آنچه از مالت رفت و تو را پند آموخت ، از دستت نشد و نسوخت . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 90 مرداد 16 , ساعت 2:41 صبح

خلیج‌فارس 2 میلیارد فروخته شد!

خلیج‌فارس 2 میلیارد فروخته شد!

1390 شنبه 15 مرداد
بازدید : 388
کد خبر : 18881


راستی اگر قرار بود این قدر مفت به این ذلت تن دهیم چرا آن را به عرب‌ها تقدیم نکردیم؟! باور کنید همین حالا هم خیلی بیشتر از این حرف‌ها حاضرند پول بپردازند برای اینکه نام خلیج‌فارس دیگر فارس نباشد.


نسخه مناسب چاپ

جوان: مبارک است ان‌شاءالله؛ نام لیگ را 2 میلیارد و 750 تومان فروختیم تا از این به بعد در تابلوهای تبلیغاتی دور زمین که چند وقتی است الکترونیکی هم شده شاهد یک گیومه به اندازه سه برابر کلمه اصلی لیگ برتر خلیج فارس باشیم.

بله به همین سادگی، از این به بعد باید خیلی بگردید تا در کنار نام بزرگ حامی مالی لیگ برتر، نام خلیج همیشه فارس را پیدا کنید. خب طبیعی هم هست؛ هرچه باشد طرف قرارداد 2 میلیارد و 750 میلیون تومان پول خرج کرده و باید اسمش بزرگ‌تر و بهتر از خلیج‌فارس دیده شود، پس فعلاً بی‌خیال عرق و تعصب و تمام جانفشانی‌هایی که برای اعتلای نام ایران و خلیج‌فارس شده می‌شویم چون هرچه باشد این روزها آنچه در درجه اول اهمیت قرار دارد، پول است. فعلاً بی‌خیال این می‌شویم که امارات متحده عربی هر روز یک جزیره به تعداد جزایر مصنوعی‌اش اضافه می‌کند تا بتواند با افزایش تعداد جمعیتش مجامع بین‌المللی را متقاعد کند که نام خلیج‌فارس را عوض کند و ما به راحتی تنها با دو میلیارد و 750 میلیون تومان این نام بزرگ را فروختیم.

راستی اگر قرار بود این قدر مفت به این ذلت تن دهیم چرا آن را به عرب‌ها تقدیم نکردیم؟! باور کنید همین حالا هم خیلی بیشتر از این حرف‌ها حاضرند پول بپردازند برای اینکه نام خلیج‌فارس دیگر فارس نباشد.

بله جناب سردار رفت و ایستاد کنار مدیر و عکس گرفت که لیگ 91-90 بشود جام مجموعه تحت امر آقای مدیر آن هم تنها با 2 میلیارد و 750 میلیون تومان. بهانه‌های قشنگی هم می‌آورند برای این شاهکار. دبیر ستاد منشور اخلاقی لیگ -که البته ما نتوانستیم ارتباطش را با این ماجرا پیدا کنیم- اظهار نظری جالبی دارد. جناب علیپور می‌گوید: در لیگ‌های معتبر دنیا چون کالچو این امر انجام شده، مثلاً شرکت بزرگ موبایل اسپانسر اصلی لیگ ایتالیاست و در کنار لوگوی آنها به نمایش گذاشته می‌شود، در همه جای دنیا یک برند معروف و شناخته شده با رقمی مشخص شده حامی لیگ یا باشگاه می‌شود.

هرچند که جناب علیپور در مقام پاسخگویی و توجیه این اشتباه غیرقابل بخشش نیستند اما لازم است خدمت او و تمام آنهایی که فعلاً در فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ مهر سکوت بر لب زده‌اند، عنوان کنیم که بر فرض صحت اظهارات دبیر شورای منشور اخلاقی، لیگ‌هایی مثل کالچو، بوندس‌لیگا، لالیگا، لیگ برتر جزیره و... هیچ‌گاه نام حامی مالی و اسپانسر خود را بالاتر از لوگو مسابقات یا حتی همطراز با آن قرار نمی‌دهند.

