هشدار شدیداللحن احمدینژاد به نهادهای دستگیرکننده اعضای دولت |
امیدوارم کار به جایی نرسد که ناچار به بیان مسائل به مردم شوم |
به گزارش فارس، محمود احمدینژاد، رئیس دولت که در حاشیه جلسه چهارشنبه هیئت وزیران با خبرنگاران گفتوگو میکرد، با تبریک فرا رسیدن عید مبعث پیامبر اعظم (ص) اظهار داشت: عید مبعث بزرگترین حادثه عالم هستی تا امروز است و در این عید همه راههای آسمانهای به سوی بشر گشوده شد.
وی افزود: بعثت پیامبر گرامی اسلام همه فرصت و ظرفیت برای تعالی انسان را در اختیار او قرار داد و پیامبر مظهر کامل خداوند متعال و مجرای جاری شدن همه لطف و رحمت الهی بر جامعه بشری است.
احمدینژاد تصریح کرد: پیامبر متعلق به همه موجودات و همه هستی و انسانهاست و بعثت پیامبر فرصت برای رسیدن انسان به اوج تعالی و کمال است و انشاءالله این بعثت با حکومت جهانی انسان کامل تکمیل میشود و بشر در آن نقطه از همه ظرفیتهای انسانی استفاده خواهد کرد.
رئیس دولت در پاسخ به سؤال خبرنگاری در خصوص دستگیریهای اخیر و اتهاماتی که به برخی مقامات دولتی وارد میشود، اظهار داشت: موضع ما در قبال این مسئله سکوت است چراکه ما به وحدت و همدلی نیاز داریم و کارها در کشور در سایر این وحدت و همدلی پیش میرود.
رئیس دولت افزود: امروز شرایط جهان و منطقه حساس است و مقام معظم رهبری هم دائما بر همکاری و تعامل تأکید میکند.
وی در عین حال گفت: اتهامات فراوانی از قول افرادی که دستگیر شدهاند، مطرح شد و اشکلاتی هم در این دستگیریها وجود داشت که من به رئیس قوه قضائیه این موارد را اعلام کردم که هر روز این مسائل هست و بر کار دولت و کشور اثر میگذارد.
رئیس دولت گفت: همکارانم در دولت و مردم هر روز از من در خصوص مسائل اخیر سؤال میکنند و میخواهند بدانند چه میشود و چه باید کرد، اما از نظر ما مجموعه این حرکت کاملا روشن است که یک کار سیاسی برای وارد کردن فشار به دولت است.
احمدینژاد گفت: اخیرا هم بحثهای جدیدی را مطرح کردند اما موضع ما سکوت است و بنا داریم این سکوت را ادامه دهیم، ولی بالاخره اگر بخواهند به بهانههای گوناگون همکارانم در کابینه را متهم کنند، اینجا دیگر براساس وظیفه اخلاقی، قانونی و ملیام باید بایستم و از همکارانم دفاع کنم.
وی تصریح کرد: کابینه خط قرمزی است که اگر بخواهند به آنجا دستاندازی کنند، دیگر من باید وظیفهی قانونی خود را انجام دهم که این حتما به کشور آسیب وارد میشود که امیدوارم به خاطر مطامع سیاسی این کار را ادامه ندهند اما اگر بخواهند این روند را ادامه دهند و فضای همدلی و دلسوزی را مخدوش کنند و به نقطهای برسیم که ببینیم آسیب جدی به کشور وارد میشود، موظفم مسائل را با مردم در میان بگذارم و به وظایف قانونی
خود عمل کنم که امیدوارم به آنجا نرسد.
خبرنگاری از رئیس دولت درباره اقدامات دولت در زمینه جهاد اقتصادی که رهبر معظم انقلاب امسال را به این عنوان نامگذاری کردهاند، سؤال کرد که احمدینژاد پاسخ داد: معنای کار جهاد اقتصادی این است که ما باید کارکردهای بیشتری نسبت به سال قبل در حوزه اقتصاد داشته باشیم.
وی افزود: دولت همه توان خود را متمرکز کرده و در عرصه اقتصادی مشغول کار است و از همان هفته بعد از تعطیلات نوروز کارها با شتاب خوبی پیش میرود اگرچه بودجه امسال ما در 18 خرداد رسمی شد و در اختیار ما قرار گرفت.
احمدینژاد افزود: ما در 2 ماه نخست سال جدید از تنخواهی که در اختیار دولت قرار گرفت، استفاده کردیم. برنامههای گوناگونی در حوزه اقتصاد داریم و سرمایهگذاری به سرعت پیش میرود و در هفته صنعت اعلام کردم 464 طرح بزرگ صنعتی افتتاح خواهد شد که این روند تا پایان سال ادامه خواهد داشت.
رئیس دولت گفت: در بخش کشاورزی و مسکن هم دولت برنامههای خوبی دارد و هم هدفمندکردن یارانهها نیز به خوبی پیش میرود و حلقههای تکمیلی آن نیز عملیاتی میشود، در بخش مدیریت مصرف توسط مردم هم کارها رو به جلو است.
وی افزود: در بحث اشتغال که نتیجه فعالیتهای اقتصادی است، امیدواریم بتوانیم رکورد جدیدی را داشته باشیم و آمارهای مرکز آمار نشان میدهد که بیش از یک و نیم میلیون نفر امسال وارد بازار کار میشوند و برای اشتغالزایی آنها حتما باید از این مرز فراتر رویم.
وی تصریح کرد: دولت از این جهت رقم 2 میلیون و 500 هزار شغل را در حوزه اشتغال تعیین کرد و همه باید کمک کنند که به این رقم برسیم چراکه ایجاد اشتغال و تولید نیازمند تلاش همگانی حتی رسانهها است.
رئیس دولت بر همین اساس خاطرنشان کرد که همه باید دست به دست هم دهند تا در کشور فضای کار و تلاش و همدلی حاکم شود و اگر قرار باشد تنها دولت فعالیت کند که تعهد داد 24 ساعته کند و به تعهد خود هم عمل میکند، کفایت نمیکند و کار پیش نمیرود.
احمدینژاد افزود: صاحبنظران و اندیشمندان و پیمانکاران و کارآفرینان و همه قوا و هر کسی که دلش برای کشور میسوزد، باید وارد عرصه شود و اگر دولت به تنهایی بخواهد کار را پیش ببرد و دیگران هر روز برای دولت مسئلهسازی کرده و فضای تخریبی برای مسئولان ایجاد کنند، حتما آثار منفی خواهد داشت.
وی تصریح کرد: رهبر معظم انقلاب تاکید فرمودند حقوق افراد باید رعایت شود و در روندهای قضایی باید شخصیت و آبروی افراد به خصوص اعضای دولت که شبانه روز مشغول کار و خدمت میکنند و فرصت ندارند از خود دفاع کنند، حفظ شود و امیدواریم دیگران هم دولت را یاری دهند تا همه به سوی همدلی و کار پیش بروند تا در فضای آرام کار بیشتری انجام شود.
رئیس دولت در پاسخ به سؤالی درباره تفاهم دولت و مجلس در خصوص ادغام وزارتخانهها اظهار داشت: حجم دولت باید کوچک شود و ما به سازمان دهی جدیدی نیاز داریم چراکه شرایط امروز کشور با 50 سال قبل در حوزههای نیازها و مطالبات مردم و اختیارات و وظایف دستگاهها کاملا تغییر کرده و نیازمند نو سازی سازمانی هستیم که بخیش از طریق ادغامها تحقق مییابد.
احمدینژاد تشکیل وزارتخانه "صنعت، معدن و تجارت "، "تعاون، کار و رفاه اجتماعی " و "راه و شهرسازی " را خوب ارزیابی کرد و گفت که گامهای دیگری داریم که باید با همکاری بین دولت و مجلس برداشته شود و نظر ما این است که باید این همدلی و همکاری باشد.
وی در پایان تصریح کرد: بحثهای دولت همیشه تخصصی بوده و در پیگیری اداره کشور غیر از نظرات کارشناسی هیچ موضوع دیگری را دخالت نمیدهیم و هر جا که بحثها تخصصی باشد، تفاهم و همدلی هم ایجاد میشود که امیدواریم همیشه این فضا باشد تا بتوانیم عرصه خدمت به مردم را توسعه دهیم و در کشور عزیزمان شاهد پیشرفتهای روز افزون باشیم
محسنیاژهای، سخنگوی قوه قضائیه خبر داد: |
دستگیری افرادی جدید از موزه ملی، استانداری و جریان انحرافی |
بیپاسخ ماندن یک سوال در پرونده «هدی صابر»/ تعقیب و محکومیت 554 زمینخوار |
< type="text/java">> |
![]() ![]() ![]() |
حجتالاسلام و المسلمین غلامحسین محسنی اژهای در نشست خبری روز یکشنبه در پاسخ به سوالی در رابطه با قانونی بودن این گفته احمدینژاد که کابینه خط قرمز است، تصریح کرد: این سوال باید در جلسهای که رئیسجمهور حضور دارد از خود ایشان پرسیده شود اما اجمالا باید بگویم همه به خصوص مسئولان باید تلاش کنیم قانون را رعایت کنیم. قانون مرزی بین افراد و خط قرمزی قائل نشده است. بحمدالله یکی از افتخارات انقلاب هم همین بوده است؛ شما ببینید در چه ردههایی از مسئولان عالی تا افراد جزء هم تحت تعقیب واقع شده و هم مجازات شدهاند و مردم هم در جریان قرار گرفتهاند. اگر قرار بود خط قرمزی وجود داشته باشد این دستگیریها نبود.
ماهواره و بدحجابی و پاسخ سخنگو
وی در پاسخ به سوالی در رابطه با برخوردهای نیروی انتظامی در مسأله بدحجابی و ماهوارهها، اظهار کرد: حقیقت امر این است که ما یک استفاده مفید و یک استفاده مضر از رسانههای بیرونی داریم. ما اگر میتوانستیم یک مرزبندی دقیق بین این دو داشته باشیم، یقینا این کار را انجام میدادیم و اگر روزی به این نقطه برسیم، امر مطلوبی است اما ماهواره خطرات زیادی برای جوانان و نوجوانان ما دارد و اکثرا خشونت، زشتیها و بداخلاقیها را پمپاژ میکند. خیلی وقتها جرم را ترویج میکند، ساختن موادمخدر را ترویج میکند. سایر کشورهای اسلامی هم در برخورد با ماهواره محدودیت ایجاد کردهاند، بعضی برنامهها را با تاخیر پخش میکنند و بعضی کلا ممنوع کردهاند.
قانون ماهواره اگر ناقص است، باید اصلاح شود
سخنگوی قوه قضائیه ادامه داد: ما در سال 73 قانونی در این زمینه تصویب کردیم و باید خود را ملزم به رعایت قانون بدانیم. حتی اگر قانون، ناقص بود باید به سمت اصلاح آن برویم. هم دولتمردان و هم آحاد مردم ملزم هستند به قانون عمل کنند. در این قانون وظایفی برای رسانه ملی و نیروی انتظامی در نظر گرفته شده است. شما باید این اشکال را بیاورید که آیا به درستی همه به قانون ملتزم بودهاند؟
حمایت از نیروی انتظامی، جایی که به وظیفهاش عمل کند
محسنی اژهای افزود: یکی از وظایف رسانهها، بالا بردن آگاهیهای جامعه است. پیشنهاد من این است که شما قانون را بخوانید و به مردم آگاهی بدهید. البته در اجرای هر قانونی ممکن است تخلفاتی وجود داشته باشد اما نباید بر مبنای آن یک دستگاه را تخطئه کنیم. قوه قضائیه هم آنجا که نیروی انتظامی به وظیفه خود عمل میکند از آن حمایت میکند و شما هم باید حمایت کنید. جایی هم که تخلفی صورت گرفته باشد با آن برخورد میشود.
وی خاطرنشان کرد: در مورد برخورد با بدحجابی باید بگویم که کشور ما کشور مسلمانی است. هیچکس از مسائل خلاف اخلاق حمایت نمیکند. همه شما که اینجا نشستهاید میخواهید اگر کسی حیای جامعه را از بین میبرد با او برخورد شود. در مواردی که طرف به تذکر هیچ کسی از جمله پدر، مادر، معلم، نیروی انتظامی و ... گوش نمیدهد بدیهی است که باید با او برخورد شود. در اینجا هم ضابط، نیروی انتظامی است که خواست خانوادههای ما را انجام میدهد و باید از آن حمایت شود حال اگر تخلفی هم صورت گرفت با آن برخورد میشود.
تشخیص قاضی گترهای نیست
سخنگوی دستگاه قضایی در پاسخ به سوالی دیگر در رابطه با اظهارات فرمانده سپاه پاسداران و اینکه چرا برخی از بازداشتشدگان جریانی خاص بدون تعیین سقف زمانی در بازداشت هستند، تصریح کرد: بعضی اتهامات هستند که در آنها اگر اسناد وجود داشته باشد، قرار اولیه، قرار بازداشت است مثل اختلاس، ارتشاء، در مواردی قتل عمد و ... در غیر این موارد که الزام به صدور قرار موقت وجود ندارد، به تشخیص قاضی است. تشخیص قاضی هم گترهای نیست؛ آنجایی که بیم تبانی، فرار و امثالهم میرود طرف بازداشت میشود.
محسنی اژهای ادامه داد: در بازداشتهای موقت، سقف زمانی یک ماه و دو ماه است. اگر چنانچه دو ماه گذشت و تحقیقات تمام نشد مجددا قرار بازداشت را تمدید میکنند. قرار چه در مرحله اول و چه در مرحله تمدید به متهم ابلاغ میشود و متهم میتواند اعتراض کند. اگر دادگاه جهات دادستان را پذیرفت، قرار را تایید وگرنه آن را نقض میکند.
وی افزود: از زمان دستگیری افراد مذکور فکر نمیکنم دو ماه گذشته باشد. اگر هم گذشته، احتمالا به شکلی که گفته شد قاضی قرار را تمدید کرده است.
باید خودمان را جای مردم بگذاریم
سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به سوالی دیگر در رابطه با اظهارات مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه نباید به دستگاه قضایی برای افشاگری فشار وارد کرد، یادآور شد: مقام معظم رهبری این نکته را فرمودند. من در همین جایگاه بارها گفتهام که باید خودمان را جای مردم بگذاریم و تا مطلبی مشخص نشده آن را ذکر نکنیم. نکته دوم اینکه ممکن است اتهامی ثابت شده باشد اما انتشار آن به صلاح نباشد. مثلا موردی اشاعه فحشا است، آیا ما در همه موارد مجاز هستیم آن را منتشر کنیم؟
محسنی اژهای اظهار کرد: غیر از مواردی که مجاز هستیم احکام را به صورت علنی اجرا کنیم، شاید بقیه موارد مصداق اشاعه فحشا باشد. خیلی وقتها صلاح نیست و اصلا خلاف شرع است که مطلبی منتشر شود. در پارهای موارد هم انتشار اخبار بدآموزی دارد.
نباید مترصد این باشیم که نقطهضعفی از کسی ببینیم
وی تصریح کرد: بخش دیگر این است که چنانچه افشاگریها جنبه عمومی داشته باشد، دادستان اقدام میکند و قوه قضائیه هم وارد میشود. در مواردی هم که کسی شاکی خصوصی باشد، دستگاه قضایی بنا بر شکایت صورت گرفته وارد میشود. منتهی ما نباید مترصد این باشیم که نقطهضعفی از کسی ببینیم و آن را بزرگ کنیم. ما باید توجه کنیم که کارهایمان مطابق قانون باشد.
