سه شنبه 88 آذر 24 , ساعت 10:48 صبح
|
گزارشی از آثار افراط گرایی و لجام گسیختگی مدرن در افغانستان
دختران هرزه ی کابل |
|
|
کد مطلب : 36565 |
22 آذر 1388 ساعت 10:17 |
| |
فرارو- روزنامه ی آلمانی "فراکفورتر آلگماینه" در گزارشی که اخیرا به قلم "فریدریکه بوگه" منتشر ساخته، به بررسی شیوع روسپی گری، به عنوان دست آورد فقر و افراط گرایی طالبانی و لجام گسیختگی غربی، در پایتخت افغانستان پرداخته است.
سرویس بین الملل فرارو، نظر خوانندگان گرامی را به گزارش این روزنامه آلمانی جلب می کند:
در کابل چگونه می توان زنان تن فروش را تشخیص داد؟ یکی از رانندگان تاکسی های این شهر می گوید: "آن ها کمی گوشه تر می ایستند و وقتی سرنشین خودرویی به آنان خیره می شود، به او با دست علامتی می دهند.
" احمد شاه بازویش را پایین می آورد و دو انگشتش را چنان بالا می گیرد که انگار می خواهد تاکسی را نگه دارد . او می گوید ، بیشتر زنان تن فروش در حد فاصله ساعت یک تاسه بعد از ظهر کار می کنند ، یعنی در زمان استراحت ظهر . این مرد در شناخت جهان پنهان در کابل خبره است ، نه فقط به دلیل این که مرتب قوادان را با تاکسی خود برای جستجوی زنی در خیابان به این سو و آن سو می برد ، بلکه هم چنین به این دلیل که 25 سال پیش از کارمندان سازمان اطلاعات کشور در زمان حاکمیت کمونیسم بوده است .
پنج دقیقه هم طول نمی کشد که احمد شاه دو دختر را در حاشیه خیابان کشف می کند . آنان شلوار جین پوشیده اند ، روسری مشکی به سر کرده اند ، کیف های زرق برق دار دست گرفته اند و به بینی های خود سنگ های زینتی کوچکی آویزان نموده اند – درست مانند بسیاری از زنان جوان دیگر در کابل . یک خودرو لندکروز سفید از صف خودروها خارج و در حاشیه خیابان متوقف می شود . احمد شاه در جایی مطمئن پارک می کند . اما دخترها به دو مردی که داخل خودروی بیابانی نشسته اند ، جواب رد می دهند و آنان هم گاز می دهند و دور می شوند . بعد یک تویوتا کورولای سفید رنگ از راه می رسد ، دور میزند و جلوی دخترها متوقف می شود . دخترها سوار می شوند .
بسیاری از زنان نمی توانند تفاوت میان قانون و آزادی را تشخیص دهند
این صحنه ها به خودی خود غیر عادی نیستند . چرا نباید در یکی از عقب مانده ترین جوامع طایفه ای ، این کهن ترین حرفه از دوران باستان ، رونق داشته باشد ؟ اما در افغانستان روسپی گری فقط یک شغل نیست . این کار به عنوان استعاره ای برای سقوط اخلاقیات عمومی است ، سقوطی که بنابه نظر محافظه کاران در این کشور با ورود دموکراسی آغاز شده است .
از نظر آنان ، غرب این سقوط اخلاقی را با خود به همراه آورده است ؛ یعنی در زمانی که پس از سرنگونی طالبان برای این کشور دوره ای از تجدد و مدرنیزم تجویز شد .