توجه داشته باشید که این حامی مالی یا اسپانسر است که قرار است از کنار نام لیگ برای خود مقبولیت و شهرت و درآمد کسب کند نه برعکس! اما گویا در فوتبال بی‌در و پیکری که حتی توان رعایت سقف قرارداد بازیکنانش را هم ندارد این اتفاق روی می‌دهد و آقایان به راحتی آب خوردن نام لیگ را می‌فروشند.

آقایانی که امروز مدعی‌اند کاری که انجام داده‌اند مشابه اقدام لیگ‌های حرفه‌ای دنیاست حداقل این را هم پاسخگو باشند که چرا از تمام فوتبال حرفه‌ای دنیا تنها پول خرج کردن و کسب درآمدهای آنچنانی‌اش را یاد گرفته‌اند و بقیه امور را به امان خدا رها کرده‌اند؟

هفته اول لیگ برتر جام خلیج فارس «تأکید می‌کنم جام خلیج‌فارس نه نام دیگری» به پایان رسید اما آنچه بزرگ‌تر و بهتر از نام زیبای خلیج‌فارس دیده شد، نام حامی مالی آقایان فدراسیون‌نشین و سردار محترم سازمان لیگ بود! به‌طور حتم فوتبال شکست خورده ایران به هیچ عنوان ارزش این را ندارد که بخواهیم بر سر آن خاک و عنوان گوشه گوشه کشور عزیزمان را به فروش بگذاریم و کسب درآمد کنیم. پس چه بهتر که خیلی زود و از همین فردا که آغاز هفته دوم رقابت‌هاست با اصلاح این اشتباه نابخشودنی دوباره نام خلیج‌فارس را در ورزشگاه‌ها بالاتر از تمام نام‌ها قرار دهند و اگر قرار بر این است که خسارتی هم بپردازند از جیب مبارک خود بپردازند تا از این به بعد دچار چنین خطاهایی نشوند، چراکه قرار بر این نیست که ایران اسلامی و خلیج همیشه فارس تاوان دنیا دوستی و قراردادهای میلیاردی مورد پسند آقایان فدراسیون‌نشین را پس دهد.

در فوتبال حرفه‌ای دنیا، هزار و یک اتفاق و رویداد رخ می‌دهد و متأسفانه آقایان پشت میزنشین فوتبال ایران تنها آنهایی را خوب می‌بینند که به سود خودشان باشد، کجای فوتبال دنیا به بازیکنان درجه دو و سه میلیون میلیون پول می‌دهند. کجای دنیای حرفه‌ای در همان هفته اول فحش و ناسزا تمام لیگ را در برمی‌گیرد و کجای فوتبال دنیا این همه آدم منشوری و منحرف و محروم و... وجود دارد. ولی خب اینها مهم نیست، مهم این است که ما مثل بقیه دنیای حرفه‌ای فوتبال حامی مالی داشته باشیم برای لیگ‌مان و تازه دست پیش بگیریم از تمام آنها و نام اسپانسرمان را در گیومه و بسیار بزرگ‌تر و قابل دیدتر از نام اصلی لیگ مقابل دید مردم و علاقه‌مندان و تمام دنیا قرار دهیم چون هرچه باشد بنده‌های خدا 2 میلیارد و 750 میلیون تومان پول خرج کرده‌اند برای اینکه نامشان در کنار نام زیبای خلیج‌فارس و البته بزرگ‌تر و بهتر از آن قرار گیرد!

راستی که اگر تمام شیخ‌نشین‌های حاشیه خلیج‌فارس جمع می‌شدند و طی این سال‌ها که تلاش کردند تا این نام جاودانه را حذف کنند نمی‌توانستند اینچنین نام خلیج‌فارس را کوچک کنند، جناب سردار عزیزمحمدی دست مریزاد، جناب حجت‌الاسلام علیپور خسته نباشید، تمام آنهایی که در فدراسیون نشسته‌اید خدا قوت بابت این همه تلاش در جهت حفظ ارزش‌ها و پاسداری از نام و خاک مقدس ایران اسلامی!

2 میلیارد و 750 میلیون تومان پرداخت شد تا نام خلیج‌فارس کوچک‌تر از نام حامی مالی لیگ برتر فوتبال ایران نشان داده شود. هرچند که شنیده‌ها حاکی از آن است که مبلغ چیزی فراتر از این حرف‌هاست و آقایان متعصب! فدراسیون‌نشین بابت این تغییر نام رقمی بسیار بالاتر و امتیازی بسیار بیشتر از 2 میلیارد و 750 میلیون تومان از حامی مالی جدیدشان دریافت کرده‌اند.