این قضایا هیچ ربطی به مسائل قضایی ندارد
در ادامه نشست خبری سخنگوی دستگاه قضایی با اصحاب رسانه، خبرنگاری سوال خود را اینگونه مطرح کرد که چندی پیش موضوع طرح سوال از احمدینژاد مطرح شد و اخیرا نیز موضوع کمیته حل اختلاف دولت و مجلس مجددا مطرح شده است. با توجه به اظهارات اخیر احمدینژاد در خصوص خط قرمز بودن کابینه گفته میشود که مطرح شدن این موضوعات به خاطر تحتالشعاع قرار دادن رسیدگی به پروندههای دولت در قوه قضائیه است. آیا شما این موضوع را تایید میکنید؟ که محسنی اژهای پاسخ داد: همیشه نشستها میان دولت و مجلس در دورههای مختلف برای بعضی از ابهاماتی که وجود داشته و نقطه نظراتی که مطرح میشده برگزار میشد و به نظر من این قضایا هیچ ربطی به مسائل قضایی ندارد.
بعضی از متهمان هنوز فراری هستند
وی در پاسخ به سوال خبرنگار ایسنا در خصوص رسیدگیهای دستگاه قضایی به پروندههای دو حادثه خمینیشهر و کاشمر نیز اظهار کرد: در خصوص پرونده خمینیشهر تعدادی از متهمان در همان ابتدا بازداشت شدند. برخی نیز پس از گذشت چند روز دستگیر شدند و بعضی از متهمان نیز هنوز فراری هستند. در خصوص بخشی از پرونده کیفرخواستی در تاریخ پنجم تیرماه صادر شد و پرونده به دادگاه رفت. در بخش دیگری پرونده در تاریخ ششم تیرماه تکمیل و به دادگاه ارسال شد و پرونده در خصوص افراد متواری مفتوح است.
ضابط سلب صلاحیت شده تحت تعقیب قرار گرفته است
وی در خصوص حادثه کاشمر نیز گفت: در این زمینه دو اتفاق افتاد و موضوع را پیچیده کرد. نخست اینکه بخش زیادی از مسائلی که در ابتدا منتشر شد، درست نبود. فردی، زمانی ضابط بوده و در زمان وقوع حادثه سلب صلاحیت شده بود و حق دخالت نداشت مطالب دروغی را به بعضی از رسانهها و به بعضی از مسئولان داده بود که موضوع را پیچیده کرد و این فرد تحت تعقیب قرار گرفته است. نکته دیگر اینکه خبرهای غیرواقعی مطرح شد مبنی بر اینکه تعداد این افراد 50 نفر بود که این موضوع ضمن بدآموزی، برای آن خانواده و برای آن منطقه بسیار بد بود.
سخنگوی دستگاه قضایی یادآور شد: کسانی که اخبار دروغ را منتشر کردند حتما تحت تعقیب قرار میگیرند و از سوی دیگر با کسانی که این کار قبیح را انجام دادهاند نیز برخورد میشود. قوه قضائیه نسبت به این موضوع حساس است و پرونده را پیگیری میکند و در این پرونده با جدیت و سرعت گام خواهیم برداشت. رئیس دستگاه قضایی نیز در این مسائل تاکیدات فراوانی دارند.
دستگیری چند نفر دیگر از جریان انحرافی
خبرنگار دیگری سوال خود را اینگونه مطرح کرد که در سال جدید جریان جدیدی موسوم به جریان انحرافی مطرح شد. قوه قضائیه چندین نفر را دستگیر کرد که در برخی از محافل عنوان شد که این افراد وابسته به جریان انحرافی هستند. آیا ماهیت این جریان و سردمداران این جریان برای قوه قضائیه مشخص است و آیا متهمان جدیدی دستگیر شدهاند؟ محسنی اژهای پاسخ داد: قوه قضائیه به اتهامات رسیدگی میکند و در جهت کشف جرم و تعقیب مجرمان گام بر میدارد. تحلیل اینکه ماهیت این قضیه و آبشخور آن کجاست، در بدو امر مورد توجه قاضی نیست و قاضی در ابتدای امر به این مسائل توجه نمیکند. افرادی که در این زمینه دستگیر شدند در کنار مسائل اقتصادی و اخلاقی، دارای مسائل امنیتی نیز هستند ولی اینکه ثابت شود یا خیر، بحث دیگری است. در پرونده برخی از این افراد مسائل امنیتی نیز مطرح است.
وی در پاسخ به این سوال که آیا افراد دیگری نیز در این زمینه دستگیر شدند؟ گفت: بله، افراد دیگری نیز دستگیر شدند.
پرونده «هدی صابر» یک سوال بیجواب دارد
سخنگوی دستگاه قضایی در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه آیا دستگاه قضایی به پاسخ سه سوالی که در پرونده فوت هدی صابر مطرح کرده بود، رسیده است؟ اظهار کرد: از تعداد سه سوال، جواب دو سوال را گرفتیم و خلافی در آن نبود. در مورد سوال دیگر نیز پزشک باید پاسخ دهد که هنوز جوابی به ما نرسیده است.
خبرنگار دیگری با اشاره به فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص اعلام اسامی افراد در پروندههای قضایی سوال کرد که قوه قضائیه در این راستا چه برنامهای دارد؟ سخنگوی دستگاه قضایی پاسخ داد: رویه ما قانون است. قانون میگوید تا زمانی که حکم قطعی نشده نمیتوان مشخصات پرونده را مطرح کرد.
در زمینه جرایم سایبری نیاز به قانون جدید داریم
خبرنگار دیگری به نیاز جامعه ما به تصویب قوانین جدید و بهروز در خصوص جرایم سایبری اشاره کرد و از سخنگوی دستگاه قضایی خواستار توضیح شد که وی پاسخ داد: فضای سایبر و جرایم سایبری، فضا و جرایم جدیدی هستند. ما در این زمینه نیاز به قانون داریم؛ البته در این خصوص مطالعات زیادی صورت گرفته و برنامههای خوبی برای آموزش قضات نیز در نظر گرفته شده است و در این راستا شعبات در حال تخصصی شدن هستند اما به دلیل اینکه این موضوع یک پدیده جدید است باید در این زمینه بههنگام و بهروز اقدام کرد.
برداشت، بازداشت چهره برجستهای از جریان انحرافی نیست
خبرنگار دیگری به گفتههای اخیر یکی از مسئولان دستگاه قضایی مبنی بر اینکه روند دستگیری جریان انحرافی ادامه دارد، اشاره کرد و سوال خود را اینگونه مطرح کرد که آیا اگر نیاز باشد شما به کابینه ورود پیدا میکنید و آیا این برداشت نمیشود که قرار است چهرههای برجستهتری از این جریان بازداشت شوند؟ که محسنی اژهای در پاسخ اظهار کرد: چنین برداشتی نمیشود. انشاالله همه ملتزم به قانون هستیم و اگر تخلفی صورت گیرد برخورد خواهد شد. در این زمینه خط قرمزی وجود ندارد و نباید باشد.
پرونده نگین غرب و پاسخ سخنگو
سخنگوی دستگاه قضایی درباره رسیدگیهای قوه قضائیه به پرونده نگین غرب نیز گفت: در اینگونه پروندهها تلاش دستگاه قضایی این بوده و هست که ضمن محکوم کردن فرد یا افراد متخلف و مجرم، شکات به حق خود برسند. قوه قضائیه در این پرونده زحمات بسیاری کشید و تمام این زحمات در راستای احقاق حقوق شکات بوده است. متاسفانه ما در هنگام خرید یا فروش کالا یا چیز دیگری توجه چندانی به قرارداد نداریم و گاهی اوقات حتی آن را مطالعه نمیکنیم و بدون مطالعه آن را امضا میکنیم.
محسنی اژهای در میان پاسخ به سوالات خبرنگاران گفت: با توجه به احساس مسئولیت خود نباید بیجهت جامعه را ملتهب نشان داد. متاسفانه برخی از اخباری که منتشر میشود، دروغ است، برخی نیز بزرگنمایی میشود و حتی برخی مربوط به سالهای گذشته است.
تکذیب تجاوز پنج پسر به معلمی در جنوب تهران
وی تیتر یکی از روزنامهها را مورد اشاره قرار داد و خاطرنشان کرد: یکی از روزنامهها تیتری با عنوان «تجاوز پنج پسر به معلمی در جنوب تهران» را منتشر کرده است و خبر به گونهای روایت شده که گویی همین روزها اتفاق افتاده است و منبع خبر نیز ذکر نشده بود. به دادستان گفتم که این موضوع را پیگیری کنید.
محسنی اژهای ادامه داد: این پرونده مربوط به پنج سال پیش است که دو نفر از متهمان به قصاص محکوم شدند. این حادثه در پنج سال پیش اتفاق افتاده بود و با متخلفان نیز برخورد شد ولی این روزنامه این خبر را اکنون منتشر کرده است. خبر دیگری در یکی از خبرگزاریها در خصوص بعضی از مسائل در گلپایگان مطرح شد که این موضوع را دنبال کردم و متوجه شدم که کذب محض است.
سخنگوی قوه قضائیه گفت: خواهشم از رسانهها این است که در انتشار اخبار دقت کنند. انتشار اینگونه اخبار کمک به کیست؟ آیا با انتشار این نوع اخبار حساسیت مثبت در جامعه ایجاد میکنیم؟ ما با انجام این کار آب به آسیاب چه کسی میریزیم؟ اینگونه اقدامات از نظر قانونی، حرفهای و امنیت جامعه صحیح نیست و در حقیقت در راستای ایجاد ناامنی برای مردم است.
سخنگوی دستگاه قضایی تاکید کرد: ورود به حریم خصوصی افراد خلاف قانون و قطعا حرام است.
گزارشگر ویژه حقوق بشر و پاسخ سخنگو
محسنی اژهای در ادامه نشست خبری روز یکشنبه در پاسخ به سوالی در رابطه با موضع مقامات ایران در پذیرش گزارشگران حقوق بشر تصریح کرد: اولا واقعا امروز قدرتهای بزرگی که در مجامع بینالمللی نفوذ دارند دوگانه برخورد میکنند و تبعیض قائل میشوند. یعنی هر جا که به ضررشان است اگر بدترین اقدامات باشد چشم و گوششان را میبندند و چه بسا از آن حمایت کنند. مثال روشن جریان روزمان، بحرین است.
وی ادامه داد: ملت ایران زیر بار زور آنها نمیرود. ما میگوییم طبق ضوابطی که سازمان ملل گفته حرفی نداریم اما آیا شما اجازه میدهید ما در کشورتان بیاییم و تحقیق کنیم؟ شما موضوع مشخصی را بگویید، اگر نخواهید ظالمانه عمل کنید و تبعیضی قائل نشوید، جمهوری اسلامی حرفی ندارد. ضمن اینکه ما قبل از اینکه بخواهیم به کسی جواب بدهیم باید در برابر خدا جوابگو باشیم تا اینکه نوبت به اینها برسد.
دستگیریها سیاسی نیست
خبرنگاری پرسید احمدینژاد اظهار کرده است دستگیریهای افراد مربوط به دولت سیاسی است. آیا این را قبول دارید و آیا دستگیریها ادامه دارد؟ محسنی اژهای در پاسخ گفت: نه، سیاسی نیست. عملکرد هم نشان میدهد سیاسی نیست. ادامه پیدا کردن دستگیریها هم بستگی دارد به اینکه فردی متهم باشد، مستندی وجود داشته باشد و شاکی هم وجود داشته باشد در این صورت این قضیه دنبال میشود.
پرونده قتل دانشجویی در پل مدیریت موجب تاثر است
سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به سوالی در رابطه با پرونده قتل دختر دانشجویی در پل مدیریت اظهار کرد: این پرونده موجب تاثر است. اینطور که نقل کردهاند خود این دانشجو هم پشیمان است. در هر صورت این پرونده خارج از نوبت رسیدگی میشود و به دادگاه میرود و باید توجه داشت در بخشی از پرونده که عمومی است، چه اولیای دم درخواست داشته باشند چه نه، دادستان اقدام میکند اما در بخشی که مربوط به اولیای دم است که الان هم تقاضای قصاص کردهاند اگر قبل از صدور حکم گذشت کنند که اصلا حکم صادر نمیشود و اگر گذشت بعد از صدور حکم باشد، حکم اجرا نمیشود.
خبرنگاری پرسید عدهای افراد سودجو و دلالهای ارز، میلیونها دلار از این طریق به جیب زدهاند. آیا قوه قضائیه در این زمینه اقدامی کرده است؟ سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ گفت: تا الان قوه قضائیه در این قضیه وارد نشده است چرا که در این زمینه چیزی به قوه قضائیه گزارش نشده است.
افرادی در سازمان گردشگری و موزه ملی دستگیر شدهاند
خبرنگار دیگری از صحت دستگیری رئیس موزه ملی ایران و افرادی در سازمان گردشگری پرسید که محسنی اژهای در پاسخ گفت: افرادی از این سازمان دستگیر شدند. از موزه ملی هم شخصی دستگیر شده است.
ورود به حریم خصوصی افراد و پاسخ دادستان کل
محسنی اژهای در پاسخ به سوالی در رابطه با ورود به حریم خصوصی و گرفتن پرینت مکالمات دختران و پسران خاطرنشان کرد: در این رابطه اسلام و قانون ما بسیار سختگیرانه عمل کرده است. ما ابتدا به ساکن، حق ورود به حریم خصوصی افراد و تجسس در آن را نداریم یعنی کسی حق ندارد وارد خانه دیگری شود، به موبایل، کامپیوتر و یا حتی دفتر یادداشت کسی تعرض کند. پس در محدودهای که قانون اجازه داده باید عمل کرد. اگر بیش از آن باشد، خلاف قانون است.
وی ادامه داد: اما اگر اقدامی خلاف عفت عمومی در انظار مردم انجام شود، قانون متفاوت است و میگوید باید برخورد کرد یا کسی از دیگری شکایت میکند و میگوید این فرد به صورت تلفنی مزاحم شده است یعنی شاکی خصوصی وجود دارد، متهم نیز منکر میشود که در اینجا از مخابرات پرینت تلفن گرفته میشود و خیلی از اوقات این یکی از راههای اثبات است اما به طور کلی ورود به حریم خصوصی افراد خلاف قانون و قطعا حرام است.
کسانی که تعقیب شدهاند اتهام متوجه آنها بوده است
خبرنگاری سوال خود را اینگونه مطرح کرد که چرا در برخورد قضایی با جریان انحرافی مشابه جریان فتنه با سران جریان انحرافی برخورد نمیشود که محسنی اژهای در پاسخ گفت: انشاالله اینطور نیست که شما میگویید. قوه قضائیه با تحلیل جلو نمیرود بلکه باید مستندات داشته باشد. الان واقعا اینطور نیست که شما میگویید. کسانی که تعقیب شدهاند اتهام متوجه آنها بوده است. اگر اتهامی متوجه کسی دیگری هم باشد تحت تعقیب قرار میگیرد.
واقعا کارشناسی این همه مدت طول میکشد؟
وی در پاسخ به سوال دیگری در رابطه با پرونده شش مدیر نفتی و دلایل کندی این پرونده اظهار کرد: بعضی پروندهها طول میکشد و من دنبال این نیستم توجیهی برای طول کشیدن پروندهها بیاورم. ممکن است گاهی وقتها تعللی هم وجود داشته باشد. در مورد این پرونده هم الان مسلط نیستم که بگویم تعلل آن وجه قانونی دارد یا خیر. یک جهت تاخیر، کار کارشناسی است اما واقعا کارشناسی این همه مدت طول میکشد؟
554 نفر تحت تعقیب قرار گرفته و محکوم شدهاند
سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به سوال دیگری در رابطه با اقدامات قوه قضائیه در برخورد با زمینخواران حاشیه جنگلهای شمال کشور خاطرنشان کرد: پیگیریها همچنان ادامه دارد و این موارد تمام نشدهاند. ما تقریبا هر سال از این پروندهها داشتهایم و امیدواریم به پایان برسند. بر اساس گزارشی مربوط به 19 استان کشور از فروردین 89 تا اردیبهشت امسال تعداد پروندههایی که در آنها حکم صادر و مختومه شدهاند 330 مورد بوده است، 554 نفر تحت تعقیب قرار گرفته و محکوم شدهاند واقعا کارشناسی این همه مدت طول میکشد؟. اتهام این افراد کلاهبرداری، اختلاس، قاچاق کالا و ارز، تعرض به اراضی و ... بوده است.