کسانی که چنین اعتقادی دارند ، افرادی نظیر نانگیالای یوسف زای ، مدیر سازمانی برای جوانان به نام " پیمان نامه ملی جوانان " هستند . او مردی جوان و اندیشمند است که برای اسلام و احوال پرسی سر خود را مودبانه خم می کند . یوسف زای یکی از اعضای برجسته جامعه مدنی در جلال آباد ، واقع در شرق افغانستان است . او عبارتی مانند این را بر زبان می آورد : " بسیاری از زنان نمی توانند تفاوت میان قانون و آزادی را تشخیص دهند. آنان تصور می کنند که پوشاندن جزیی از قانون است کفایت می کند ؛ اما این درست نیست . این موردی از آزادی است و جامعه ما هنوز برای پذیرش آن به اندازه کافی به بلوغ نرسیده است .
یوسف زای در مقام فردی فعال در امور جوانان ، بنا به اظهارات خود در زندان جلال آباد نگهبان بود ، یعنی مکانی که در آن روسپی های بسیاری را در آن نگه می دارند .
معاملات جنسی در این کشور به شدت ممنوع است . در خلال دوران طالبان ، " زنان مجرم " را در ملا عام به دار می آویختند ، سنگسار می کردند یا شلاق می زدند . این روزها آنان را به مجازاتی معادل تاده سال حبس محکوم می کنند .
یوسف زای عقیده ایی را که عقیده اکثریت است چنین بازگو می کند : " فقط به این ترتیب است که ما می توانیم جامعه را سالم نگه داریم . او می گوید که " به تازگی یک باردیگر در زندان حضور داشت و دید که چطور سربازان امریکایی زنان را از سلول های شان آزاد می کردند" .
یوسف زای می گوید : " آنان می پرسند جرمت چیست ؟ سکس ؟ بیا بیرون ! به دنبال آن هم زنانی که آزاد شده بودند ، نزد نیروهای پلیس می رفتند تا به مقامات دهن کجی کرده باشند ."
این که به راستی جریان کار به این نحو بوده باشد ، جای تردید دارد ؛ اما این موضوع که مشاوران غربی بر قوه قضاییه این کشور اعمال نفوذ می کنند ، بسیار سر زبان ها افتاده است.
تندروها زنان را به روسپی گری کشانده اند
هیچ کس به طور دقیق نمی داند که چه تعداد از زنان در افغانستان به تن فروشی مشغول هستند . براساس حکایتی که همه جا شایع شده است ، این حرفه در زمان استقرار رژیم طالبان وجود نداشته ؛ اما سازمان زنان " راوا " در سال های دهه 90 بارها به این نکته اشاره کرده بود که به دلیل ممنوعیت کار برای زنان ، که اسلام گرایان تندرو وضع کرده اند ، عده بسیاری از اینان به سوی تن فروشی کشیده شده اند .
محمد خلیل دستیار ، نایب رئیس پلیس کابل ، به شکل مبهمی چنین می گوید : " در هر حال ، تعداد آنان بیشتر شده است . " تنها امر مسلم این است که تعداد دستگیر شدگان روبه افزایش دارد . در 2008 میلادی در پایتخت 97 زن افغان بدین جرم زندانی شده بودند . فقط در نیمه نخست امسال این رقم به 109 نفر رسید . دستیار چنین می گوید : " همسایه ها به ما کمک می کنند. " او به این افتخار می کند که 39 فاحشه خانه خارجی در کابل تعطیل شده و چند صد تن فروش چینی بازداشت شده اند .
بنا به اظهارات سازمان آلمانی " مدیکا موندیال " ، که سازمانی برای دفاع از حقوق زنان است ، 80 درصد از زنان زندانی در افغانستان به جرایم اخلاقی ، یعنی روسپی گری ، زنا و برقراری رابطه جنسی پیش از ازدواج متهم شده اند .