مبارک است ان‌شاءالله. این همه سال خون دل خوردیم تا نام خلیج‌فارس را حفظ کنیم آن وقت یکی پیدا شد و چنانکه می‌گویند 2 میلیارد و 750 میلیون تومان پول داد و نامش را بزرگ‌تر از نام خلیج‌فارس نشانمان داد، هرچند که می‌گویند مبلغ بسیار بیشتر و امتیازات جانبی‌اش چشمگیرتر از این حرف‌هاست.

 


یکشنبه 90 مرداد 16 , ساعت 2:36 صبح
یکشنبه 90 مرداد 16 , ساعت 2:34 صبح
عکس/ لحظه به لحظه ی سقوط یک هواپیما
سقوط لحظه به لحظه یک هواپیمای تک نفره که توسط دوربین های عکاسی به ثبت رسیده و با خوش شانسی خلبان آن به پایان رسید.

 
 
 
 
 

یکشنبه 90 مرداد 16 , ساعت 2:32 صبح

شجریان: ربنا همچنان متعلق به همه مردم است / قاری مصری گفت خواندن ربنا کار من نیست

 

شجریان: ربنا همچنان متعلق به همه مردم است / قاری مصری گفت خواندن ربنا کار من نیست

فرهنگ > موسیقی  - شرق نوشت:

تابستان سال 1358 محمدرضا شجریان در استودیو، ربنا را بدون تکرار در ضبط خواند تا مشقی برای هنرمندان شود، اما این اثر بدون اجازه استاد آواز ایران به پخش رسید، اثری که در 32 سال اخیر به‌راحتی جای خود را در دل‌های مردم پیدا کرد و امروز به‌عنوان اثری ماندگار شناخته می‌شود.

فرارسیدن ماه مبارک رمضان فرصتی شد تا سخنان استاد شجریان را درباره شکل‌گیری این اثر، احساس او در سال‌های بعد از ضبط آن، ‌نحوه انتشار و مسایل پیرامونی بشنویم.

32 سال از ساخت ربنا می‌گذرد، بعد از گذشت این مدت، هنوز این آواز شنیدنی و خاطره‌برانگیز است، ایده اول ساخت این کار چگونه شکل گرفت؟
سال 58 تغییرات و تحولاتی در رادیو مخصوصا در بخش موسیقی در حال شکل‌گیری بود. در آن سال‌ها مدیران رادیو تصمیم داشتند تولید موسیقی در رادیو را تعطیل کنند و تولیدشده‌های بیرون را بخرند. جلساتی با مدیران رادیو گذاشتیم و در این جلسات خیلی تلاش کردیم مدیران را راضی کنیم که نیروهای خوب را نگه دارند و عده دیگر را بازنشسته کنند.

در این جریان‌ها بود که رئیس وقت رادیو آقای وجیه‌اللهی که فردی تحصیلکرده و روشنفکر بود، از من موکدا و مرتبا می‌خواست با توجه به تغییرات و تحولات سیاسی و مذهبی ایران برای پخش آثار جدید قبل از افطار طرحی انجام بدهم. آن‌ها نمی‌خواستند آثار دوره قبلی را پخش کنند. به ایشان گفتم سال‌هاست من از آن فضا دور شدم و راه من با موسیقی و ارکستر تعریف شده است و این کار الان من نیست.

اما ایشان گفت فقط شما می‌توانید و ما تنها شما را داریم و از من خواست برای دم افطار، مناجات‌ها و اذان کاری انجام بدهم. من خودم را از وزارت کشاورزی آن دوران به رادیو منتقل کرده بودم و کارمند رادیو محسوب می‌شدم. پذیرفتم این کار را انجام بدهم.

کلاسی برای افرادی که قرار بود دعای سحر و مناجات بخوانند، گذاشتم که با این افراد نحوه درست خواندن را کار کنم. تابستان سال 58 بود که آموزش این عده را شروع و پس از مدتی هم ضبط این آثار را آغاز کردم. قرار شد برای دم افطار هم برنامه ضبط کنیم و از من خواستند برای برنامه‌های دم افطار هم فکری بکنم. برنامه‌های دم افطار دوران قبل از انقلاب را مرحوم ذبیحی بسیار عالی خوانده بود و من تمام کارهای او را از نوجوانی شنیده بودم و مناجات حضرت امیر را با صدای او از حفظ بودم. با این حال پذیرفتم که این کار را بکنم.