وی همچنین در پاسخ به سوالی در رابطه با ممنوعیت ورود خبرنگاران و عکاسان به حوزههای قضایی گفت: خبرنگاران و عکاسان در حوزههای قضایی وارد میشوند؛ جایی که در آن متهم، وکیل و شاکی وجود دارد. یکی از گلایههای این افراد وجود دوربینها بود. مساله دیگر اعتراض قضات به این قضیه بود. در هر صورت چیزی که گفته شده این است که منع کلی وجود ندارد. اگر کسی میخواهد فیلم بسازد باید با روابط عمومی و حفاظت هماهنگ شود.
افرادی در ماههای اخیر از استانداری دستگیر شدهاند
خبرنگاری در مورد صحت خبر دستگیری مدیران سابق استانداری تهران سوال کرد و پرسید آیا این پرونده به پرونده بیمه ارتباط دارد که محسنی اژهای در پاسخ اظهار کرد: بله، افرادی در ماههای اخیر در استانداری دستگیر شدهاند. بعضی از دلالهای این قضیه به مسائل بیمه هم مرتبط بودهاند. پرونده بیمه به دادگاه رفت. پرونده افرادی که در استانداری بودند و با بیمه ارتباط داشتند هم به دادگاه رفت. در بعضی از پروندهها نقایصی وجود دارد که در حال رسیدگی هستند.
واکنش باهنر به شایعه انصراف 30 نماینده از طرح سوال از احمدینژاد |
قبل از تعطیلات مجلس 12 نفر امضایشان را پس گرفتند |
< type="text/java">> |
![]() ![]() ![]() |
محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، با بیان اینکه "خبر جدیدی از پس گرفتن امضاها از طرح سئوال از رئیسجمهور نیست"، گفت: مشخص نیست چه تعدادی از امضاکنندگان امضای خود را پس گرفتهاند، منبع خبر پس گرفتن 30 امضا از این طرح هم مشخص نیست و هیچ نامه رسمی به هیأت رئیسه داده نشده است.
وی با بیان اینکه هیأت رئیسه مجلس پس از تعطیلات نسبت به تعداد امضاهای پس گرفته شده به جمعبندی خواهد رسید، گفت: تکلیف این طرح بعد از تعطیلات مجلس مشخص خواهد شد، قبل از تعطیلات مجلس حدود 12 نفر امضایشان را پس گرفتند اما اینکه بر تعداد آن اضافه شده باشد روشن نیست.
طرح سئوال از احمدینژاد 5 تیرماه با 100 امضاء توسط علی مطهری از طراحان اصلی این سئوال، به هیأت رئیسه مجلس تقدیم شد. این طرح طبق آئیننامه داخلی مجلس شورای اسلامی با امضای یک چهارم نمایندگان یعنی 73 نفر قابل طرح است.
برخی اعضای هیأت رئیسه پس از ارائه این طرح در مصاحبههایی از پس گرفتن امضاهای این طرح خبر دادند و پیگیری آن را در شرایط کنونی مناسب ندانستند، در هفته اخیر نیز اعضای هیأت رئیسه مجلس از افزایش تعداد امضاها ابراز بی اطلاعی کردهاند و نهایتا اعلام کردند باهنر نایب رئیس مجلس که این طرح به وی تحویل داده شده در جریان تعداد امضاهای پس گرفته شده است.
مطهری نیز پس از آنکه شاهد اظهار نظرهایی جانبدارانه از سوی برخی اعضای هیأت رئیسه نسبت به طرح سئوال از احمدینژاد شد در نامهای محرمانه به اعضای هیأت رئیسه نسبت به این اظهارات انتقاد کرد و خواستار رعایت بیطرفی هیأت رئیسه مجلس شد.
این نماینده در نامه خود اینگونه اظهارات را عدم رعایت بیطرفی از سوی هیأت رئیسه مجلس خوانده و تاکید کرده اینگونه اظهارات مقدمه اعمال فشار به نمایندگان برای پسگیری امضاها است.
مطهری در این نامه به هیأت رئیسه مجلس تاکید کرده اسامی امضاکنندگان باید محرمانه قلمداد شود و نباید به گونهای رفتار شود که زمینه اعمال فشار به امضاء کنندگان با انتشار اسامی آنان فراهم شود.
برخی از نمایندگان مجلس از جمله حامیان دولت نیز در هفته اول تعطیلات مجلس در مصاحبههایی از کاهش تعداد امضاهای این طرح خبر دادند و ابراز امیدواری کردند تا آغاز به کار جلسه مجلس بعد از تعطیلات تعداد امضاهای این طرح به زیر 70 امضا کاهش یابد.
احمدینژاد: هروقت زمان نوکری تمام شود اعضای دولت بیادعا کنار میکشند |
عدهای با ماجراسازی پوچ به دولت حمله میکنند |
احمدینژاد با اشاره به شعار دولت مبنی بر کار، نوکری مردم، خدمت و ایستادگی در مقابل زیادهخواهیها تاکید کرد: دولت تا آخرین ثانیههای فرصت خدمتگزاری این شعارها را به طور جدی پیگیری خواهد کرد. اعضای دولت بدون ادعا و منتی به دنبال کار و خدمت به مردم هستند و فقط به دنبال نوکری مردم هستند و هر وقت زمان نوکری تمام شود هم، بیادعا کنار میکشند ولی تا وقتی هستند یک ثانیه را برای کار از دست نخواهند داد.
احمدینژاد خطاب به اعضای دولت اظهار کرد: فضای کار و تلاش صادقانه و مخلصانه را حفظ کنید چرا که صلاح دنیا و آخرت ما در همین امر است که به مردم خدمت کنیم تا از دعای خیر آنها بهرهمند شویم.
احمدینژاد از اعضای هیات دولت خواست تا کارها و برنامههای تحولی را محکم به پیش ببرند و تصریح کرد: آنچه از ما باقی میماند نتیجه تلاشها و فعالیتهای ماست.
وی افزود: همانگونه که بارها تاکید کردهام هیات وزیران و اعضای ستادی دولت اجازه نمیدهند که دیگرانی بنشینند و با فضاسازی و غوغاسالاری برای آنان دستور کار روزانه تهیه کنند؛ دولت بر اساس دستور کار روشن خود یعنی برنامه پنجم، قانون بودجه، سیاستهای کلی دولت حرکت میکند و به فضل الهی هم همه شرایط برای ساختن کشور مهیاست.
احمدینژاد خاطرنشان کرد: البته این به معنای آن نیست که اگر مسألهای مربوط به مصالح ملت مطرح شود از طرف دولت مورد بیتوجهی قرار گیرد و روابط عمومیها باید مواردی از این دست را جدا کرده و اگر نظر سازنده، تحلیل درست و یا پیشنهاد خوبی ارائه داده شده است را به مسئولان منتقل کنند تا به آن رسیدگی شود و خواستهها و مطالبات مردم روی زمین نماند.
احمدینژاد با ارائه آمار ضریب جینی که نشاندهنده فاصله دهکهای درآمدی در کشور است، گفت: این عدد در ابتدای روی کار آمدن دولت نهم 42 درصد بود که سال قبل به 38 درصد رسیده و پیشبینی مرکز آمار این است که اگر با همین شرایط کارها ادامه پیدا کند، این عدد تا پایان تابستان به 34 درصد برسد در حالی که هدف نهایی برنامه پنجم رسیدن این عدد به 35 درصد بوده است و رسیدن به 30 درصد دور از دسترس نیست که یک مطلوبیت نسبی در زمینه فاصله طبقاتی نیز محسوب میشود.
احمدینژاد کاهش فاصله طبقاتی را ناشی از تلاشهای هیأت دولت دانست و افزود: ایجاد اشتغال، فاصله طبقاتی را کم میکند و وقتی با همت مجموعه دولت امکانات و سرمایهگذاریها به صورت عادلانه در سطح کشور توزیع شد به طور طبیعی فاصله طبقاتی کاهش یافت اما عدهای بدون آنکه توجه و دقت کنند مرتب ایراد میگیرند که دولت به دنبال توزیع فقر است در حالی که دولت در حال توزیع ثروت است.
احمدینژاد با بیان اینکه در نتیجه تلاش دولت نهم و دهم تولید ثروت ملی رشد مطلوبی یافته است و تلاش وافری برای توزیع عادلانه آن صورت میگیرد به افزایش 13 درصدی تولید فولاد، لوازم خانگی، سیمان و نیز افزایش قابل توجه بودجههای عمرانی و بخش مسکن، افزایش 27 درصدی صادرات غیرنفتی و نیز افزایش 14 درصدی تولیدات بخش کشاورزی اشاره کرد و گفت: وقتی آمار افزایش تولیدات در همه بخشها بیش از 10 درصد است، بر چه مبنایی رشد اقتصادی کشور را 4 درصد اعلام میکنند، این موضوع نشان میدهد که عدهای میترسند، اعلام کنند رشد اقتصادی ایران بالای 10 درصد بوده در حالی که این اتفاق در واقعیت رخ داده است و میتواند چند سال متوالی ادامه یابد.
احمدینژاد رشد صادرات غیرنفتی در سه ماهه گذشته را 42 درصد عنوان کرد و ادامه داد: در صورت حفظ روند افزایش تولید تا پایان سال ارزش صادرات غیرنفتی به بیش از 45 میلیارد دلار خواهد رسید و این اتفاقی بزرگ است که خیلیها آرزوی آن را داشتند.
احمدینژاد روند پیشرفت کشور را شتابان توصیف و اظهار کرد: در حوزه بهداشت و سلامت متخصصان کشورمان به دانش یک روش بسیار پیشرفت سلول درمانی دست
یافتهاند که با تزریق سلولهای بنیادین اندامهای بدن را اصلاح میکند و این دستاورد بسیار بزرگی است که انشاءالله به زودی از آن رونمایی خواهد شد.
احمدینژاد همچنین به سیاستهای فرهنگی دولت اشاره و تصریح کرد: در حالی که مخالفان درباره سیاستهای فرهنگی دولت حرفهای کلی میزنند تصمیمات بسیار پخته و عالمانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خیلی دقیق اجرایی شده و کارها در مسیر درست به پیش میرود. تولید فیلم، کتاب، تئاتر و انواع مختلف دیگر تولیدات فرهنگی و هنری در فضایی سالم در حال گسترش
یافتن است و هر روز شاهد جوششهای فرهنگی و هنری هستیم.
احمدینژاد در بخش دیگری از سخنان خود کانون تمرکز شیاطین را انحراف توجه دولت و ملت از کار و سازندگی دانست و خاطرنشان کرد: هر یک لحظهای که از کار غفلت شود از کسانی که با سرعت روزافزون به جلو میروند و با آنها رقابتی شانهبهشانه و ثانیهای داریم، عقب خواهیم ماند.
وی با بیان اینکه با ابلاغ بودجه فرصتهای بسیار خوبی پیشروی بخشهای اجرایی قرار گرفته است، گفت: پروژههای فرهنگی و اجتماعی و اصلاحات ساختاری باید مورد توجه خاص قرار گرفته و کارها به نحوی جلو برود که روزانه خبرهای خوش واقعی، سازنده و ماندگار به مردم داده شود.
احمدینژاد تداوم اجرای قانون هدفمندکردن یارانهها را همچنان جزو کارهای مهم دولت دانست و تصریح کرد: در طرح تحول اقتصادی فقط دو سه مورد از برنامههای پیشبینی شده اجرا و به پیش برده شده است و باید امسال طرحهای اصلاح نظام مالیاتی و سیستم بانکی را نهایی کرده و اجرای آن را آغاز کنیم.
احمدینژاد تاکید کرد: باید همه هفت محور طرح تحول اقتصادی در دولت دهم اجرا شود و به نقطه مطلوب و غیرقابل برگشت برسد و این کار شدنی است.
احمدینژاد عملکرد دولت در اجرای اصل 44 قانون اساسی را قابل توجه و افتخارآمیز دانست و اظهار کرد: دولت پروسه اجرای اصل 44 قانون اساسی را که 20 سال زمان میطلبید طی 5 الی 6 سال اجرا کرد و حجم واگذاریهای این دولت 25 تا 30 برابر کل دولتهای قبل از خود است و هیچکس فکر نمیکرد دولت بتواند این حجم از سهام را بدون اینکه حقی از بیتالمال و حقوق مردم تضییع شود، واگذار کند و بعضیها که از جزئیات اقدامات دولت در این زمینه اطلاعی ندارند، مرتب علیه دولت مطالبی مطرح میکنند که البته اهمیتی هم ندارد.
احمدینژاد از وزیر اقتصاد خواست واگذاری سهام عدالت تا تکمیل همه حلقههای طرح ادامه یابد و تصریح کرد: واگذاری سهام عدالت اقدام بزرگی بود که باعث شد حدود 42 میلیون نفر در منافع و سرمایهگذاریهایی که سالهای سال در کشور انجام شده است، سهیم باشند.
احمدینژاد به ادغام وزارتخانهها و کوچک و چابکسازی ساختار و بدنه دولت اشاره کرد و با بیان اینکه بعد از پایان تعطیلات تابستانی مجلس وزرای جدید را معرفی خواهیم کرد، گفت: به طور جد پیگیر اصلاح تشکیلاتی ساختار وزارتخانهها و دولت هستیم و وزارتخانهها باید نیروهای خود را به قسمت صف بفرستند و عده کمتری را در ستادها نگهدارند تا ستادها کوچک و چابک شده و نیروها نیز در قسمت صف وارد میادین عملیاتی کار شوند.
احمدینژاد افزود: در حال حاضر ساختمان وزارت جهادکشاورزی تخلیه شده در حالی که هیچکس باور نمیکرد که بشود این ساختمان را تخلیه کرد و آقای نیکزاد هم اعلام آمادگی کردند که ساختمان اصلی وزارت مسکن را تخلیه کنند که اینها کارهای بزرگی برای کوچک کردن بخشهای ستادی دستگاههای دولتی است و حتی وزارت کشور هم میتواند این کار را بکند چرا که اگر به لحاظ شکلی و ظاهری کوچک نشویم به لحاظ عملکردی نمیتوانیم چابک و بزرگ شویم.
احمدینژاد خطاب به اعضای هیات دولت تصریح کرد: عملکرد خود را برای مردم تشریح کنید و بدانید مردم با آگاهی یافتن از تلاشها و اقدامات شما نهایت همراهی و همکاری را با دولت خواهند داشت، توان ملت ایران را در انجام کارهای بزرگ همواره مد نظر داشته باشید. اگر کارها را برای آنها توضیح دهید و کمک بخواهید خواهید دید که چه طوفانی از همراهی و همدلی در کشور بپا میکنند.
احمدینژاد در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به سفر معاون اول رییسجمهوری به عراق آن را سفری ارزشمند توصیف کرد که آثار درازمدتی خواهد داشت و گفت: ایران و عراق علاوه بر اشتراکات فرهنگی بسیار، مردمی دارند که به یکدیگر علاقمند بوده و میخواهند روی پای خود بایستند و هنر دولت این است که راه همکاری مردم دو کشور را باز کند.
احمدینژاد پروژههای راه، راهآهن، انتقال انرژی و ارتباطات را از جمله زمینههای مساعد توسعه همکاری بین ایران و عراق عنوان و خاطرنشان کرد: از کارهای بسیار مهمی که باید در روابط بین دو کشور ایران و عراق پیگیری شود، تثبیت شنها و چشمههای ایجاد گرد و غبار است که زندگی مردم دو کشور را مختل کرده و اگر چه کار مهار آنها آغاز شده اما لازم است سرعت کارها افزایش یابد.