افضل نورستانی ، سرپرست سازمان افغانی " لائو ئا " ، که سازمانی یاری رسان در امور حقوقی است ، می گوید که بیشتر زنان به نا حق محکوم شده اند . بنا به قانون اسلامی معتبر، فقط دو راه برای اثبات روسپی گری یا زنا وجود دارد : اعتراف به آن از سوی متهم یا شهادت چهار شاهد عادل که در خلال این عمل حاضر بوده اند . چنین چیزی هم در مواردی نادر رخ می دهد . نورستانی چنین می گوید : " متاسفانه قوه قضاییه ما در معرض نفوذ پذیری از سنت قرار دارد . "
مردان فقط از اواسط سی سالگی مجاز به برقراری روابط جنسی هستند
دستیار ، نایب رئیس پلیس ، می گوید که مهم ترین دلیلی که زنان را به سوی تن فروشی سوق می دهد ، جنگ است . بر پایه فرضیات ، در سراسر کشور بیش از یک و نیم میلیون بیوه وجود دارند که باید شکم فرزندانشان را به تنهایی سیر کنند . در این کشور بااندیشه های فوق محافظه کار ، پرداختن به امکانات شغلی قانونی برای زنان هنوز هم محدود است .
مسحه فیض ، از " مدیکا موندیال " ، می گوید که علاوه بر آن ، بسیاری از زنان به دلیل خشونت های خانوادگی و ازدواج های اجباری از خانه فرار می کنند . تنها راهی که برای زنده ماندن در اختیار این زنان می ماند ، اغلب فقط تن دادن به روسپی گری است . احمد شاه ، راننده تاکسی ، معتقد است که علاوه بر آن بسیاری از تن فروشان موقت وجود دارند که محرک آنان را فرهنگ مصرفی جدید تشکیل می دهد : " در جشن های خانوادگی آنان با رقابت شدید بر سر لباس و لوازم آرایش هستند . " فرهنگ برگزاری مراسم عروسی پرهزینه نیز میزان تقاضا برای روابط جنسی از نوع معاملات را افزایش می دهد . رقابت های اجتماعی نرخ جش های عروسی و مهریه عروس را از 20000 به 100000 دلار افزایش داده است .
به گفته یکی از کارمندان وزارتخانه امور زنان ، از این رو بسیاری از مردان در اواسط سی سالگی می توانند ازدواج کنند و برای نخستین بار رابطه جنسی مشروع داشته باشند . از آن سوی خط تلفن صدایی می آید که می گوید : " الو ؟ " بعد گوشی را می گذارند . در تماس دوم می گوید : " اشتباه گرفته اید . " در تلاش سوم : " یک ساعت بعد دوباره زنگ بزن . " سرانجام : " به عمر بگو زنگ بزند . " در کابل قرار گذاشتن با یک روسپی از طریق تماس تلفنی به هیچ وجه کارساده ای نیست . مشتریان جدید بدون توصیه قبلی فردی آشنا از اقبالی برخوردار نمی شوند . صدا با لحن کاسبکارانه می گوید : " قیمت برنامه 80 دلار است . او " واژه " سکس " را به زبان نمی آورد .
خاله حساب و کتاب را دارد ، مادر کارهای خانه را می کند و دخترها کار می کنند
نوریه 20 ساله ، عصر با یک بلوز بدن نمای ابریشمی در راهروی یک آپارتمان چهار اتاقه متعلق به یک خانواده ی سطح پایین می نشیند . می گوید که پدرش را نیروهای طالبان کشته اند . شش سال پیش ، همراه با مادر ، خاله و خواهرش بدون هیچ پولی از اردوگاه آوارگان در پاکستان به افغانستان باز گشت .