کار دشواری را پذیرفتید، چراکه تغییر ذائقه مخاطب بسیار دشوار است.
باید بدانیم عادت را از مردم نمی‌توان گرفت. مردم به ربنا و دعای سحر مرحوم ذبیحی و اذان مرحوم موذن‌زاده‌اردبیلی عادت کرده بودند. نمی‌شد به این راحتی این عادت را در مردم تغییر داد. پس باید براساس آن حال و هوا حرکت می‌کردم، اما در عین حال می‌خواستم اثر ویژگی‌های خاصی نیز برای خودش داشته باشد تا بتوان این را نیز به مردم بقبولانیم و کار جدید را جایگزین کنیم.

ظهر آن روز همان آیاتی را که مرحوم ذبیحی خوانده بود، پیدا کردم و دو آیه دیگر نیز از سوره آل‌عمران و بقره پیدا و یک مطالعه ذهنی کردم که چگونه آن را بخوانم تا علاوه بر نزدیک بودن به کار مرحوم ذبیحی کار جدیدی باشد. به این فکر کردم باید آوازی باشد که علاوه بر اینکه تقلید نباشد، از اصل اثر هم خیلی دور نباشد. مجددا به مسئولان گفتم که سال‌هاست مخاطب من را به‌ عنوان خواننده آواز می‌شناسد، اگر بخواهم ربنا بخوانم و اذان بگویم، ممکن است مخاطب من را نپذیرد و این کار زیبا نیست.

در استودیو هم سه نفری که بنا بود ربنا را بخوانند، بارها خواندند و نشد تا اینکه من بخشی از ربنا را می‌خواندم، این بخش را تکرار می‌کردند تا توانستیم این ربنا را ضبط کنیم. شروع به ویرایش و تصحیح این آثار کردم. از چهار ‌بعدازظهر تا سه‌صبح کارها را تک و تنها در رادیو تصحیح می‌کردم تا اثر مناسبی برای پخش در ماه رمضان آماده شود.

کارها را دو‌روز مانده به ماه رمضان آماده کردم و به رئیس رادیو ارایه کردم، اما از همان موقع و حتی قبل‌تر آن، فریدون شهبازیان که کار من را شنیده بودند، اصرار می‌کردند که با صدای خودم پخش شود و من هم مصرانه می‌گفتم که صدای من نباید این‌گونه پخش بشود، هیچ اجازه‌ای به آنها برای پخش ندادم. از همان زمان هم تصمیم گرفته بودم که دیگر در رادیو کار نکنم به آقای وجیه‌اللهی اعلام کردم که دیگر به رادیو نمی‌آیم، اما روز اول ماه رمضان دیدم ربنایی را که خودم خوانده‌ام از رادیو پخش شد.

یعنی بدون اجازه شما؟
بله. زنگ زدم به آقای وجیه‌اللهی. دیدم ایشان خیلی خوشحال هستند و می‌خندند. گفت که این تیر از کمان رها شده و من این را کپی کردم و به همه رادیوها و شهرستان‌ها دادم و همه این کار را پخش کردند. اعتراض کردم، اما او خندید و گفت که ما برنامه به این خوبی را از دست نمی‌دهیم و این کار را باید همه مردم بشنوند. آن موقع به هیچ‌کس هم گفته نشد که این اثر را چه کسی خوانده است. به آن‌ها گفتم که هیچ حق ندارید که بگویید این اثر را من خوانده‌ام.

آن زمان مردم فکر می‌کردند که این اثر را یکی از قاریان حرفه‌ای خوانده و من طوری این اثر را خوانده بودم که صدایم مشخص نبود، اما هر بار که این اثر پخش می‌شد من عصبی می‌شدم، چراکه من این کارها را برای پخش نخوانده بودم و به‌عنوان درس و آموزش ضبط کرده بودم تا بقیه تمرین کنند. بعد از این هم دیگر رادیو و تلویزیون نرفتم و بعدها کلاس‌های آموزشی‌ام را در رادیو و تلویزیون تعطیل کردم و تا سال ‌61 هیچ جا ظاهر نمی‌شدم، فقط در خانه بودم و به پرورش گل و گیاه می‌پرداختم.