حبتهای شما به این معنی هست که تا زمانی که دولت نفتی و رانتی داریم نباید انتظار شکلگیری حزبی را دشته باشیم؟
بله تا زمانی که اقتصاد ما نفتی و مدیریت ما مرکز - پیرامونی است و سیاست به اقتصاد این گونه پیوند خورده که متاسفانه از دوران پهلوی تا کنون هم این موضوع ادامه دارد، نمیتوان توقع شکلگیری حزب را داشت.حزب مظهر عقلانیت و تراکم تجربه سیاسی است. ما باید این نمودها را در حزب داشته باشیم. این طور نباشد که یک روز گروهی طرفدار عدالت باشد و روزی دیگر طرفدار اقتصاد نئو لیبرال و بر عکس.
من استاد راهنمای تحقیقی بودم در مورد فرهنگ سیاسی چهار گروه شناخته شده سیاسی، به بیانیهها و اطلاعیههای این گروهها نیاز داشتیم. از این گروهها ارشیو بیانیههایشان را خواستیم، گفتند نداریم. حزبی که آرشیو ندارد، حزب است؟ مجبور شدیم یک روزنامه را اساس قرار بدهیم و بیانیههای این چهار گروه را معلوم کنیم.
من بحث را میخواهم از این موضوع گستردهتر کنم. یک مظروفی اتفاق افتاده به نام انقلاب اسلامی. اما این اتفاق بزرگ در یک ظرف محدود تاریخی و متاثر از اقتصاد نفتی و تمرکزگرایی، رخ داده است. یعنی ظرف متناسب با این مظروف نبود. تحول انقلابی میطلبید که این ظرف را روز به روز بزرگتر کنیم اما نه تنها این کار را نکردیم بلکه بر عکس هر روز این مظروف را کوچکتر کردیم تا در این ظرف جا بشود. متاسفانه این اتفاق در کشور رخ داده و ادامه دارد و هر روز این مظروف انقلاب اسلامی را تقلیل میدهیم و هر روز تصورمان از انقلاب و ولایت فقیه تنگتر میشود و به تدریج داریم ولایت فقیه را شاه میکنیم ؛ یعنی یک روزی فره ایزدی متناسب با این ظرف محدود بود و حالا داریم به جای این که ظرف را توسعه بدهیم، لباس فره ایزدی را بر تن ولایت فقیه میپوشانیم. این ظرف نهاد مدنی متشکل ندارد. منظورم این نیست که قابلیت مدنی ندارد، نه این قابلیت را دارد به میزان بالا هم دارد اما نهاد مدنی متشکل ندارد حتی همان قابلیتهای مدنی متشکل گذشته هم در حال کمرنگ شدن است.
یکی از همان قابلیتهای مدنی متشکل، حوزههای علمیه بود. حوزههای علمیه دیگر آن جایگاه تاریخیشان را ندارند و تصدیگریشان بر بعد نظارتی و نظریهپردازیشان میچربد. قبلا مستقل بودند و حالا وابسته شدند. امام با تکیه بر همین اهرم حوزههای علمیه مستقل توانست بسیج تودهها را انجام دهد. تحقق مظروف ما که انقلاب اسلامی است یک ظرف مناسب میطلبد و ظرف تاریخی ما متاسفانه جوابگوی این مظروف نیست. به همین دلیل من حزب را از این منظر میبینم و هر وقت این ظرف را توسعه دهیم حزب معنیدار میشود. در این ظرف بسته ساختاری رابطه مرکز - پیرامونی و اقتصاد نفتی نمیتوان به دنبال تحقق بخشیدن به حزب بود و راههای جایگزین هم استفاده از همین ظرفیتهای منفرد مدنی در عرصه عمومی است. باید آنها را شناسایی کنیم و دعوت و در عین حال آبرویشان را هم تضمین کنیم.
ببینید عظمت نظام در همین حرفهایی است که در انتخابات زده میشود. حرفها هر قدر شجاعانهتر و انتقادیتر باشد عظمت جمهوری اسلامی بیشتر به رخ کشیده میشود.
به نظرتان شناسایی این افراد سالم به چه نحوی امکانپذیر است؟
سلامت یک امر نسبی است. سلامت به این است که فرد رانتخوار نباشد. سلامت اصولی داشته باشد یعنی از نمایندگی خود سکوی پرشی نساخته باشد. شما ممکن است به من بگویید من آرمانی هستم. به هر حال برای من همین آرمانهایم باقی مانده است. به صراحت بگویم توقع من از نظام جمهوری اسلامی یک نظام علوی است. وقتی میگویم نظام علوی، الگوی من علی(ع) است. یا بگوییم علیوار نیستیم و خیالمان را راحت کنیم یا واقعا علیوار باشیم. ما علی و حسین را نکشیدیم وسط که یزیدی یا معاویهای عمل کنیم. ما بیشتر از آن که نگران طول تاریخ باشیم باید نگران عرض تاریخ باشیم. طول تاریخ آن چیزهایی است که دیده میشود. قدرت و ثروت طول تاریخ و اخلاق، فرهنگ و ایثار عرض تاریخ است. معاویه طول تاریخ است و حسین عرض آن. شمشیر طول تاریخ و خون عرض آن است. ما این نوع افراد را میخواهیم. ما افراد شجاع را میخواهیم. شهید مطهری میگوید انقلاب یک نارضایی دارد اما فقط ناراضی بودن به انقلاب منجر نمیشود. برای این تبدیل شدن آن به انقلاب نیاز به عنصر امر به معروف و جهاد داریم. یعنی شهامت که بتواند بیاید و حرفهایش را بزند. اما الان این طور نیست. ما از یک طرف میگوییم بیایید حرف بزنید که این
یعنی امید و از طرف دیگر میگوییم سکوت؛ امید با فریاد قابل جمع است نه با سکوت.
شما میگویید افرادی باید برای کاندیداتوری مجلس بیایند که سالم باشند و خوشفکر و ....اما مثلا سراغ شما آمدند اما شما قبول نکردید. شما از یک طرف میگویید این افراد باید بیایند اما از طرفی دیگر وقتی سراغ خود شما میآیند قبول نمیکنید.
از حسن نیت شما سپاسگزارم و انشاءالله همانگونه که میپندارید باشم، اما من میگویم باید از چنین افرادی دعوت شود. من بالشخصه الان نه احساس تکلیف میکنم و نه احساس امنیت. احساس میکنم روشنفکر بمانم بهتر میتوانم خدمت کنم. من تا کی باید بداخلاقیها را تحمل کنم؟ نمیتوانم تحمل کنم. من تکلیف دارم، درست است اما تکلیفم میتواند در عرصه مدنی و روشنفکری باشد. چون خودم را گفتید، این مثال را میزنم. امثال من یک نگرشی داریم که در نطقهایمان و حرفهایمان آن را مطرح کردهایم و هزینههایش را دادهایم. منهای من، افرادی هستند که واقعا باید به عرصه انتخابات بیانید و باید نازشان را بکشیم که بیایند. نباید آبروی چهرههایی را که محدود هم هستند، به تاراج بگذاریم و بعد بگوییم بیایید در انتخابات شرکت کنید. این چهرهها آسان به دست نیامدهاند که این طور آسان از دستشان میدهیم. متاسفانه به این مفاهیم توجه نمیشود.
فکر میکنید اگر در این فضای رقابتی، اصولگرایان و اصلاحطلبهای معتدل با استقبال خوب مردم مواجه شوندچه اتفاقی در عرصه سیاسی کشور میافتد؟ آیا یک اقلیت و اکثریت موجه تشکیل میشود؟
اگر یک رقابت سالم و ایمن صورت بگیرد و آن ملاکهای مربوط به تایید صلاحیت هم ضیق نشود و ترجمانی از کثرت سلایق باشد، فکر میکنم آن چیزی که از بعد مردمسالاری توقع داریم متبلور میشود. یک چرخش نخبگی و قاعدهمندی در عرصه سیاسی رخ میدهد. وقتی میدان رقابت سالم وجود داشته باشد، مجلس هم معرف این رقابتها خواهد بود.
به نظرتان در صورت این رخداد جای اقلیت و اکثریت عوض میشود؟
برای من هیچ فرقی ندارد. اصلاحطلب ملتزم به انقلاب برای من با اصولگرای ملتزم به انقلاب فرقی ندارد. واقعا ما در بین اصلاحطلبها بسیار داریم افرادی که به انقلاب اسلامی بسیار ملتزم هستند. برای من نام گروهها زیاد مهم نیست. من هم اصلاح طلبها را خوب میشناسم و هم اصولگراها را، هم با آنها کار کردم و هم با اینها، بسیاری از این آسیبها متوجه هر دو میباشد.
سوال یکی از کاربران در خصوص رابطه آتی مقام معظم رهبری و آیتالله هاشمی رفسنجانی است که پرسیدهاند به نظرتان بهبود مییابد یا نه؟
من این را نمیدانم باید از خودشان بپرسید.
سوال دیگر در خصوص آینده آقایان موسوی و کروبی است و پرسیدهاند چرا در مقابل فتنه 88 سکوت کردهاید؟
من سکوت نکردم و موضع خاص خودم را داشتم که گفتم فتنه یعنی آمیزش حق و باطل که باید به جوانب مختلف و طرفین درگیر آن توجه کرد. فتنه را نباید یکسویه دید و آن را بیتوجه به ریشههای آن بررسی کرد. برای این منظور باید شرایط قبل و حین و بعد از انتخابات را لحاظ کرد.
سوال دیگر مخاطبان این است که به نظرشما امکان بازگشت آقایان کروبی و موسوی به عرصه سیاست وجود دارد؟
این یک سوال مشروط است. این آقایان فعلا در مظان اتهام هستند. این افراد به عنوان شهروند باید محاکمه شوند و اسناد محکمهپسند علیه آنها مطرح شده و فرصت دفاع هم به آنها داده شود. در نهایت هم قوه قضاییه با روال قضایی خود تصمیمگیری کند. ولی به نظر میرسد که عدهای نمیخواهند این اتفاق رخ دهد و چنین محاکمهای برگزار شود. چون احساس میکنند در شرایط پیش از محاکمه بهتر میتوانند اهدافشان را دنبال کنند. اما این زیبنده نظام نیست. اینکه بگوییم در یک دادگاه صالح به اتهام این افراد رسیدگی شود که یک تقاضای غیراسلامی و ضدانقلابی نیست و از آن بوی فتنه به مشام نمیرسد. اتفاقا به نظرم این درخواست عین بصیرت است.
باید یک اقناع عمومی در این زمینه صورت بگیرد. البته باید این دادگاه متناسب با کیفرخواست اولیه که اتهام به ایجاد «انقلاب مخملی» با تمام شرایطش ( زمینهای، ساختاری و عاملیتی ) بود، تشکیل شود. البته بماند آن کسی که این کیفرخواست را تنظیم کرده خودش متهم اول پرونده کهریزک است! باید اسناد محکمهپسندی دال بر مخملی بودن اقدامات آنها ارائه شود. اسنادی که نه در سند بودنش و نه در دلالتش تردیدی نباشد.
اگر چنین اسنادی هست ارائه دهند. اگر هم نیست بروند مسائل و تخلفات دیگر را در حد خود بررسی کنند. ولی چون به اتهام اعلام شده این افراد رسیدگی نشده، شرایط روانی، اجتماعی و فرهنگی مستعدی برای بازگشت این آقایان به عرصه سیاست وجود ندارد. مگر اینکه بخواهند شرایط را تلطیف کنند و طرفین قضایا متوجه اشتباهاتشان بشوند و بتوانند در یک فضای سالم اشتباهاتشان را مرتفع کنند.
البته تاکید دارم که این اشتباهات طرفینی است و شخصا معتقدم که اشتباهات طرف قدرت و دولت را نباید دستکم گرفت.
شبهه تقلب را قبلا هم مطرح میکردند اما چنین بازتابی ایجاد نمیشد. برای رفع شبهه تقلب، باید یک فرایند اقناعی صورت میگرفت. اما چنین نشد. این را هم بگویم که بنده در تخلف انتخاباتی مستقیم یا غیرمستقیم هیچ شکی ندارم. من مترجم کتاب «قدرت، نگرش رادیکال» هستم. در آن کتاب مساله اغوا مطرح شده است دال بر اینکه صاحبان قدرت نتایج انتخابات را پیشبینی میکنند و سعی میکنند، خط و ربط دهند. من این خط و ربطها را در جریان قبل از انتخابات زیاد دیدم و از نزدیک شاهد دخالت قوه مجریه در فرآیند انتخابات بودم. نمیتوان گفت که اینها تخلف نیست. باید به این تخلفها رسیدگی شود.
منظورتان مشخصا چه تخلفاتی است؟
در زمینههای مختلفی بود. در عزل و نصبهای مستقیم یا غیرمستقیم یا برخی کمکها و ....که جنبه سیاسی میتواند داشته باشد. من نمیخواهم وارد جزئیات شوم و نظرم را به طور کلی گفتم.
در مورد اصل سوالتان هم باید یادآور شوم که من قبلا هم در مورد فتنه نظراتم را دادهام. البته تعریف من از بصیرت با دیگران متفاوت است. من در اوج آن قضایا کتاب «احیاگری و مردمسالاری دینی» را چاپ کردم. در آن کتاب من بحثی درباره ولایت فقیه کرده و به سهم خود آن را تئوریزه کردم و در جایی گفتم که مهمترین مسأله ما وحدت در ذیل اصل ولایت فقیه است. آن هم در شرایطی که شعار داده میشد مرگ بر اصل ولایت فقیه....به علاوه به مواضع بنده در مورد جمهوری ایرانی، همانند مکتب ایرانی نیز توجه کنید.
من این گونه به بررسی مسائل میپردازم و نباید هم توقع داشت که مثل برخی افراد به گونهای موضعگیری کرده و فحاشی و هتاکی و بیحرمتی کنم! من این رفتارها را عین بیبصیرتی میدانم که اتفاقا نتیجه معکوس در بر دارد.
من یک سوالی هم دارم که در وبلاگم نوشتم و آن اینکه «چرا همه با بصیرتهای خاص دستی در قدرت دارند؟ و چرا آنها که در قدرت نیستند از نظر گروههای افراطی بیبصیرتند؟» بالاخره باید این آشفته بازار حل شود و اینگونه نباشد که هر کس جرات کرد حرفی بزند، به او دروغ و تهمت ببندند و فحاشی کنند. شما خودتان شاهدید که با من چه کردند در زمانی که تشریح کردم انقلاب مخملی سه شرط دارد.
این شروط عبارتند از زمینه، عامل و ساختار انقلاب مخملی. زمینه این انقلابها نشان میدهد که همواره در کشورهایی رخ داده که سابقه توتالیتاریسم یا شبه توتالیتاریسم داشتهاند. ساختار آن هم به ایدئولوژی براندازی نرم و رابطه سازمانی و مالی به طور خاص رهبری جنبش بر میگردد. بر این اساس بود که من پرسیدم رهبر این جریان کیست؟ آیا چنین ارتباط ساختاریی داشته است یا نه؟ و اگر این دو شرط وجود دارد، آیا شرط اول یعنی سابقه توتالیتریسم هم در کشور ما وجود دارد یا نه؟ آیا میتوان گفت که مادر این سی سال سابقه شبه توتالیتاریسم داشتهایم؟ من میگویم که چنین زمینهای را نداشتهایم. اگر هم برای دو شرط دیگر، مدرکی هست، ان را رو کنند تا ما هم ببینیم.
چه چیزها که علیه من به دلیل این تحلیل ننوشتند! هم علم من را زیر سوال بردند و هم گذشتهام را و به جای نقد نظراتم انواع و اقسام هتاکیها و بیحرمتیها را نثارم کردند و تنها نقل قولی از امام از زبان آقای حسن صانعی تسلیبخش بنده شد. آنقدر فضا را علیه من متشنج کردند که در یک جلسهای گفتم: من تا کنون فکر میکردم این جریان مخملی نبوده، چون فضای 30 سال گذشته را توتالیتر یا شبه توتالیتر نمیدانستم. اما حالا که آقایون اصرار دارند آنچه رخ داده مخملی بوده، لابد اطلاعاتی دقیقتر از من دارند، پس حتما در سی سال گذشته ما سابقه توتالیتریسم داشتهایم! بعد از این حرف من یکی از آقایان گفت که نه شما همان حرف خودت را بزن و بگو که مخملی نبوده است.