این روزها این چهار زن با هم روسپی خانه ای را می گردانند . خاله وقت ها را هماهنگ می کند ، مادر کارهای تمیز کاری را انجام می دهد و هر دو دختر کار می کنند . اکنون ، آنان دیگر فقیر نیستند . در اتاق ها ، جدیدترین صفحه نمایش های تلویزیونی پلاسما به دیوار نصب است . آیا از نیروهای پلیس ترسی ندارید ؟ نوریه با حالت طنز دود سیگارش را بیرون می دهد . او می گوید : " آنان اغلب خودشان هم به عنوان مشتری به این جا می آیند . "
اما کار نوریه به دموکراسی چه ارتباطی دارد ؟ بسیاری از محافظه کاران ادعا می کنند که نظام سیاسی جدید بوده که روسپی گری را به افغانستان آورده است . علاوه بر آن ، باید دانست که آنان واژه " روسپی " را به سادگی بکار می برند ، یعنی به شکل کلی همراه با همه پدیده های ممکنی که پس از حاکمیت تروریستی طالبان بروز کرده است . برای نمونه دخترانی که دوست پسر دارند یا دخترانی که با پدران خود مخالفت می کنند ، زیرا در تلویزیون شنیده اند که می توانند حقوق خود را مطالبه کنند .
زنان موفق ، هرزه اند!
به کارمندان زن هم اغلب تهمت روسپی گری زده می شود . به این ترتیب ، بی اعتمادی نسبت به یک جهان شغلی مدرن بیان می شود ، جهنی که در آن " پوردا " [ پرده ] که فضای میان مردان و زنان را جدا می کند ، وجود ندارد . بیشتر مردان افغانی حتی همسر خود را پیش از ازدواج نمی بینند . در برخی مناطق روستایی به " پوردا " چنان اهمیت داده می شود که حتی اگر گوسفندان هم رعایت جدایی را نکنند ، آن ها را ذبح می کنند .
اما در اداره های واقع در شهرها در حال حاضر زنان جوان دارای اعتماد به نفس کار می کنند که در رفتار خود با همکاران مرد شرم و حیایی از خود نشان نمی دهند . مایواند مروت ، که برای یک شرکت مخابراتی در کابل کار می کند ، چنین می گوید : " آنان سر به سر مردها می گذارند ، با آنان دست می دهند و آنان را با اسامی مسخره صدا می کنند . این برای خارج از گود نشینان به منزله شوک است . " پزشکان در کابل گزارش می دهند که تقاضا برای عمل ترمیم پرده بکارت آشکارا رو به افزایش دارد .
یوسف زای نیز در این زمینه عقیده ای دارد : " بیشتر زنان در اداره ها مشغول این معامله های جنسی هستند . "
این امر حال و هوای حمله در حال عقب نشینی را در جامعه افغانستان تداعی می کند که در آن مساله ی شغل مطرح است . اما احتمالا در پس آن موضوع جدی تر نهفته است . بسیاری از زنان درباره تلاش هایی برای سو استفاده از آنان در سر کار گزارش می دهند . سوهال ، کتابدار 25 ساله می گوید که در دو مورد مصاحبه شغلی ، کارفرمایان این نکته را برای او روشن کردند که فقط زمانی می تواند این شغل را به دست بیاورد که آمادگی کارهای دیگر را هم داشته باشد! حسینه سید ، یکی از مشهورترین زنان صاحب شرکت در افغانستان ، حکایت می کند که در جلسه هایی که در وزارتخانه ها برگزار می شود ، در بیشتر موارد ناچار است دست هایی را که روی زانوانش می غلتند را پس بزند . " اگر ولش کنی ، دستشان را تا هر جا که بشود بالا می برند .
او می گوید که " اغلب، تماس های مسخره ای دریافت می کند . مردان به او می گویند : " با من بیا . " سید می گوید : " آنان فکر می کنند زنانی که صاحب شرکت های تجاری هستند ، دخترانی هرزه اند ، زیرا نمی توانند تصور کنند که یک زن به تنهایی از طرق شرافتمندانه بتواند موفق باشد .
او سر پرستی پنج شرکت را با بیش از 100 کارمند بر عهده دارد . او کسانی را که به او زنگ می زنند ، این طور رد می کند : همیشه می گویم که بروید نزد مادرم . " ظاهرا لغو ناگهانی جدایی میان زن و مرد در زندگی احساسی این ملت، نابسامانی هایی ایجاد کرده است .
|