چه زمانی اعلام کردید که خواننده این اثر شما هستید؟
زمانی‌که دیدم مردم این کار را خیلی دوست دارند و مدام می‌پرسند که این اثر را چه کسی خوانده است. وقتی به اطرافیان و به شکل خصوصی می‌گفتم که این اثر را من خوانده‌ام و بدون اجازه من پخش شده، همه تعجب می‌کردند که چطور من این کار را خوانده‌ام، اما زمانی که دیدم مردم متوجه می‌شوند که من این کار را به این دلیل نخواندم که با شرایط روز خودم را هماهنگ کنم، اعلام کردم که این اثر را من خوانده‌ام.

بازتاب‌ها چطور بود؟
مردم هرگز از من ایراد نگرفتند که چرا این اثر را خواندی، همه می‌گفتند که چه کار زیبا و دلنشینی است. یکی از دوستان تعریف می‌کرد که یکی از قاری‌های بزرگ مصر به اسم غلوش در ایران بوده که ربنا را می‌شنوند. از این کار یک کپی می‌خواهد تا ببیند می‌تواند این را بخواند یا نه؟ بعد از دوسال دوستم او را مجددا می‌بیند و این قاری به او می‌گوید «کار من نیست»، چرا که خواندن اوجی که در خواندن ربنا هست کار هر خواننده‌ای نیست.

این دومین بار است که شما پخش آثارتان را از رسانه تلویزیون و رادیو ممنوع کردید، اولی مربوط به سال 74 بود، اما قبل‌تر از آن نوروز 73 شما به تلویزیون آمدید و حتی دعای تحویل سال را خواندید. در این فاصله یک‌ساله چه پیش آمد که این عکس‌العمل شما را در پی داشت؟
من از روز اول دوست نداشتم که صدایم از رادیو و تلویزیون پخش شود. می‌دانم تصنیف «سپیده» یا «ایران‌ ای سرای امید» را خود آقای لطفی به تلویزیون داد که پخش بشود. چرا که یک کنسرت بود و نوار ضبط‌شده آن را فقط من، آقای لطفی و کانون چاووش داشتیم. تا یک روز از لطفی پرسیدم که تلویزیون این تصنیف را چطوری به دست آورده؟ گفت که من دادم. یادم هست به لطفی گفتم که اشتباه کردی و من دوست ندارم صدای من از رادیو و تلویزیون پخش بشود

هیچ وقت دوست نداشتم در تلویزیون کار کنم، اما آثار من مدام از تلویزیون پخش می‌شد. من هم مدام با ارسال پیام‌هایی اعتراض می‌کردم، اما فایده‌ای نداشت. تا اینکه دیدم کلیپ ساخته‌اند. کلیپی که هیچ ربطی هم به آواز من نداشت. آن زمان آقای لاریجانی مدیر رادیو و تلویزیون بودند. اعلام کردند که اساتید بیایند و هرچه آن‌ها بگویند من انجام می‌دهم. من چند باری در جلسات شرکت کردم .

در این جلسات استاد پایور و استاد تجویدی و اساتید دیگری هم بودند تا سیاست‌های تلویزیون در پخش آثار موسیقی را تعیین کنند. بعد از جلسات ایشان به من گفتند که آقای شجریان اگر شما آستین‌هایتان را بالا بزنید و بیاید اینجا همه مشکلات ما حل می‌شود. من دیدم الان بهترین موقعی است که به مردم بگویم من 17‌سال است پایم را در تلویزیون نگذاشته‌ام و در مصاحبه تلویزیونی مردم این نکته را از زبان خودم بشنوند. همان زمان دعای تحویل سال و یک بهاریه را خواندم. و بعد از گفتن این نکته دیگر تلویزیون نرفتم.

تا سال 74 که پخش آثارتان را از تلویزیون ممنوع کردید؟
بله، اما روند پخش آثار من از تلویزیون ادامه داشت، کلیپ هم که می‌ساختند. دیگر من وارد عمل شدم و نامه‌ای خطاب به مدیر رادیو و تلویزیون نوشتم و رونوشت آن را به روزنامه‌ها ارسال کردم و فقط اجازه دادم که ربنا پخش بشود و اعلام کردم که ربنا از آن مردم است.