من هنوز هم معتقدم که آنچه رخ داد، مخملی نبوده است و البته همواره بین نیت غربیها و فعل رخ داده تفاوت قائل بوده و هستم و در نیت سوءدشمنان هیچ گاه تردید نداشتهام. اما اینکه دو نفری را که در بهترین حالت هم نمیتوانستند دو هزار نفر را جمع کنند، بیاورند در تلویزیون و اعتراف کنند که مخالف ولایت فقیه بوده و فیالحال متنبه شدهاند که بیانگر مخملی بودن یک جریان نیست. وزن این اعترافات چقدر است؟ آن هم اعترافاتی که بیشتر تحلیل شخصی آن افراد بود، نه اعتراف! قرار نیست امثال من یا هیچ حرفی نزنند یا اینکه به زور حرفی در راستای مصالح برخی بزنند. من برای این حرفها آبرویم را گذاشتهام، قانعم کنید تا حرفی دیگر بزنم.
اما متاسفانه برخی این موضوع را شخصی میکنند. بحث کاریزما را مطرح میکنند. من اصلا قائل به کاریزما برای رهبری نیستم. کاریزما معنای خاصی دارد که مردم آن را به رهبر اعطا میکنند اما امام و رهبری هر گز ادعای کاریزما نمیکنند. امام بحث ولایت کبری را مطرح میکردند که متعلق به ائمه اطهار بود.
قرائت من از ولایت فقیه این است و دوست ندارم جز خدا انسانی بر من ولایت داشته باشد. به همین خاطر میانه خوبی با سوسیال دموکراسی و لیبرال دموکراسی ندارم. چون آنها «لا اله» میگویند اما «الا الله» و مکانیزم دسترسی به آن را ندارند.
تضعیف جایگاه ولی فقیه به معنی بیتوجهی به فقه مدار بودن اختیارات ولایت فقیه و شخصی کردن آن جایگاه و حتی فوق فقه دانستن آن است( شایان توجه است که حتی اصل توجه به ضرورت های حکومت در اندیشه امام جزو فقه و از احکام اولیه محسوب میشود). این هم برآمده از اندیشه امام (ره) است که هرگز ولایت فقیه را شخصی نکردند و حتی آن زمان که درباره احکام حکومتی و مصلحت بر پایه آموزه های دینی تصمیمی گرفتند، آن را در قالب یک مجمع مطرح کردند که جنبه شخصی نداشته باشد.
رکن دوم ما این است که این نظام سیاسی ما که مهمترین رکنش ولایت فقیه است، بر اساس چه فلسفه سیاسیای استوار شده است؟ فلسفه سیاسی ما مردم سالاری دینی است که تعریف جدیدی از مشروعیت و قانونیت نظام سیاسی است. از این رو نظامی مشروع است که هم وجه حقانی آن محقق شده باشد و هم وجه مقبولیت آن تضمین شده باشد و منتخب مردم باشند. هر یک که نادیده گرفته شود به این فلسفه سیاسی آسیب وارد شده است. البته هر یک برای دیگری فرصتی و محدودیتی ایجاد می کند. یعنی وقتی ما می گوییم وجه حقانی، یعنی مردم نمیتوانند گرد هر کسی حلقه بزنند. وقتی میگوییم وجه مقبول، یکی آن کسی که وجه حقانی دارد، حق ندارد کودتا یا ترور کند و یا دست به روشهای تهدید آمیز و اغوایی برای رسیدن به قدرت یا حفظ آن بزند.این مردم سالاری دینی است که بحث ایفا و استیفای حق در آن مطرح میشود که مطلق حقوق شهروندی افراد است که ریشه در نیازهای آنها دارد.
ولایت فقیه و مردمسالاری دینی تقدمی بر هم دارند؟ چون تضعیف نظام، تضعیف هر یک از این دو محسوب میشود؛ اگر زمانی ارکان نظام را بخواهیم حفظ کنیم، کدام یک در اولویتند؟
وقتی بحث فلسفه سیاسی را مطرح میکنیم یا قانونیت آن را میگوییم، پذیرفتهایم که تقدم رتبی وجود دارد. اولویت در رتبه را باید به مردم سالاری دینی داد که به استقرار نظام سیاسی میانجامد. اما چون مردم سالاری دینی حاوی دو مقوله فضیلیت و مقبولیت است، من ارزش بیشتری به فضیلت میدهم. چون در تاریخ هم سابقه دارد. مثلا امام حسین را برای حکمرانی دعوت میکنند و امام میپذیرد چون میداند که بدون درخواست مردم نمیتواند حکومت تشکیل دهد. اما بعد مردم دعوتشان را پس میگیرند و از امام میخواهند با یزید بیعت کند که برآمده از مقبولیت و رضایت صوری و تحمیلی بر مردم در حکومت یزید در آن زمان بوده است. اما امام می گوید که مثل منی با مثل یزید بیعت نمیکند. یعنی کفه حقانیت و شرعیت و فضیلت میچربد. پس به لحاظ رتبی مردم سالاری دینی مقدم است اما آن وجه حقانی که با ولایت فقیه تعریف میشود، وجه فضیلتی آن است، چون قرار است ترجمان ولایت خدا از طریق قاعده مندی و غیر شخصی بودن باشد. طبعا ولایت فقیه هم محدودیت هایی دارد که هم باید پایبند به نظارت باشد و هم بی عنایت به مقبولیت نباشد.
با تعریفی که شما از ولایت فقیه و جایگاه آن ارائه دادید، چه نسبتی بین حمایتهای مصلحت گونه و هزینه از این جایگاه وجود دارد؟
با حفظ توجه به ذو مراتب بودن تصمیمات مصلحتی که در جایی دیگر باید به آن پرداخت ،من آن دفاعیات را مصلحتگرایانه میدانم. وقتی تصمیم از روی مصلحت با شد، جا برای بحث و نظر مخالف داشتن باز است. چون مصلحت تصمیم ثانیا وبالعرض است و جا برای انقلت هست و میتوان نظری دیگر داشت.
وقتی تصمیم از روی مصلحت گرفته شده باشد، صرفا در عرصه عمل است و جا برای مخالفتهای ذهنی باز است .کسی توقع نداشته باشد که وقتی تصمیم از روی مصلحت گرفته میشود، همه آن را بپذیرند. امام(ره) هم تصمیماتی از روی مصلحت گرفتند و بعد هم گفتند که اشتباه کردند و نظرشان از ابتدا هم این نبوده است و به خاطر شرایط تحمیلی چنین تصمیمی گرفتهاند.
در مورد امام معصوم هم این امر صادق است و در تصمیماتی از سوی امام علی و امام حسن(ع) دیده شده است که به خاطر تحمیل شرایط، چنین تصمیماتی گرفته اند.
کارشناسانی در این موارد کوتاهی میکنند و حتی بعضا در زمینه ای به نام دفاع از ولایت فقیه هم این کار صورت میگیرد. این درک سطحیای از ولایت فقیه است. دفاع و تبعیت از ولایت فقیه به معنی تعطیل شدن عقل نیست. قرار است کمک به ولایت فقیه کنیم و بستر ساز باشیم و عامل پیوند دهنده بین ما و ولایت فقیه را بشناسیم.
یک مسئولیتی بر عهده رهبری است و یکی هم بر عهده مردم. مردم وظیفه نقادی و نظارت دارند تا رهبر بتواند تحقق بخش تصمیمات حقیقی باشد. اگر چنین افرادی تحت عنوان «خواص با بصیرت» در دوره امام علی و امام حسن بودند، اصلا کار به اینجاها نمیرسید.
«خواص با بصیرت » به نظر من کسانی هستند که رصد میکنند، کسانی که حقیقتگرا هستند و مصلحتاندیش نیستند. این افراد بستر را فراهم میکنند و بعد رهبر در این بستر راحت تر تصمیم میگیرند.
راجع به حمایت از دولت این حمایتها وجود داشت اما راجع به برخورد با برخی جریانات در دولت هم باز شاهد چنین نگاه مصلحتگرایانهای هستیم؟
این
مساله میتواند برآمده از مصلحت هم باشد. البته یک بحث این است که آن حمایتها ی رهبری در چه سطحی بوده است؟ ممکن است برخی بگویند که حمایت رهبری، حمایت از شعارها و سیاستها و آموزههای عدالتخواهانه بوده و نه حمایت از شخص. این یک حمایت حقیقی، اما در سطح سیاستها است.
اما جاهایی به نظر میرسد که عند الاقتضا و عندالضرورت به رغم برخی اشکالات حمایتهایی شده که بیشتر بوی مصلحت میدهد که این هم ایرادی ندارد چون لازمه مدیریت همین مصلحتاندیشیها است. حافظ میگوید که رند عالم سوز را با مصلحتبینی چهکار/کار ملک است، آن چه تدبیر و تامل بایدش. اما باید دید که این دفاعیات عندالاقتضا تا کجا پیش میرود.
در شرایطی که نه عملا به این شعارها اعتنایی شود و نه دیگر اصولا این شعارها طرح شود؛ دیگر این دفاعیات را نمی توان پذیرفتنی و معقول دانست . مصلحت هم یک دایره و محدودیتی دارد. دقت کنید که دفاع امام از بنی صدر نیز محدود به شرایط خاصی بود. مصلحت ذیل سه مساله دیده میشود. یکی اینکه تصمیم مصلحت گرایانه ذیل احکام الهی باشد و نافی احکام وحقایق نباشد، دوم اینکه برآمده از مشورت با کارشناسان دانا باشد و سوم اینکه قاعده الاهم فالاهم در آن لحاظ شده باشد.
اما وقتی دایره محدودیت برای تصمیم گیری های برآمده از مصلحت، آنقدر گسترده شود که از حالت «ثانیا و بالعرض» به «اولا و بالذات» تبدیل شود و با تحریف حقایق، جایگزین آن ها شود، دیگر نمیتوان پذیرفت که این تصمیمها مشروط و مقدماتی بوده و قرار است تغییر یابند. در برخی جاها میبینیم که این اتفاق رخ داده و متوجه میشویم که رهبری هم آن دفاعهای گذشته را ندارند. بویژه از زمانی که بحث انحرافی مکتب ایرانی و فسادهای مالی و اخلاقی برخی افراد در دولت مطرح شد.آن شدت و غلظت کم شده اما شاید هنوز رهبری احساس میکنند که حمایت از دولت مصداق حفظ نظام است و از اوجب واجبات است.
چرا جریان نخبگی در توجیه تصمیمات رهبری کاری نکرده است؟ شاید هم زمینه آن فراهم نشده که جریان نخبگی اعلام کند که اگر جایی رهبری تصمیم گرفتهاند با این توجیه و برای این مصلحت بوده است.
الان ما این توجیه را انجام میدهیم. من از زبان رهبری حرفی نمیگویم بلکه نظرم را میگویم. معتقدم که وقتی بوی آن حمایتها دیگر به مشام نمیرسد، نباید توقع داشته باشیم که رهبری تن دهند به یک فضای احساسی و هیجانی و خارج از قاعده و استدلال و سند. چون ممکن است این مساله به تضعیف کلیت نظام بیانجامد.بالاخره کار ملک و مملکت و رهبری آن یک اقتضائاتی دارد. رهبر دو نقش دارد، یکی حفظ حکومت و دیگری حفظ ارزشها که باید آنها را به هم پیوند دهد. نه آنچنان به سمت مصلحت رود که ارزشها لوث شود و نه آنچنان ارزشگرا شود که کلیت نظام سیاسی متلاشی شود.
احساس میکنیم که رهبر یک نظام سیاسی اسلامی یک وظیفه و تکلیف مضاعفی بر دوشش است و البته نخبگان و روشنفکران باید کمک کنند که هرچه بیشتر مصلحتها کنار زده شود و حد و اندازه آن محدود شود تا حرکتها به سمت تصمیمات حقیقی سامان یابند تا در این بین به نام مصلحت، حقیقت سوزی صورت نگیرد. در تاریخ اسلام هم این مساله را داشتهایم. چه میشود که از دل یک نظام علوی یک نظام اموی زاده میشود؟ شکل هر دو نوع حکومت یکی بود اما روح یکی نبود. باید مراقب بود که مصلحت هرقدر هم اهمیت داشته باشد، یک اهمیت و جنبه ثانوی دارد.
من به جای رهبری که نمیتوانم پاسخ بگویم اما به عنوان یک روشنفکر از من توقع نداشته باشید که موضع از روی مصلحت بگیرم. من شخصا کوچکترین تصمیماتی که بر اساس معیارها خطا بوده و لو به نام مصلحت را بر نمیتابم. ولی من رهبر یا مدیر نیستم. من به عنوان یک روشنفکر به هیچ وجه نباید دست از آرمان گرایی بردارم. من اهل مصلحت نیستم و معتقدم هرجایی خطایی صورت گرفته باید به پرونده آن رسیدگی کرد. برای مثال توقع من از نظام جمهوری اسلامی این است که بیشتر به دانه درشتها بپردازد تا به دانه ریزها!از روشنفکر اگر مصلحت دیدید ، بدانید روشنفکر نیست. اما نمی توان همین نگرش را از رهبر هم توقع داشت. رهبر وظایف سنگینتری دارد هم حفظ حکومت و هم تحقق ارزشها و آرمان ها بر عهده رهبر است. بحث من این است به هر میزان که روشنفکری بسط بیشتری پیدا کند تصمیمات ا ز روی حقیقت برای رهبری هم دامنه بیشتری پیدا میکند. اما به هر میزان که روشنفکر ما مصلحتاندیشانهتر وارد میدان شود دست رهبری برای تصمیم های حقیقت گرا بیشتر محدود میشود.
در مورد مدل انتخاباتی برای دور بعد اینکه همه جریانات در مجلس نماینده داشته باشند، بسیار آرمانگرایانه است. چرا که فقط مجلس اول چنین شرایطی داشت. به نظر شما اصلاحطلبها و اصولگراها با چه مدلی میتوانند وارد انتخابات شوند که هم بتوانند رای مردم را داشته باشند و هم این که از انتخابات پیروز خارج شوند.
مدل اخلاقی. ببینید احساس من این هست که هم اصلاحطلبها و هم اصولگراها میتوانند زیر سایه گفتمان انقلاب اسلامی فعالیت کنند. این گفتمان ویژگیهای خاصی دارد و از یک جامعیتی برخورداراست. به آزادی بیان، عدالت، اخلاق و معنویت توجه دارد. لذا یک گفتمان جامع به حساب میآید که به تمام ابعاد حقوق شهروندی توجه دارد. از لحاظ نظری هم این موضوع را میتوانیم اثبات کنیم. انقلاب ایران هم بسط یافته انقلاب روسیه و فرانسه است و هم تحقق بخش عنصر ویژه معنویت؛ به نظر من گروههای به اصطلاح اصولگرا و به اصطلاح اصلاحطلب باید بفهمند که اگر میخواهند در سیاست ایران ماندگار باشند و موفق، باید این گفتمان را بشناسند و هم به آن التزام داشته باشند. تنها راه موفقیتشان همین است. در آسیبشناسی گذشتهشان هم باید به دنبال این بروند که چه میزان این التزام وجود داشته است. قرار نیست احتلاف روش وجود نداشته باشد. مثلا یکی بیشتر به مقوله آزادی در ذیل همین گفتمان توجه ویژه دارد. به عنوان نمونه من توقع داشتم وقتی موضوع توسعه سیاسی در کشور مطرح میشود، این گفتمان محل اعتنا باشد و یک باره سراغ لیبرالیسم و سکولاریسم نرویم. چرا که این گفتمان به اندازه کافی ظرفیت لازم برای این نوع ادبیات سیاسی را داشت. یا از طرف دیگر وقتی سراغ موضوع عدالت میرویم باز هم به این گفتمان اصلی انقلاب اسلامی توجه شود و همین طور مباحث دیگر مانند اخلاق و معنویت. باید توجه داشته باشیم که این گفتمان و میزان التزام به آن معیار ارزیابی افراد و تایید صلاحیت باشد. به همین دلیل توصیه میکنم که به این گفتمان اهمیت بدهیم و قدرش را بدانیم چرا که تنها یک گفتمان ملی نیست بلکه در نگاهی بالاتر یک گفتمان جهانی است و بشری. ما همیشه به این موضوع تاکید کردهایم که چرا انقلاب اسلامی در آن شرایط خاص جهانی پیروز شد و پاسخ دادیم انقلاب تنها پاسخگوی نیاز یک ایرانی نبود بلکه در بعدی وسیعتر میتواند پاسخ گوی نیازهای بشری باشد.
