالاترین سطح تماس ایران و آمریکا پس از گذشت هفده سال از سفر «مک فارلین» به تهران و اجلاس «2+6» در بن ویژه افغانستان با حضور هشت وزیر خارجه، از جمله وزرای خارجه ایران و آمریکا صورت گرفت...
در حالی که پرونده عراق، به بزرگترین چالش سیاست خارجی ایالات متحده تبدیل شده و کاخ سفید مصمم است با پرداخت هر هزینهای از این بحران با موفقیت خارج شود، جمهوری اسلامی با موافقت با درخواست مذاکره با آمریکا در پروژه عراق، عملا گام در مسیر سختی گذارد که خروج از آن به دشواری میسر است.
از یک سو، محدود شدن موضوع مذاکره به عراق و گسترش نیافتن مذاکرات به حوزههای دیگر اختلافات دو کشور به ویژه پرونده هستهای جمهوری اسلامی، موجب میشود تا موفقیت این مذاکرات؛ یعنی حل بحران امنیتی عراق بدون دخالت جمهوری اسلامی، که هدف اصلی آمریکاست، مطلوب ایران نباشد و حتی در مقابل تداوم زمینگیری آمریکا در عراق، سازگاری بیشتری با منافع ملی ایران داشته باشد و در مقابل، ایالات متحده از تشدید فشار بر پرونده هستهای و بغرنج کردن این بحران، به عنوان اهرمی برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی در خاورمیانه استفاده کند...
متن کامل را در ستون «یادداشت» بخوانید.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چراگ?اه عفونی نگران زندگیتان ?باشید نوش جان آی ایران
کود گاوی ?ه بازار?اب جارو برق?اومد در خونمون رو زد؛ تا در رو با
یک دیدگاه بگذارید حاصل عمر گابریل گارسیا مارکز در 15 جمله clip
نکته شغلی که کسی بهم نگفت یادداشتهای سروش روحبخش دهه اول کار کر
زندگی یعنی چه
امتحان شفاهی فیزیک در دانشگاه
امتحان شفاهی فیزیک در دانشگاه
]چه میشود اگر یک مگس بیفتد توی یک فنجا ن قهوه > What happens i
>> آشتی با خود، آغاز زندگی ست >> >> >> همان
چاقترین زن دنیا + عکس سارا ماسی دارای دو فرزند با 33 سال سن با د
تصاویر/ پرواز زیبای طاووس
اقدام خلاف شرع درسطح شهربامجوزشهرداری پایتخت
فساددرشوراهای شهرباسرعت اغازشد
اعلام کاندیداتوری شورای شهر
[همه عناوین(3811)][عناوین آرشیوشده]