اما بعد از مدتی فضا آرام شد و تلویزیون مجددا پخش کارهای شما را شروع کرد، اما عکس‌العملی از سوی شما دیده نشد؟
چه کاری باید می‌کردم. تنها راه‌حلش این بود که به دادگستری شکایت می‌کردم که روندی طی می‌شد که خیلی اداری بود.

یعنی در دورانی که اعتراضی از سوی شما شنیده نشد، باز هم از پخش آثارتان ناراضی بودید؟
بله، باز هم پیام می‌دادم که حق ندارید کارهای من را پخش کنید. من نمی‌توانستم و نمی‌خواستم از آنها جریمه بگیرم، اما دوست هم نداشتم که کارهای من را پخش بکنند. من هیچ وقت رضایت نداشتم تا جریان انتخابات پیش آمد و من وکیل گرفتم که جنبه قانونی به این کار بدهم.

با این شرایط همچنان ربنا متعلق به مردم است؟
بله، این ربنا همچنان متعلق به مردم


یکشنبه 90 مرداد 16 , ساعت 2:24 صبح
یکشنبه 90 مرداد 16 , ساعت 2:22 صبح

صدای اول:ربنای شجریان؛اذان نزار قطری؛آداب رمضان نقویان

 
«صدای آینده»؛ در آستانه نخستین غروب ماه مبارک رمضان 1432، بخش نوظهور صدای آینده، فعالیت خود را آغاز می کند. در نخستین غروب رمضان، فایل صوتی به مدت 16:23 تقدیم می شود که به ترتیب شامل نوای شنیدنی ربنا با صدای استاد محمدرضا شجریان، نوای ملکوتی اذان با صدای استاد نزار قطری، دعای روز نخست ماه مبارک رمضان و پاسخ حجت الاسلام نقویان پیرامون «آداب ورود به ماه رمضان»، می شود. دعای ما سر سفره افطار یادتان نرود!
< id="ctl00_mainContent_DetailsUserControl_GalleryDetailsMediaUserControl_MediaDetailsSoundHolderDivision" classid="clsid:D27CDB6E-AE6D-11cf-96B8-444553540000" width="400" height="20">

یکشنبه 90 مرداد 16 , ساعت 2:21 صبح

نوای دوم؛ ربنای شجریان؛ اذان موذن زاده؛ چرا رمضان مبارک است؟

 
«صدای آینده»؛ در دومین غروب رمضان، فایل صوتی به مدت 16:34 تقدیم می شود که به ترتیب شامل نوای ربنا با صدای محمدرضا شجریان، نوای ملکوتی اذان با صدای زنده یاد استاد رحیم موذن زاده اردبیلی، دعای روز دوم ماه مبارک رمضان و پاسخ حجت الاسلام نقویان به این پرسش که «چرا رمضان ماه مبارکی است؟»، می شود. دعای ما سر سفره افطار یادتان نرود!
< id="ctl00_mainContent_DetailsUserControl_GalleryDetailsMediaUserControl_MediaDetailsSoundHolderDivision" classid="clsid:D27CDB6E-AE6D-11cf-96B8-444553540000" width="400" height="20">

یکشنبه 90 مرداد 16 , ساعت 2:20 صبح
 

نوای سوم: ربنا، اذان عبدالباسط و اینکه چرا حس رمضانهای قبل را ندارم؟

 
«صدای آینده»؛ در سومین غروب رمضان، فایل صوتی به مدت 13:59 تقدیم می شود که به ترتیب شامل نوای شنیدنی ربنا با صدای استاد محمدرضا شجریان، نوای ملکوتی اذان با صدای دلنشین استاد عبدالباسط، دعای روز سوم ماه مبارک رمضان و پاسخ حجت الاسلام نقویان به این پرسش که «رمضان امسال حس و حال رمضانهای قبل را ندارم، حالم گرفته شده چیکار کنم؟» می شود. دعای ما سر سفره افطار یادتان نرود!
< id="ctl00_mainContent_DetailsUserControl_GalleryDetailsMediaUserControl_MediaDetailsSoundHolderDivision" classid="clsid:D27CDB6E-AE6D-11cf-96B8-444553540000" width="400" height="20">
< type="text/java">
پس از بارگذاری، گوش جان