در پاسخ به سئوال شما هم اگر بخواهیم از بعد اجتماعی به موضوع نگاه کنیم باید در دل هر یک از این جریانها شاهد وحدت در عین کثرت باشیم. یعنی اصولگرایی و اصلاحطلبی باید این وحدت در عین کثرت درونگروهی خود را بتواند به نمایش بگذارد. اولا اصلاحگرایان ملتزم به قانون اساسی تنها محدود به گروههای خاص نیستند و میتوانند تنوع داشته باشند؛ اصولگرایان ملتزم به انقلاب اسلامی هم محدود به گروههای خاص نباید باشند. به عنوان نمونه در انتخابات مجلس هشتم بحثهایی که مرتبط به گروه 5+6 بود نشان دهنده وحدت در عین کثرت نمیتوانست باشد. چرا که همه سلایق اصولگرایان ملتزم به انقلاب اسلامی در این حلقه دیده نمیشد. به همین دلیل توصیه میکنم که در میان اصولگرایان و اصلاحطلبها اگر کسی به گفتمان انقلاب اسلامی باور ندارد، کنار برود چرا که با گفتمانهایی مانند لیبرالیسم و سوسیالیسم و ناسیونالیسم و. ..نمیتوان بحث از التزام به انقلاب اسلامی را به میان آورد. البته این موضوع خودش نیاز به ظرافت دارد که ببینیم چه کسی التزام دارد و چه کسی ندارد. اما آنهایی که در گفتمان انقلاب هم فعالیت میکنند باید به موضوع وحدت در عین کثرت توجه داشته باشند. چرا که مدیریت موفق در جامعه باید ترجمانی از وحدت در عین کثرت باشد. وقتی جامعه یک دست شد بدانید که جامعه بیمار اداره میشود. ما حرف از یک دستی گفتمانی زدیم اما سلایق و دیدگاه ها و ارای مختلف باید دیده شود. باید ریسمان وحدتی بین سلایق مختلف وجود داشته باشد. در این بین باید مجالس معرف دیدگاهها و سلایق مختلف باشد.
نظام سیاسی ما مبتنی بر مردمسالاری دینی و جمهوری اسلامی است. در این جا فکر میکنم کسانی که دستاندرکار تایید صلاحیت هستند باید وسعتنظر داشته باشند و به وجوه انضمامی و اقتضایی که لازمه مدیریت صحیح است، توجه داشته باشند. در چنین شرایطی میتواینم امیدوار باشیم که مجلس نهم ترجمانی از آرای مختلف باشد.
یک ویژهنامهای به دستم رسید که امام در یکی از سخنرانیهای خود در نجف اشرف به این نکته اشاره کردند
که برخی آقایان فکر میکنند که جامعه را تنها روحانیت میتواند اداره کند؛ این جمله امام خیلی ظریف است. نمیتوانیم بگوییم که من فقط میفهمم و دیگری نمیفهمد. چون تریبونی هم برای دیگری وجود ندارد، آرام آرام این افراد دچار توهم میشوند، تصور منجیگرایانه هم که دارند و میروند به سمت این که جامعه را یک دست کنند و این یک دستی به جامعه آسیبهای زیادی میزند. در جمعبندی میتوانم بگویم که دو شاحص، یکی التزام به انقلاب اسلامی و دیگری وحدت در عین کثرت باید در انتخابات مورد توجه قرار بگیرد.
این وحدت در عین کثرت سهمخواهی نیست؟
خیر. وقتی که حرف از سهم خواهی میشود که پای گروهها به میان میآید. گروههای تشکل یافته به صورت خاص. من سهمخواهی را در شرایط فعلی که فاقد احزاب هستیم، بیمعنی میدانم. منظور من بیشتر محتوایی است و حرفم تکثر مفهومی، محتوایی و سلیقهای ست.
در ایران چون جریانات سیاسی مان فاقد یک شناسنامه و مرامنامه مشخص هستند، سیاست وابسته به اشخاص است. البته میتوان گفت که این اشخاص گرایشهای کلی دارند، اما وقتی میخواهیم این سلایق را محتوایی بررسی کنیم مجبوریم به اشخاص رجوع کنیم. مثلا در مجلس هفتم ببینید اشخاص را شناسایی کردند و با آنها تماس میگرفتند. در موقع انتخابات گروههایی فیالجمله شکل میگرفتند و با چهرهها تماس برقرار میکردند. به عبارتی افراد شاخص را انتخاب میکردند. این اتفاق باید هم رخ بدهد چون ما فاقد حزب هستیم.
البته حزب هم یک معنای پیش پا افتاده دارد و یک معنای عمقی؛ حزب نمودی از تفکیک است و دارای یک فلسفه سیاسی روشن، رهبری مشخص، عضوگیری تعریف شده و منابع مالی مشخص. و در جامعهای بیشتر میتوانیم شاهد احزاب واقعی باشیم که دولت رانتی در آن کشور وجود نداشته باشد. یعنی روابط قدرت - ثروت بر بدنه سیاسی سیطره نداشته باشد. به هر حال این یک واقعیت است که در دولتهای رانتی بیشتر از آن که شاهد وابستگی دولت به احزاب باشیم، شاهد تکیه احزاب به دولت هستیم. ما همیشه میگفتیم قدرت دولتی ما منشا رسیدن به سایر قدرتها و سرمایههاست. چرا که اگر شما وقتی به قدرت دولتی رسیدید قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی بیشتری پیدا میکنید و نقد میکردیم که برای نمونه حزب مشارکت و کارگزاران چگونه شکل گرفتند و به کجا انجامیدند؟ اینها احزاب دولت ساخته بودند. دولت نهم آمد و گفت ما پشتیبانی حزبی نداشتیم. البته در اصل صحبتهای دولت اخیر هم حرف است. به هر حال همان جریانهای سیاسی هم از آن حمایت کردند، که اگر نمیکردند موفقیتی در کار نبود. به هر حال بیایید به همین موضوع نگاه عمیقتری کنیم و ببینیم سرنوشت قدرت _ دولت در دولت جدید چه شد و به کجا رسید. آیا رسیدن به قدرت دولتی به دسترسی به سرمایههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و سیاسی بیشتری برای آن گروه نیانجامید؟ قدرت دولتی در اختیار گروهی قرار گرفت. روزنامه و مجله و کانونهای مختلف و تاسیس دانشگاه و .....بخشی از نمودهای این دسترسیهای خاص است. به هر حال تا زمانی که ما به اقتصاد نفتی و دولتی متکی باشیم و در کنار دولت نفتی، تمرکزگرایی در قدرت را هم داشته باشیم، مجبوریم که سراغ اشخاص برویم و نمیتوانیم به احزابمان دل ببندیم. چون شرایط ساختاری برای احزاب فراهم نیست و حتی اگر هم دوست نداشته باشیم، مجبوریم در سیاست سراغ اشخاص برویم.
حال حداقل باید سراغ اشخاص سالم برویم. کسانی که هنگامی که در درون قدرت بودند امتحان خود را پس دادهاند. در قدرت بوده اما از رابطه قدرت - ثروت سوء استفاده نکردهاند. باید برویم و این نوع افراد را پیدا کنیم که پاک زندگی کرده باشند و حقیقتگرا و سیاستشناس باشند تا بتوانند حلال مشکلات شوند. البته آنها زمانی وارد میدان میشوند که احساس کنند از هتاکی مصون هستند و اگر قرار است تایید نشوند، این تایید نشدنشان مستند و بر اساس سند و مدرک باشد. چرا که زیبنده نام جمهوری اسلامی هم نیست که فردی را رد صلاحیت کنند و او از دلایل رد صلاحیتش بیاطلاع باشد یا ملاکهای غیرکارشناسانه دلیل رد صلاحیت باشد. به عنوان نمونه این که فردی نماز جماعت میخواند یا نماز جمعه میرود ربطی به صلاحیت نمایندگی ندارد.
ص
افروغ: از من پرسیده میشود که حمایتهای رهبری از دولت از سر مصلحت بوده یا حقیقت؟/ تهدید به ترور شدم |
در تخلف انتخاباتی مستقیم یا غیرمستقیم هیچ شکی ندارم |
عماد افروغ از اواخر عمر مجلس هفتم، گرفتار این بداخلاقی?ها شد. آنجا که به خاطر «مصلحت»ی خواندن حمایت?های مقام معظم رهبری از دولت محمود احمدی?نژاد، بر او خورده گرفتند و به قول خودش «های و هویی» به راه انداختند که تا مرز تهدید به ترور وی نیز پیش رفت. اما هیچیک سبب نشد تا او از عقیدهاش عقبنشینی کند و هنوز بر این باور است که آن حمایت?ها از سر مصلحت بوده و هست و این وظیفه روشنفکران است که دلایل این مصلحتاندیشی را تشریح کنند. اینکه چرا روشنفکران چنین نمی?کنند هم قصه پر غصه?ای است که افروغ از بخشی از آن پرده برمی?دارد.
همین حواشی بود که رغبتی برای حضور دوباره?اش در انتخابات مجلس هشتم، نیافرید و هنوز هم تمایلی به حضور در این عرصه ندارد. این را از میان صحبتهایش که می?گفت «برایم همین روشنفکری مانده» و اینکه «وقتی افراد تمام قد پای نظام می?ایستند، توقع ندارند با آبرویشان بازی شود» و ...می?شد فهمید.
نماینده سابق تهران معتقد است که مسائل قبل و حین و بعد از انتخابات 88، هنوز مرمت نشده و از همین روست که دیگر نه نخبگان میلی به نامزدی دارند و نه مردم میلی به مشارکت. از این رو تضمین مشارکت حداکثری مردم نیازمند فراهم اوری زمینه?ای است که او در این مصاحبه تشریح کرده است.
مشروح مصاحبه دو ساعته خبرآنلاین با عماد افروغ را در ادامه بخوانید:
آقای دکتر قصد کاندیداتوری در انتخابات مجلس نهم را دارید؟
نه فیالحال به هیچ وجه چنین قصدی ندارم.
آیا از شما برای نامزدی در این انتخابات دعوت شده است؟
بله دعوت?های متعددی داشتم.
از جانب چه افراد یا گروه?هایی؟
شاید راضی نباشند که این را بگویم. اما از تمام کسانی که دعوت کردند عذر خواهی کردم. من دور قبل هم نامزد انتخابات مجلس نشدم و از مدت ها قبل هم گفتم که نامزد نمی?شوم. اتفاقا در یک برنامه زنده تلویزیونی «شب شیشه?ای» هم این را اعلام کردم که نامزد نمی شوم و مجری به من گفت که آیا این را برای بازارگرمی می?گویید(قریب به مضمون)؟ و من پاسخ دادم که شما را به رعایت اخلاق دعوت می کنم، خواهید دید که چه میشود ومن کاندیدا می شوم یا نمیشوم.
البته یکی دو روز مانده به آخر مهلت ثبتنام کاندیداها در انتخابات مجلس هشتم برخی آقایان باز هم با بنده تماس گرفتند و دعوت کردند که نامزد شوم اما باز هم نپذیرفتم. آنها خواستار برگزاری جلسه مشترکی شدند تا بیشتر بحث کنیم. من از این آقایان در آن جلسه سوال کردم، آیا حمایت رهبری از دولت از روی مصلحت است یا حقیقت؟ اگر از روی حقیقت است ادله?اش کو؟ اگر از روی مصلحت است که باید بگویم، خوی، منش و رسالت خود را بیش تر با مواضع حقیقتگرایانه و روشنفکری و آرمان خواهانه عجین می?دانم تا مواضع مصلحت گرایانه و ترجیح می?دهم در کانونی دیگر ادای وظیفه نمایم.
هنوز هم فکر میکنید که حمایت مقام معظم رهبری از آقای احمدی?نژاد از روی مصلحت است؟
اخیرا یک سخنرانی با عنوان «انقلاب اسلامی و چالش?های پیش رو» در دفتر تحکیم وحدت، شاخه شیراز داشتم و در آنجا گفتم که یکی از چالش?های فعلی ما پیوند زدن یک جایگاه فراجناحی و مربوط به فرایند انسجام و وحدتبخشی به یک جایگاه نسبتا جناحی و مربوط به فرآیند تفکیک است. این به نفع ما نیست که جایگاه ولایت فقیه را به قوه مجریه و شخص رئیس دولت، پیوند بزنیم. منظورم از اینکه به نفع ما نیست، این است که این اقدام به انقلاب و جایگاه ولایت فقیه ضربه می?زند و ممکن است که باعث متلاشی شدن ارکان مشروعیت نظام شود. به هر حال یکی از سوالاتی که اخیرا در نشست?های مختلف از بنده میشود این است که آیا حمایت?های رهبری از روی حقیقت بوده یا مصلحت؟
طبعا تفسیر حمایت?ها در تمامی ابعاد آرمانی، معطوف به سیاست?ها و رفتارها از روی حقیقت، معرف چالش فوق بوده و به ضرر انقلاب و نظام است. بخاطر داشته باشید یک مصاحبه در سالگرد ارتحال امام در سال 86 با خبرگزاری فارس داشتم و در آن گفتم که به نظر می?رسد مقام معظم رهبری بنا به دلایل شرایط متفاوت ساختاری و روانی مصلحتگراتر از امام هستند. مشخص است که قرینه بحثم هم همین حمایت?ها بود. من آن زمان حمایت?های مذکور را از روی مصلحت میدیدم. در ابتدای انقلاب، رهبر اول انقلاب که کاریزمایی از سوی مردم به او اعطا شده بود، 15 سال در تبعید و مرجع تقلید بوده، هم رهبری نظری و هم رهبری عملی و سیاسی داشته است، به راحتی به چنین رهبری می شد گفت که «از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن». اما به طور طبیعی این کاریزمای اعطایی با همان شدت و حدت به رهبر دوم اعطا نمی?شود. پس وظیفه روشنفکران حادتر می?شود تا بستر را آماده و آگاهیبخشی کنند تا رهبر معظم بتوانند آنچنان که مایل هستند، تصمیمات حقیقت?گرایانه?ای بگیرند و اسیر مصلحت?ها نشوند. چون همه تصمیمات مصلحتگرایانه که از روی مصلحت ارادی نیست. حضرت امام هم به خاطر مصلحت، برخی تصمیمات را اتخاذ کرده?اند. من این حرف?ها را زدم ولی چههای و هویی که به راه نیانداختند.
تهدید به رد صلاحیت در انتخابات بعد هم شدید؟
خیر، اما تهدید به ترور شدم! حتی پیامک های آن زمان را هم یادداشت و با شماره تلفن آنها را به وزارت اطلاعات گزارش کردم. اما امروز باید داوری کرد که چه کسی بهتر مساله را تشخیص داده بود.
