در این موج برکناریها مدیر گروه اجتماعی شبکه تهران به بهانه انحراف برنامه «شب شیشهای» از خطوط قرمز این سازمان برکنار شد... گویا زلزله در رادیو جوان، نتیجه انتخابات نمادینی بود که این رادیو جسور در دومین سالگرد سوم تیر (انتخابات نهم ریاست جمهوری) برگزار کرد
در حالی که عزت الله ضرغامی رئیس سازمان صداوسیما در همایش افق رسانه به صراحت اعلام کرد برای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آینده هیچ خط قرمزی در رسانه ملی وجود ندارد، موج برکناریهای گسترده در سطح مدیران شبکه های رادیویی و تلویزیونی که به عنوان پیشتاز عرصه نقد رسانه ای خودی نشان داده بودند، معنی واقعی نداشتن خط قرمز در این رسانه را مشخص کرد.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، در این موج برکناریها مدیر گروه اجتماعی شبکه تهران به بهانه انحراف برنامه «شب شیشهای» از خطوط قرمز این سازمان برکنار شد و این در حالی بود که حمایت و همراهی «رجبی معمار» مدیریت این شبکه عامل پیشرفت و جسارت و توفیق این برنامه شده بود. بخشی از دلایل برکناری مدیر گروه اجتماعی این شبکه، نارضایتی هایی بود که پس از حضور عماد افروغ در این برنامه و نقد صریح وی از رئیس جمهور پدید آمد، نارضایتی که میتوانست در مقابل مشارکت های گران قیمت دولتی در این شبکه استانی سد جدی ایجاد کند و مدیریت این شبکه علی رغم استفاده از بودجه های شهرداری تهران و البته استفاده همزمان از روابط مدیر یکی از وزارتخانهها که تهیه کنندگی برنامه «صبح تهران» را به عهده دارد، تلاش زیادی را هم برای کسب رضایت بیشتر دوستان نزدیک به دولت نهم به خرج داد.
در ادامه این سیاست جالب، رادیو جوان که پیشانی نقد رسانهای عملکرد دولت نهم بود و بارها با حملات گفتاری همراهان رئیس جمهور و بیانیههای دستگاههای دولتی علیه خودش مواجه شد، با برکناری مدیر گروه جوان به پایان ناگهانی برنامه «جوانی به وقت فردا» و برکناری سردبیر و مجری توانمند این برنامه مواجه شد.
ممکن است عدهای تغییرات در رادیو جوان را به تغییر ذایقه و ساختار برنامهسازی توجیه کنند، اما گویا این زلزله در رادیو جوان، نتیجه انتخابات نمادینی بود که این رادیو جسور در دومین سالگرد سوم تیر (انتخابات نهم ریاست جمهوری) برگزار کرد و علی رغم نتیجه موافقی که برای احمدی نژاد داشت، به خاطر برخورد احساسی دوستان رئیس جمهور و فشارهای حاشیهای نه تنها به نتیجه نرسید، بلکه عامل اصلی تغییرات در این رادیو پرمخاطب هم شد!
از طرفی برنامه های خاص مانند سخنرانی های ایدئولوژیک و رویکردهای خشک و سطحی حمایت از دولت نهم در شبکه اول سطح بینندگان عادی آن را کم کرده و در مقابل سیل خاموش برنامه های دولتی و مشارکتی در شبکه سوم نشان از فضای خنثای این شبکه برای کسب درآمدهای مشارکتی برای رسانه ملی داشته و نمونه آشکار این رویکرد است.
در همین زمان بار بیسابقهای هم از بخشهای خبری سابقا پرمخاطب گرفتهمیشود تا نه تنها در راستای اهداف خاص از آن استفاده شود، بلکه فعالیت رسانههای اصولگرا و در عین حال آزاداندیش نیز «تخریب» قلمداد شده و ناجوانمردانه تخریب گردد.
به نظر میرسد افت نسبی مخاطبان شبکه های سیما و صدا به رغم تلاشهای زیاد و پخش کمسابقه فیلمهای سینمایی ناشی از تعارضهای عجیب در فعالیت های صداوسیما، خطوط قرمز، تغییرات و دستورالعمل های لحظه ای و ورود نظریه های غیرکارشناسی است که به ظاهر قرار است دل دسته ای یا گروهی را در جامعه سیاسی کشورمان راضی نگه دارد و فضا را برای آینده آماده کند.
البته بعید به نظر می رسد که فضای رسانه ملی در آستانه انتخابات مجلس این گونه بتواند فشار سنگین این رویداد مهم را تحمل کند و باید در آینده ای نزدیک منتظر ظهور دوباره شبکه های فارسی زبان سیاسی در اروپا و آمریکا بود که از این بی تفاوتی و برخوردهای سلیقه ای به نفع خودشان استفاده ابزاری میکنند.