یکشنبه 90 مرداد 16 , ساعت 2:18 صبح

نوای چهارم: ربنای شجریان، اذان صبحدل و کیفیت اخلاق در رمضان

 
«صدای آینده»؛ در چهارمین غروب رمضان، فایل صوتی به مدت 25:15 تقدیم می شود که به ترتیب شامل نوای شنیدنی ربنا با صدای استاد محمدرضا شجریان، نوای ملکوتی اذان با صدای استاد حسین صبحدل، دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان و سخنان حجت الاسلام نقویان پیرامون «اخلاص در عمل در ماه مبارک رمضان»، می شود. دعای ما سر سفره افطار یادتان نرود!
< id="ctl00_mainContent_DetailsUserControl_GalleryDetailsMediaUserControl_MediaDetailsSoundHolderDivision" classid="clsid:D27CDB6E-AE6D-11cf-96B8-444553540000" width="400" height="20">
< type="text/java">
پس از بارگذاری، گوش جان بسپارید

یکشنبه 90 مرداد 16 , ساعت 2:10 صبح
مستند "در بازار سکس"، که از امروز در آلمان اکران می شود با صدای اذان آغاز می شود که در نمایی از بازار میدان نقش جهان اصفهان طنین انداز است و فراز "حی علی الصلاه" اذان، به مکالمه تلفنی مردی می رسد که برای برقراری رابطه جنسی درحال صحبت با یک زن است.

   

 

 به گزارش خبرنگار مشرق، امروز مستندی به نام "در بازار سکس"، ساخته سودابه مرتضایی، در سینماهای آلمان به روی پرده می رود. مستندی که قرار است با حمله به "عقد موقت"، ایران را متهم کند به اینکه "با نام دین و تحت پوشش قانونی، در ایران بازار تجارت فحشا و سکس وجود دارد."

 

مستند "در بازار سکس"، با صدای اذان می آغازد که در نمایی از بازار میدان نقش جهان اصفهان طنین انداز است و صدای فراز "حی علی الصلاه" اذان با آهنگی حزن انگیز، در مکالمه تلفنی مردی محو می شود که مقابل پل خواجوی اصفهان ایستاده و برای برقراری رابطه جنسی درحال صحبت با یک زن است. زن غایب است و این به معنای این است که قابل تعمیم به همه زنان است.

****

 

]حـــــــی علـــــی الصلـــــــــــــوه  [ 

مرد: مهمون داری؟

زن: آره مهمون دارم

مرد: کی میرن؟ 12 بیام؟ 12 ، یک نمیتونم بیام؟

زن: نه، نه نه، امشب نمیرن، فردا زنگ بزن.

مرد: فردا؟...

 

*****

کارگردان ایرانی ـ اتریشی این مستند، از همان ابتدا سعی در القای این شبهه دارد که "ازدواج موقت"، صرفا بهانه ای است برای ایجاد رابطه جنسی و همچنین بازاری برای تجارت سکس!

و یا به قول دویچه وله : "عقد متعه" را به عنوان "در پشتی" ورود به منطقه‌ی ممنوعه‌ی برقراری رابطه‌ی جنسی بین زن و مرد در ایران معرفی می‌کند.

فیلم مدام از کلمه "متعه" استفاده می کند و آن را با ریشه تمتع و کامجویی به کار می گیرد و حتی روحانی‌ فیلم نیز در خطبه‌ی خود از "عقد متعه" یاد می‌کند و نه "ازدواج موقت  ".    

این نکته با ظرافت خاصی در خبرپراکنی دویچه وله نیز رعایت شده است.


 

 

همکاری با خلوص نیت 

بخش عمده مستند "در بازار سکس"، بر همراهی روحانی ساده دلی استوار است که در فیلم "حاج آقا" نامیده می شود و ظاهرا وی در کمال بی پیرایگی و به نیت آنچه که در فیلم هم می گوید" عقد متعه، حلال مشکلات جنسی"؛ قصد گسترش و جاری کردن حکم شریعت را دارد. وی به راحتی توسط سودابه مرتضایی به استثمار گرفته شده و از نیت خالص او در جهت حمله به "عقد موقت" سوءاستفاده می شود.