به نظر شما در مجلس نهم قرار است اتفاق مهمی رخ دهد؟ مثلا یک مجموعه کارشناسی خاص به این مجلس برود یا اینکه کار خاصی در آنجا انجام شود؟
من هم بر اساس وضع موجود میتوانم به سوال شما پاسخ بدهم و هم بر اساس آنچه که توقع دارم. عطف به وضع موجود باید بگویم که سالی که نکوست از بهارش پیداست. به نظر من ما نمی?توانیم بدون اینکه دستی در شرایط کنونی ببریم و تغییر و تحولاتی ایجاد کنیم، بیش از حد خوشبینانه وارد فضای انتخاباتی مجلس نهم شویم. حداقل باید به این نکته توجه داشته باشیم که سلب اعتمادی صورت گرفته است. یعنی آن اطمینان خاطر وجود ندارد. چه از ناحیه نخبگانی که میخواهند وارد عرصه شوند و خودشان را عرضه کنند و چه از سوی مردمی که میخواهند رای دهند.
قرائن نشان می?دهد که ما حضور نخبگی و مردمی پررنگی به خاطر مسائلی که اتفاق افتاده نخواهیم داشت. مگر اینکه بخواهیم بگوییم هیچ مساله ای نبوده و اگر هم بوده نباید درباره آن حرفی بزنیم! اگراینچنین است که دیگر از من پاسخی نخواهید. چون من معتقدم که به خاطر اتفاقاتی که افتاده، سلب اعتماد عمومی رخ داده و حوادثی قبل، حین و بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم رخ داده که باید مرمت شود. مثلا تهمت?ها و افتراهایی زده شده که نه سندی برای اثبات آن ارائه شده و نه عذرخواهی صورت گرفته است. البته این مربوط به طرفین است نه یک جناح خاص. البته نقد من به آنها که در قدرت و دولت هستند بیشتر است.
چون در ایران و در تمام دنیا روشنفکر باید نقاد قدرت دولتی باشد. متاسفانه فضای بی اخلاقی و بداخلاقی که در این سال?ها شاهد آن بودیم به هیچ?وجه قابل مقایسه با سال?های گذشته نیست. از ابتدای انقلاب تا کنون را که رصد می?کنم به استثنای اوائل انقلاب در هیچ دوره?ای فضای هتاکی این قدر حاد نبوده است. به صحبت?های مقام معظم رهبری که توجه کنید می?بینید که ایشان هم در هیچ دوره?ای اینگونه نسبت به بد اخلاقی?ها هشدار نداده بودند. مفاهیمی همچون «غلط اندر غلط»، در سخنان گذشته ایشان بی سابقه بوده است.
به نظر می?رسد که اگر عطف به این قرائن بخواهیم، قضاوت کنیم باید بگویم که نباید شاهد تحول عمده?ای در مجلس بعد باشیم. چون این تحول عمده، به عرضه نخبگی برمی?گردد که وقتی نخبه?ای خودش را عرضه نمی کند؛ انتخاب محدود به یکسری افراد و اشخاص خاص می?شود. موضوع بعد هم به حضور مردم بر می?گردد. اما باید در وهله اول عرضه?ای از سوی نخبگان صورت بگیرد و بعد منتظر حضور مردم باشیم.
اما اگر اتفاقاتی رخ دهد و سعه صدری دیده شود، در تایید صلاحیت?ها وسعت نظر لحاظ شود و عذرخواهی?هایی صورت بگیرد و قوه قضاییه با این بداخلاقی?ها و بیاخلاقی?ها مستقل و مقتدرانه برخورد کند و هر از چندگاهی برای تسلی خاطر شعار ندهد و واقعا عمل کند، میتوان امیدوار بود که اتفاقی بیفتد.
قوه قضاییه باید متوجه باشد که مهمترین ارزش ما اخلاقیات و تقوای سیاسی است. نمی توان این ارزشها را کنار گذاشت یا وسیله دستیابی به قدرت و سود اقتصادی قرار
داد. اقتدار سیاسی و اقتصادی یک ابزار است برای تحقق ارزش?ها و اخلاق و معنویات. قوه قضاییه باید به عنوان مدعی العموم اخلاقیات وارد عرصه شود. دادستان محترم تهران چندی پیش حرف خوبی زد که کافی نبود و من هم آن را نقد کردم. ایشان گفته بودند که اگر به سران سه قوه، اهانتی شود، دادستانی وارد عمل میشود. این در حالی است که وقتی به هر کسی توهین شود، باید وارد عمل شد. ممکن است برخی اهانتها از چشم تیزبین قوه قضاییه دور بماند و منتظر شکایت شود. اما این همه هتاکی در سایتها و رسانهها را نمی?توان گفت که از چشم قوه قضاییه دور مانده باشد! چه تهمت?ها و بی انصافی?هایی که در حق برخی افراد نشد. این باعث نا امیدی افراد می?شود که وقتی پای همه چیز نظام ایستاده?اند، نباید آبرویشان این گونه ریخته شود. اگر آبروی مومن در نظام اسلامی احترام نداشته باشد پس در چه نظامی محترم خواهد ماند؟
من ماکیاولیسم مذهبی را در این سالها دیده?ام که در دوران گذشته در وجه سکولارش دیده می?شد و امروزه در وجه مذهبی دیده می?شود. معتقدم که ماکیاولیسم مذهبی به مراتب خطرناکتر از ماکیاولیسم سکولار است. به هر حال باید دلجویی?ها و مرمت?هایی صورت بگیرد و جنبه عملی داشته باشد نه صوری. بستر باید به گونه?ای فراهم باشد که هر کس احساس وظیفه کرد بیاید و خودش را عرضه کند و ما از حضورش استقبال کنیم. چه رای بیاورد و چه رای نیاورد. نه اینکه اگر رای نیاورد، او را به استهزا بگیریم. مضاف بر اینکه در حین عرضه انتخاباتی افراد، نباید آنها را تخریب کرد. اگرچه ایرادی ندارد که در این مباحث واقعیاتی برملا شود، اما مساله این است که اصلا واقعیاتی گفته نمی?شود و بیش تر شاهد فحاشی و اهانت هستیم.هرچند با مواضع اخیر رهبری معظم در این افشاها نیز محدودیت?هایی وجود دارد.
من در دعواهای انتخاباتی گذشته هیچ سندی ندیدم که رو شود. به هر کسی هم گفتم سندی ارائه دهد، سندی رو نشد. سندی که در اصل و در دلالت آن، تردیدی نباشد.
زمینه ظهور این مواردی را که فرمودید، میبینید؟ این عذرخواهیها و مرمتها واقعا شدنی است؟
نه. عطف به شرایط بالفعل چنین زمینهای نیست اما برای تحقق یک شرایط مطلوب باید این اتفاقات رخ دهد.
یعنی باید شاهد کاهش مشارکت چشمگیر مردمی در این انتخابات به نسبت انتخابات گذشته باشیم؟
بر اساس شرایط موجود هم کاهش عرضه نخبگی داریم هم کاهش مشارکت مردمی. اما اگر شرایط به نحوی که گفتم متحول شود و اقناع عمومی رخ دهد، ممکن است میزان مشارکت افزایش یابد.
تامین شرایطی که فرمودید، برای نظام هزینه بر نیست؟
اصلا باید ببینیم در نظام ما هزینه چیست؟ متاسفانه برخی هزینه را بد تعریف میکنند. خروار خروار اخلاق و معنویت را پایمال و حیثیت افراد را لکه دار می کنند، اما نمی گویند که داریم هزینه می?دهیم. اما تا یک مساله?ای در سایتی مطرح می?شود که خوشایندشان نیست، می?گویند هزینه است!
واقعا تصور ما از حکومت اسلامی و مدیریت مطلوب اسلامی و سیره عملی و نظری نبوی و حضرت امیر این است؟ که به راحتی اجازه دهیم به کسی هتک حرمت شود و نه تنها از او دفاعی نشود، بلکه توجیه هم شود و این را هزینه ندانیم؟
به نظرم هزینه را بیش از حد سختافزارانه تعریف کرده?ایم و از وجه نرمافزارانه آن غافل شدیم. یعنی چیزهایی را که دیده نمی شود، لطیف و نرم است را نمیبینیم. در حالیکه انقلاب ما یک انقلاب نرم است و بیش از آنکه قدرت سخت افزاری داشته باشد، قدرت نرم یعنی قدرت اخلاقی و معنوی داشته است. ما تا چه اندازه در بسط و نشر این قدرت، حساب باز کردیم و حساس بودیم که این قدرت، آسیب نبیند و مشمول هزینه نشود؟ من احساس می?کنم که انحرافی در کشور ما رخ داده و انقلابی نرم را با شاخص?های سخت افزارانه، ارزیابی می کنیم و ارزیابی و برآورد هزینه?مان هم عطف به همین شاخص?هاست.مثلا هزینه را بیشتر امنیتی یا اقتصادی تعریف می کنیم.چرا هزینه اخلاقی یا معنوی تعریف نمی شود؟
البته گاهی کسانی که تخریب می?کنند یا تهمتی به کسی می?زنند، به نام دفاع از ارزش?های دیگری به این کار مبادرت می?کنند. این بدترین شکل دفاع از ارزشهاست. یکی از چالش?های ما، چالش سر بریدن انقلاب با خود انقلاب است. یعنی با شعارهای انقلاب، سر انقلاب را می خواهند ببرند که خلط بین فرم و محتواست. که در ظاهر حرفی میزنند ولی در عمل به گونه دیگری رفتار می?کنند. ما درون را بنگریم و حال را، نی برون را بنگریم و قال را. یک قال گرایی بی ارتباط با درونگرایی را شاهدیم.
این همان مساله مذهب علیه مذهب است دیگر؟
بله. انقلاب ما روح گرا و جوهرگرا بود اما درگیر یکسری فرم?ها شد. از فرم?های علمی پوزیتیویستی گرفته تا فرم?های ماکیاولیستی. تحت هیچ شرایطی هیچ کس حق ندارد آبروی مومن را بریزد. اگر مجازیم چنین کنیم پس فرق ما با ماکیاولیست?ها چیست که می گویند شعار اخلاق بدهید اما لزومی نیست به آن عمل کنید؟ از نظر ماکیاولیست?ها آنچه که اهمیت دارد عظمت و جبروت شهریاری و حکومت است که باید به رخ کشیده شود. به این ترتیب هدف قدرت است و هر ابزاری ولو ارزشهای غایی توجیه پذیر است. اما من معتقدم که تحت هیچ شرایطی قدرت هدف نیست، حتی قدرت برای پیامبر هم وسیله بوده نه هدف. کما این که برای حضرت امیر،حکومت از آب بینی یک بز سرما خورده هم بیارزشتر است.
من معتقدم که قدرت تقدم رتبی دارد ولی تقدم غایی و ارزشی ندارد. حکومت اسلامی باید شکل بگیرد تا تحقق بخش احکام الهی باشد. اما قدرت، فعل مشروط و ابزار ی است، نه فعل مطلق و غایت، وگرنه بیش از آنکه سیاست ما اخلاقی شود، اخلاق ماست که سیاسی می?شود.
مقام معظم رهبری روز 14 خرداد فرمودند که بسیاری افراد نظراتی دارند که مخالف ما است اما این به معنی مخالفت با کل نظام نیست؟ ظرفیت عملیاتی شدن چنین دیدگاهی در فضای سیاسی کشور وجود دارد؟ اصلا ظرفیت نگاه جذب مخالف هست؟
متاسفانه آن طور که باید و شاید نه. شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مستعدی برای پذیرش آرای مخالف نیست. حتی برای پذیرش آرای رهبری هم فضا مستعد نیست. برخی کاسه داغتر از آش هستند. مقام معظم رهبری خط قرمز مخالفت با رهبری را تعیین کردند و فرمودند که اولا ضدیت نباشد و ثانیا مخالف احکام حکومتی نباشد. رهبری این دایره را محدود کردند.
یعنی این مخالفت و ضدیت خارج از حوزه عقیده است؟
بله. یعنی می?توان مخالف آرا و عقاید رهبری هم باشیم. نکته جالب این است که کسانی خط قرمزهای رهبری را بر نمی تابند و دایره مخالفت با ولی فقیه را تنگ می کنند که خودشان عملا این خط قرمزها را شکسته اند. کسانی که وانمود می کردند که با هر گونه مخالفتی با رهبری، سر عناد و ناسازگاری دارند و دایره عدم همخوانیها با نظرات رهبری را خیلی وسیع گرفته بودند، خودشان نسبت به احکام حکومتی رهبری بی توجهی کردند. در ماجرای وزارت اطلاعات چه کسی مخالفت کرد؟
این در حالی است که آنها تا پیش از این هر نوع اظهار نظر و عقیده?ای را مخالفت با نظر رهبری می دانستند. به نظرم جامعه ما هم یک قابلیت برای پذیرش فرمایشات رهبری دارد و هم ندارد. آن قسمتی که این قابلیت را دارد، احساس ناامنی میکند و در خفا بحث?های خودش را دنبال می کند و طرح اندیشه?اش را علنی نمی?کند چون از عواقب ان نگران است. آن قسمتی هم که این قابلیت را ندارد، بیشتر جنبه احساسی و عاطفی دارد و توسط برخی صاحبان قدرت، تحریک میشود.
در این بین ارتباط پیچیده?ای است بین بخش قشریاندیش، متحجر و اخباری و قدرت. من از این موضوع به عنوان پیوند بین اخباریگری، سلفیگری، تحجر و مکتب ایرانی یاد میکنم. سلفیگری و مکتب ایرانی همزمان و هم مکان مطرح شدهاند. یعنی از یک جا برخاستهاند. به تعبیر استاد مطهری اگر بین گرایشات مارکسیستی و ناسیونالیستی در جهان عرب و حرکت?های اصلاح گرایانه مصلحانی مثل سیدجمال الدین اسدآبادی، عبده، کواکبی و اقبال، یک حلقه واسط سلفی گری وجود دارد، در سال?های اخیر سلفی گری و گرایشات ناسیونالیستی در ایران، با هم مطرح شده و از یک جا برخاسته است. یعنی همانها که سلفی مسلک بودند و عقل و تفکر را بر نمیتابیدند - اعم از انجمن حجتیه و انتظار گرایان نامعقول و قائلان به مدیریت امام زمان ....- در یک مقطعی، دم از مکتب ایرانی زدند. اینکه چگونه در این بین ارتباط برقرار می شود، بحث دیگری است.
واقعش به نظر می?رسد باید به آنها که این قابلیت را دارند که اندیشههای رهبری را بسط دهند و به بار بنشانند، اطمینان خاطر داد تا راحت بتوانند به طرح آزاد اندیشه خود بپردازند. این لزوما به معنی عدم مخالفت فکری با آنها نیست. اما باید به این نکته توجه داشت که زمانی با یک فکر برخورد می?شود و زمانی با صاحب فکر. گاهی مغالطه?ای در این بین رخ میدهد. وقتی فکری را نقد میکنیم، نباید به گوینده آن کار داشته باشیم. چرا که با این کار باب هتاکی و مغالطه بین فکر و اندیشه با صاحب آن، باب می?شود. وقتی فکری مطرح میشود باید با فکر به آن جواب داد، این باعث رشد و سلامت جامعه هم میشود.
باید به بنیان?های نظری انقلاب توجه کرد. بنیان?های نظری انقلاب تفکرات اشعری مسلکی و اخباری گری نبوده. بلکه یک تفکر صدرایی پشت آن است که جایگاه ویژه ای برای عقل قائل است. اینکه عقل مبنا و دلالت خدایی و ایمانی و عرفانی دارد، شاهکار ملاصدرا بوده که دعوای تاریخی بین مقوله عقل و خدا از یکسو و عقل و ایمان از سوی دیگر را حل کرده است و انقلاب ما نتیجه چنین تفکر ی است. صبغه این انقلاب هرچه که باشد، سلفیگری
و اخباریگری و ظاهرگرایی و تحجر نیست. شاهد مثال من هم منشور روحانیت امام (ره) در سال 67 است که اظهار داشتند «خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است»
اگر واقعا می?خواهیم این حرف?ها خوب نهادینه شود و بسط یابد، باید انقلاب خوب تئوریزه شود، صبغه فرهنگی و لایه زیرینش درک شود تا جامعه رشد یابد. متاسفانه رشد ما هم امروز کمی و ابزاری شده است. حتی در خصوص پیش شرط انتظار، که در گرو ارتقاء آگاهی انسانها و تفکر و تعقلشان است؛ اگر واقعا انتظارگرا هستیم باید عقل انسانها را هدف قرار دهیم. اما آنچنانکه باید و شاید به این مساله توجه نمیشود و از ته نشین شدههای ناموجه، سوء استفاده شده و به عنوان یک ابزار سیاسی و بعضا اقتصادی از آن استفاده میشود.