 

"حاج آقا"، روحانی عاقدی است که برای "حمایت از زنان بی‌سرپرست و بدسرپرست" دفتری دایر کرده که در اولین نمای فیلم این مسئله را به روشنی توضیح می‌دهد.

 

"حاج آقا"، بار اصلی انتقال مفهوم "عقد متعه" به بیننده‌ی غربی را به عهده دارد، اما سودابه مرتضایی با ارایه برداشتی سخیف از "عقد موقت" که توسط "حاج آقا" بیان می‌شود، این پیام را انتقال می دهد که چگونه می‌توان با "خرج پول"، جواز ورود از آن "در پشتی" را به "بهشت رابطه‌ها" به‌دست آورد  .  

با روایتی که این فیلم از عقد موقت ارایه می دهد، بیننده غربی، به طور طبیعی عقد موقت را با شهوت رانی مردانی دله که در "نایت کلاب" های تمدن غرب به دنبال زنان فاحشه می گردند و با صرف مبلغی، به کامجویی جنسی می پردازند، اشتباه می گیرد و طبیعتا دفاتر ثبت رسمی ازدواج را بدل از مدیریت همان نایت کلابی می بیند که به سودجویی و تجارت سکس و عرضه فاحشه می پردازد. این همان چیزی است که بشر غربی همه روزه شاهد آن بوده است.

 

"حاج‌ آقا"، در این نما به دیدار امام جماعت محل، رفته و او درباره‌ی فواید "عقد موقت" و "تعدد زوجات" اینگونه می گوید:

"چهار همسری چرا بد است؟ خیلی هم برای مرد خوب است. 

اگر مثلاً یکی از زن‌ها مریض بشود، آن سه تای دیگر او را به دکتر می‌برند  .   دیگر مرد راحت است. نباید کار و زندگیش را ول کند و زن را ببرد دکتر  "… 

 

< id="single" classid="clsid:D27CDB6E-AE6D-11cf-96B8-444553540000" width="400" height="300">

< src="/js/swf.js" type="text/java"> < type="text/java">

 

 

 

زنان صیغه ای

 

حالا وقت این رسیده که زنانی که در ابتدای فیلم نشان داده نشدند(زنی که مهمان داشت)، به بیننده معرفی شود.

زنانی که در فیلم معرفی می شوند، اغلب طلاق گرفته‌اند یا همسر خود را خیلی زود از دست داده‌اند. آنها معمولاً جوانند، مثلاً 25 سال و در خانواده‌هایی بزرگ شده‌اند که در 17 یا 18 سالگی ازدواج کرده‌اند.

 

دو خواهری که در فیلم داستان زندگی خود را بازگو می‌کنند، نمونه‌های بارز این "خانم‌ها" هستند.

 

  

این دو خواهر برای "صیغه شدن" به دفتر حاج آقا مراجعه و ثبت نام کرده‌اند.

در فیلم گفته می شود: این دو خواهر زمانی در یک بیمارستان به عنوان "کمک پرستار" کار می‌کردند و همسران هر دو خواهر، معتاد بودند و اغلب "با شلاق" به سراغ آن‌ها می‌رفتند  . 

 

یکی از آنها در حالی که در کنار فرزند کوچک خود نشسته، می گوید: "برای تأمین زندگی خود و پسرم، مجبور به این کار شدم  .  " 

  ****

سودابه مرتضایی، کارگردان "در بازار سکس" که خود وی نیز در این فیلم حضور دارد.


  

گفتنی است، مستند   "در بازار سکس  "  ، دومین فیلم مستند سودابه مرتضایی است که در سایه همکاری و غفلت مسئولین، مستند قبلی وی نیز با عنوان "بچه‌های پیامبر" در ایران ساخته شده است.

سودابه مرتضایی، ظاهرا با این فریب که قصد ساخت مستندی برای ترویج احکام اسلامی از جمله صیغه را دارد؛ مجوزهای لازم و همکاری های اقشار مذهبی را به خود جلب کرده است.

 

"در بازار سکس"، که تا کنون در بیش از 10 جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم به نمایش درآمده است، نامزد دریافت جایزه‌ی اول "آکادمی فیلم اتریش" در سال 2011 نیز شده و از امروز در سینماهای آلمان به نمایش در می‌آید .

 

 


<   <<   101   102   103   104   105   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