گاهی از نظام تعریف مشخصی نیست. مثلا وقتی می?گوییم که نظام تضعیف میشود، منظورمان از نظام چیست؟ نظام مساوی با رهبری است، دولت، مردم یا اتوریته حکومت یا همه اینها؟ وقتی میگوییم فلان کار به نفع نظام یا به مصلحت است یعنی به مصلحت یا نفع کیست؟
بخش اعظم مشکلات ما عدم پاسخ به این گونه سوالات است، که یا پاسخی به این سوالات ندارند یا اگر هم کسی پاسخی دارد، جرات بیان آن را ندارد. قبل از تعریف نظام، باید تضعیف را تعریف کنیم و شاخص?های آن را برشمریم. باید با یک تعریف عملیاتی به یک اشتراک و بیناذهنیتی برسیم، بعد هم نظام را تعریف کنیم.نظام ما ارکان رکینی دارد که باید به آن توجه کرد. این ارکان در ارتباط با هم هستند. مایلم از دو زاویه «تئوریک و تحلیل انقلاب اسلامی» و «توجه مستقیم به خود ارکان» به این موضوع بنگرم.
از منظر تئوریک، من به چهار لایه رسیدم. یکی لایه فلسفی است که همان کلگرایی توحیدی صدرایی است. یکی لایه اسلامگرایی و عدالتطلبی است که برآمده از تفکرات و آموزههای شیعی است. یکی هم شعارهایی است که در انقلاب اسلامی داده شد مبنی بر استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی. یکی هم قانون اساسی است. این لایهها مرتبط به هم هستند که هر چه عقبتر میرویم آن جنبه فلسفی و اندیشهای آن پررنگتر میشود.
یک نظامی که میخواهد مستقر شود نباید با این چهار لایه بیگانه باشد. هرچه به لایههای زیرین میرویم اهمیت فضیلتی آن بیشتر میشود و البته نگرش صدرایی روشی برای فهم دقیق تر و صحیح تر اسلام و شریعت به مثابه کانون جامع فضیلت است. روشی که به نوبه خود ملهم و متاثر از پیش فرضهای هستی شناختی الهی و در فرایندی دیالکتیک است.
تقدم رتبی هم نسبت به هم دارند؟
من تقدم فضیلتی را عرض کردم. لایه علی انقلاب اسلامی در نگرش صدرایی است. بعد با یکسری عوامل اجتماعی و سیاسی و انضمامی پیوند خورده و حادثهای به نام انقلاب اسلامی شکل گرفته است. هرچه به لایههای رویین میآییم، به نظام سیاسی نزدیکتر میشویم. هم قانون اساسی و هم شعارهای انقلاب به این موضوع نزذیکتر میشود. ولی لایههای زیرین فضیلت بیشتری دارند چون قابلیتها و سازوکارهای علی آنجا تعریف میشوند.
اما وقتی بحث نظام سیاسی مطرح میشود، که موضوع سوال شما هم همین بود، باید بگویم که نظام سیاسی دایر بر میثاق ملی است که همان قانون اساسی است و باید آن را ملاک قرار داد و ارکان آن را برشمرد. نظام سیاسی ما نمود سیاسی لایههای زیرینتر است و بر اساس آنچه که در قانون اساسی آمده بر پایه لایه های زیرین نیز قابل توجیه است، یک رکن ولایت فقیه است که مهمترین رکن است اما باید تعریف شود. ولایت فقیه، امری شخصی نیست. ولایت فقیه، ولایت فقه، قواعد و رهنمودهای الهی است که در قالب شخصی که افقه و اعدل است، در جامعه محقق میشود.
امام استدلالات جالبی در این زمینه دارند و میپرسند که چرا باید به ولایت فقیه تن دهیم؟ و پاسخ میدهند چون تنها کسی که بر انسان ولایت دارد خدا است. از این رو ولایت دیگران، امری اعتباری و جعلی است. حتی ولایت پیامبران و ائمه نیز اینگونه است. چرا که فقط ولایت خداوند حقیقی است و رای شخصی پیامبر هم نافذ نیست. این میشود فقه و حکم خدا که امری شخصی نیست و بینا ذهنی است. من روی قاعده مندی فقهی ، بیناذهنیت و نظارت پذیر این موضوع تاکید خاص دارم.
اخبار - اخبار فرهنگی مذهبی |

این وقایع مربوط به سه روز قبل از مرگ هاجر است که مادرش جان خانم آلیاز تعریف میکند. میگوید: «به هاجر که بی رمق در بستر افتاده بود و به برادرهای کوچکش که دورش نشسته بودند نگاه کردم. گریه کردم از فقر، تنهایی، از ستم روزگار. نزدیک اذان صبح دیگر کسی ناله هاجر را نشنید. هاجر سه روز استفراغ کرد، فریاد کشید، آب سرد خواست و مرد.»
از هاجر خجالت کشیدم چون پول نداشتم
حمد الله، پدر هاجر نویدی که در زمان بیماری فرزندش برای کار به گناوه رفته بود، میگوید: «هاجر اوقاتی که در شهرهای دیگر کار میکردم تنها دلخوشی ام بود. وقتی میخواستم به گناوه بروم گفت که دلم گوشواره میخواهد. صورتم سرخ شد. پول نداشتم. اما الان حاضرم جانم را بدهم اما فقط یک بار گوشوارهای برایش بخرم و در گوشش بیندازم.»

فقط نوشتند در گلستان طبیعت، من گلی پژمرده ام.
9 سال پیش در چنین روزی، هاجر نویدی منش، متولد سال 66 در روستای شوتاور از توابع بخش چاروسا شهرستان قلعه رئیسی در شهر دهدشت استان کهگیلویه و بویر احمد در تاریخ دهم تیر سال 81 فوت کرد. او به دلیل فقر خانواده و روستایش جانش را از داد. اما جان خانم هنوز هم بعد از 9 سال خودش را مقصر مرگ هاجر میداند و میگوید: هیچ شکایتی از هیچ کس ندارم. هاجرم مرد چون فقیریم و روستا امکانات نداشت!
نوش دارو بعد از مرگ هاجر
وقتی موضوع مرگ هاجر نویدی به دلیل فقر و نداشتن پول دارو 40 روز بعد از فوت او در سال 81 رسانهای شد استاندار کهگیلویه و بویراحمد، پرداختن به مرگ هاجر را تلاش برای تضعیف دولت دانست و منتقدان را نصیحت کرد که اگر قصد مقابله با دولت را دارند صریح بیان کنند و به تزویر و نیرنگ متوسل نشوند.
روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج نیز اعلام کرد که مقصر، مادر هاجر بوده چون خارج از وقت اداری به پزشک مراجعه کرده است!
پزشکیان، وزیر بهداشت وقت هم از این موضوع طفره رفته و گفته بود که تکلیف کل نظام بهداشت و درمان نامشخص است و رمضان زاده، سخنگوی دولت هم که در نشستی خبری درباره بکارگیری سه وزارتخانه برای پیگیری انقراض یوزپلنگ آسیایی صحبت میکرد در واکنش به مسئله مرگ هاجر گفت: اگر رئیس جمهور بخواهد هر اتفاقی را که در کشور میافتد پیگیری کند که دیگر به هیچ کار کلانی نمی رسد!

پس از آن کمیتهای در مجلس وقت تشکیل شد و وزیر بهداشت به دلیل توزیع نامناسب دارو، اشتباه پزشکی و مشکلات بهداشتی در مناطق محروم تا پای استیضاح هم پیش رفت. آن روزها برخی گفتند دلیل مرگ هاجر ترکیدن آپاندیسش بوده اما دکتر معالجش تشخیص نداده است. برخی دیگر گفتند او به دلیل خوردن غذای مسموم مریض شد ولی دکتری که معاینه اش کرده بود گفته بود گرما زده شده ببریدش خانه خوب میشود!
اما دیگر فرقی نمی کرد چون مادر هاجر پول نداشت که او را به درمانگاه مجهزتر ببرد. بعد از این حادثه تلخ به مدت 6 ماه در روستای شوتاور آمبولانس مستقر شد و اهالی روستا تحت پوشش کمیته امداد قرار گرفتند. امروز دیگر، داروهای لازم به خانه بهداشت شوتاور میرسد و دکتری از شهرستان قلعه رئیسی در ماه یکبار به روستا میآید و دو بهورز هم روستاییانی را که بیشتر فشار خون دارند درمان میکنند.
با این وجود برادر هاجر، این آبادانی را نوش دارو پس از مرگ سهراب میداند و میگوید: اگر دیوار تمام خانههای روستا را از طلا هم بسازند دیگر فایدهای ندارد چون هاجر زنده نمی شود.

مدتی بعد از مرگ هاجر، فرهاد برادر هم سن و سال او به دلیل اصابت فلز تیزی با چشم چپش در آستانه کور شدن قرار گرفت. همان دکتر معالج هاجر این بار تشخیص داد که نمی شود برای چشمش کاری کرد چون کور شده است!

خانواده هاجر که دیگر زیر بار این مشکلات کمر خم کرده بودند به اهواز رفتند تا پدر هاجر در مرغداری کار کند و اوضاع زندگی شان بهتر شود اما او دیگر پیر شده بود و صاحب کار او را نمی خواست. بنابراین به یکی از دورافتاده ترین روستاهای خوزستان رفتند تا در کنار پسر بزرگش که خرج زندگیشان را میداد بمانند. در این مدت فرهاد به دکتر معالج دیگری مراجعه کرد ولی دیر شده بود. چون دکتر گفت اگر همان زمان معالجه میشد الان 80 درصد بینایی اش را از دست نمی داد. اما هنوز هم خانواده هاجر توان پرداخت اجاره خانه شان را ندارند چه برسد به یک میلیون تومان پول عمل چشم فرهاد.
هاجر، پیش مرگ آبادانی روستایش شد
< type="text/java">>

اخبار - اخبار فرهنگی مذهبی |
به گزارش مشرق به نقل از شیعه، گفته می شود این مفتی وهابی که شیخ "محمد الزغبی" نام دارد، در فتوای جدید خود خوردن گوشت "جن" را حلال اعلام کرد.
این مفتی وهابی با هدف اثبات ادعای خود گفت: دلیل بنده برای حلال اعلام کردن خوردن گوشت جن این است که أجنه در شکل شتر و چارپایان ظاهر می شوند. بر همین اساس نماز خواندن در جایی که شتر وجود دارد نیز نماز خواندن جایز نیست زیرا محل تجمع عفریت ها است!
این چهره افراطی در ادامه افزود: خوردن گوشت شتر که جن زده باشد نیز جایز است زیرا به صورت همیشگی و دائمی درون بدن انسان یا حیوانات نمی ماند.
قابل ذکر است "محمد الزغبی" در ماه رمضان سال گذشته نیز در برنامه ای تلویزیونی که هر شب از یکی از شبکه های ماهواره ای پخش می شد، مطالبی قابل توجه و عجیبی را مطرح می کرد که چندین بار نیز موجب ایجاد جنجال شده بود. موضوع بحث وی در سخنرانی های سال گذشته اش، مرگ و قبر بود.
اخبار - اخبار فرهنگی مذهبی |
به گزارش مشرق به نقل از الف، با وجود فرهنگ و ادب و هنر غنی اسلامی ایرانی کشور خویش مجذوب هنر بی اصل و نسب غربی گشته ایم.
چند وقت پیش خبری در سایت ها منتشر شد که حاکی از وضع نابهنجار دانشکده های هنر می باشد، خبری مبنی بر الگو های نامتعارف جهت طراحی دانشجویان. در این خبر عکس مردی منتشر شد که با یک حالت غیر عادی، الگوی طراحی دانشجویان شده بود. این عکس مثبت ترین حالت یک مدل یا الگو، جهت طراحی است. در حالی که معمولن بهترین الگوی طراحی ، یک دختر با یک ژست بدنی خاص است (به دلیل وجود نقاط ظریف در فیزیولوژی بدن زنان) که باز کردن بیشتر این موضوع (حالت قرار گیری دختران جهت الگوی طراحی) صلاح نیست.
خبر جدید انتشار عکسی هایی از یکی از دانشگاه های شهرستان نور به نام دانشگاه مازیار است که وضع اسف بار دانشگاه های هنر را به روشنی نشان می دهد.
عکس زیر که به صورت اختصاصی از مجموعه سایت های ارزشی منتشر شده یکی از الگو های طراحی در این کلاس ها میباشد .
مجسمه ای از هیکل یک زن نیمه برهنه است که در وسط کلاس قرار دارد و به نوعی مروج بی حیایی و فساد در این کلاس ها میباشد.
به گفته برخی از دانشجویان الگوهای مبتذل مطلوب ترین طرح های استاد های رشته هنر می باشد.
سوالی که مطرح میشود این است که آیا مسئولان دانشگاه چشم بینا ندارند؟ یا خود را به نابینایی زده اند! روی حرف نویسنده این مطلب با مدیریت و مسئول حراست این دانشگاه مبتذل است.
مسئولین امر چرا پی گیر این مطلب نیستند که در دانشگاه ها فاجعه ای در حال روی دادن است.
اگر معتقد به این جمله (دانشگاه مبدا تمام تحولات است) هستید راضی به این نباشید که این جمله تبدیل به (دانشگاه مبدا تمام انحرافات است) گردد.
اگر می شد که با طرح های ضربتی همچون طرح گشت ارشاد این ابتذالات از سطح جامعه برکنده شود تا بحال بازخورد آن را دیده بودیم!
جهت تحول اخلاقی در جامعه از دانشگاه ها شروع کنید. الحمدلله همه الان یا بیکار اند یا دانشجو، برخی نیز کارمند اند.
در مرحله بعد، از اماکن عمومی شروع کنیم مانند ادارات دولتی که متاسفانه حجاب های خوبی دیده نمی شود.
این گزارش با دید بسیار مثبت نوشته شده است، اطمینان داشته باشید فاجعه در سطح بالاتری از این گزارش است.
در آخر این نکته حائز اهمیت است که هر یک از ما مسئولیم در قبال جامعه. باید این گزارش و امثال این گزارش بازتاب داده شود که انشاالله اینگونه ناهنجاری های اجتماعی از سطح جامعه اصلاح و برکنده گردد.


< type="text/java">>

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چراگ?اه عفونی نگران زندگیتان ?باشید نوش جان آی ایران
کود گاوی ?ه بازار?اب جارو برق?اومد در خونمون رو زد؛ تا در رو با
یک دیدگاه بگذارید حاصل عمر گابریل گارسیا مارکز در 15 جمله clip
نکته شغلی که کسی بهم نگفت یادداشتهای سروش روحبخش دهه اول کار کر
زندگی یعنی چه
امتحان شفاهی فیزیک در دانشگاه
امتحان شفاهی فیزیک در دانشگاه
]چه میشود اگر یک مگس بیفتد توی یک فنجا ن قهوه > What happens i
>> آشتی با خود، آغاز زندگی ست >> >> >> همان
چاقترین زن دنیا + عکس سارا ماسی دارای دو فرزند با 33 سال سن با د
تصاویر/ پرواز زیبای طاووس
اقدام خلاف شرع درسطح شهربامجوزشهرداری پایتخت
فساددرشوراهای شهرباسرعت اغازشد
اعلام کاندیداتوری شورای شهر
[همه عناوین(3811)][عناوین آرشیوشده]